شماره ۳۴۱ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۶ مرداد
صفحه را ببند
روایت یک عضو داوطلب اهدای‌خون
اهدای‌خون، اهدای‌زندگی؛ اما دوطرفه

|  طرح نو| مجتبی پارسا|  جهان کنونی که در آن، ذهن همه ما کم و بیش، سرشار از محاسبات و عددپراکنی‌ها و درگیر سود و زیان است و در جهانی که بسیاری انسان‌ها از انسان، تنها نام آن را یدک می‌کشند، سخن گفتن از بخشایش و از خودگذشتگی، کار دشواریست. اهدای خون، به غیراز فوایدی که در جهت سلامت جسمی و روحی فرد اهدا‌کننده دارد و همچنین بدون در نظر گرفتن ثواب و عقاب، اگر با رضایت قلبی و برای کمک به فرد نیازمند انجام شود، قطعا جزو ارزشمندترین کارهایی است که می‌توان در جهان معاصر از آن یاد کرد و نام برد.  
علیرضا امیدی، متولد‌ سال 1373، دانشجوی کارشناسی کامپیوتر، جوان 20 ساله‌ای که از 15سالگی عضو سازمان جوانان اسلامشهر است. او هر 3 ماه یکبار، انتقال خون انجام می‌دهد که این میزان، حداکثر تعداد اهدای خون طی 3 ماه است. او نمونه یک «انسان» است که با وجود سن‌و‌سال کم، اینچنین برای سلامتی همنوعانش و کمک به آنها، حرص و ولع دارد. علیرضا می‌گوید کمک کردن را دوست دارد و به دلیل این‌که به تنهایی نمی‌توانست کار زیادی را انجام دهد که موثر واقع شود و به قول خود، «با یک گل بهار نمیشه!» و با توجه به توصیه قرآنی به این مضمون که «در ابتدا، تک‌تک جهاد کنید و بعد گروه‌گروه»، تصمیم می‌گیرد به عضویت سازمان درآید و با سایر دوستانی که در آن سازمان به مردم کمک‌رسانی می‌کنند، او نیز مشغول چنین فعالیتی شود. علیرضا می‌گوید: «از مزیت‌های عضویت در سازمان، این است که غیر از فعالیت‌های سازمان‌یافته که موجب افزایش کارآمدی این سیستم می‌شود، سازمان جوانان، با کلاس‌های آموزشی و برنامه‌های مفید علمی و همچنین کاروان‌های نیکوکاری، می‌تواند بسیار موثر‌تر از شرایطی باشد که یک نفر به تنهایی بخواهد دست به اعمال خیرخواهانه و فعالیت‌های داوطلبانه از این دست بزند.»
علیرضا می‌گوید، آمار دقیقی از میزان منابع خونی تهران ندارد اما آخرین‌باری که اطلاعاتی در این زمینه پیدا کرده است، حدود یکی، 2 هفته پیش بوده که وضعیت، ناظر بر کاهش منابع و واحد‌های خونی تهران است و علت آن نیز ماه رمضان و روزه‌داری مردم است؛ چراکه در این شرایط، مردم کمتر انتقال خون انجام می‌دهند.
زمانی که از علیرضا درباره عامل موثر در پیشبرد فرهنگسازی درمورد اهدای خون پرسیدم، او از نبود تبلیغات کافی و موثر صحبت کرد و فقدان تبلیغات علمی در سطح جامعه را یکی از مهم‌ترین عواملی دانست که در اقبال مردم به این عمل نیکو تاثیرگذار بوده است.
نکته جالبی که علیرضا بیان کرد که شنیدنش تعجب‌آور است، تبلیغات جهت اهدای پلاسمای خون بود. درصورتی که علیرضا گفت این کار مورد تأیید پزشکان نیست؛ «اهدا و انتقال پلاسمای خون، از لحاظ علمی، کار درستی نیست و ضررهایی برای بدن دارد؛ با این‌که این کار مورد تأیید پزشکان نیست، اما همچنان شاهد تبلیغ جهت تشویق و تهییج و ترغیب مردم برای اهدای پلاسمای خونشان هستیم.»
از علیرضا خواستم تا توضیح بیشتری بدهد و مثالی بزند؛ «پرتقال سالمی را تصور کنید که سوراخی در آن ایجاد می‌کنیم و آب آن را بیرون می‌کشیم؛ چه اتفاقی می‌افتد؟ جز تفاله و چند هسته، چیزی باقی نمی‌ماند. پلاسمای خون در صورتی که به صورت تنها و جدا از خون، گرفته شود، بلایی بر سر خون می‌آورد که خارج کردن آب پرتقال از آن. 70 درصد خون را پلاسما تشکیل می‌دهد که تمام آنزیم‌های مهم خون درون آن قرار دارند و اگر شما پلاسما را از خون خارج کنید، نه‌تنها آنزیم‌های حیاتی را از خون حذف کرده‌اید و پروتیین‌های سطح بدن را پایین آورده‌اید، بلکه موجب افزایش غلظت خون شده‌اید که باعث بروز فشارخون می‌شود؛ اما اگر پلاسما را با خون انتقال دهیم، غلظت خون بالا نمی‌رود و این مشکل برای فرد ایجاد نمی‌شود.» علیرضا می‌گوید، موضوع به این قضیه ختم نمی‌شود؛ «شما می‌بینید که در هر 3ماه تنها مجاز به یکبار انتقال خون هستید و 3 ماه دیگر زمان لازم است تا بدن خود را ریکاوری کنید؛ در صورتی که برای پلاسما، شما می‌توانید تا هفته‌ای 3 بار این کار را انجام دهید. یعنی 12 بار در ماه که این میزان در مقایسه با انتقال خون در زمان مشابه، 36 برابر است و به بدن اجازه ریکاوری و همچنین رساندن سطح پروتیین خون را به حد مناسب نمی‌دهد و بدن نمی‌تواند در این مدت کوتاه، غلظت و فشار بالای خون را تقلیل دهد. با این حال، اما تبلیغات به سمت اهدای پلاسما و حجامت است و در این زمینه، نیاز مبرمی به تبلیغات گسترده و البته علمی داریم.»
علیرضا، حدیثی را از پیامبر(ص) نقل می‌کند که در آن پیامبر(ص)، مسلمانان را توصیه به حجامت می‌کند: «به مسلمانان بگویید حجامت کنند؛» این سخن پیامبر(ص)، سخن بسیار خوب و صحیحی است اما باید این نکته را در نظر بگیریم که در آن زمان، سازمان انتقال خون و کیسه نگهداری خون و همچنین تجهیزات بهداشتی و تکنولوژی لازم برای نگهداری و انتقال خون، موجود نبوده است. لذا پیامبر(ص) توصیه به حجامت می‌کرده‌اند و همان‌طور که می‌دانید در حجامت، خون، دور ریخته می‌شود. نباید چنین منبع ارزشمندی را آن‌ هم در شرایطی که موجب بخشیدن زندگی به افراد نیازمند آن می‌شود دور ریخت. به ضرس‌قاطع می‌گویم، حجامتی که در آن زمان موردنظر پیامبر(ص) بوده، چیزی است که امروزه به آن انتقال و اهدای خون می‌گوییم.»
علیرضا 20 ساله که عضو سازمان جوانان اهدای عضو و اهدای خون است، نقص فرهنگسازی، کم‌کاری رسانه‌ها و سازمان انتقال خون در جهت تبلیغات و معرفی اهدای خون را جزو مهم‌ترین عواملی می‌داند که مانع از تحقق رساندن سطح منابع خونی به میزان مناسب می‌شوند. علیرضا سومین عامل مهم را نبودن سازمان انتقال خون و به نوعی، نمایندگی‌های این سازمان در بسیاری از شهرها و شهرستان‌ها می‌شمارد؛ «در بسیاری از مناطق و شهرها ما سازمان انتقال خون نداریم. در شهری که من آنجا عضو هستم، یعنی اسلامشهر، مانند بسیاری از شهرهای دیگر، سازمان یا نهادی که فعالیت مشابهی را جهت جمع‌آوری و انتقال خون انجام بدهند، وجود ندارد. نزدیک‌ترین واحد انتقال خون به اسلامشهر، واحد سیار مستقر در میدان آزادی است که مسیر زیاد و هزینه رفت و آمد، مانع از این می‌شود که کسی بخواهد از اسلامشهر برای انتقال خون به تهران بیاید. کسی که نیم لیتر خون از بدن او خارج شده است، چطور می‌تواند از آزادی تا اسلامشهر را برود؟ این فرد، لااقل تا یکی، 2 ساعت نیاز به استراحت کامل دارد؛ فارغ از این موضوع، هزینه رفت و آمد برای فردی که از اسلامشهر به آزادی می‌آید، 8-7‌ هزارتومان است.  قطعا کسی چنین کاری را نخواهد کرد؛ آن‌هم در شرایطی که در اسلامشهر، 3 مرکز اهدای پلاسما وجود دارد؛ جدای از این‌که آنها هزینه ایاب و ذهاب افراد اهدا‌کننده را نیز متقبل می‌شوند.»
قطعا اگر بخواهیم مقایسه‌ای را میان کشور خودمان با کشورهای توسعه‌یافته انجام دهیم، خواهیم دید که در آن کشور‌ها، به علت وجود تبلیغات کافی و علمی، گردش آزاد اطلاعات و همچنین اهمیت بیشتر مردم به سلامت خود و همنوعان نسبت به کشورهای درحال توسعه، با مشکلاتی نظیر کمبود منابع خونی، اقبال کم مردمی و مواردی از این دست، کمتر مواجه می‌شوند.  علیرضا ضمن تأیید این نکته، معتقد است که تنها راه مقابله با بحران، چه بحران‌های طبیعی مثل سیل و زلزله و چه بحران‌هایی نظیر کمبود منابع خونی یا شیوع یک بیماری، «آموزش» است؛ «کسی که بهترین آموزش را ببیند، کمترین ترس را از مواجهه با یک بحران خواهد داشت. دلیل ترس مردم کشور ما در صورت بروز بحران، عدم آموزش یا وجود آموزش‌های ضعیف، ناکافی و غیرعلمی است. شما به راحتی برای تأیید این صحبت، می‌توانید یک گزارش میدانی تهیه کنید و از مردم درمورد اهدای خون بپرسید؛ قطعا تعداد زیادی از آنها نام هلال‌احمر را بر زبان می‌آورند. درحالی‌که ما به‌طور مستقل، سازمان انتقال خون داریم که موقعیت آن هم در کنار برج میلاد است و انتقال خون، وظیفه اصلی هلال‌احمر نیست.»
در انتهای صحبت با علیرضا، او این نکته را به زبان آورد که حقیقتا اهدای خون، اهدای زندگی است. اما برخلاف تصور عامه، این اهدای زندگی، دوطرفه است و نه یک‌طرفه و صرفا از جانب فرد اهدا‌کننده خون؛ چراکه برای فردی که خونش را اهدا می‌کند نیز موجب ریکاوری بدن، تولید و گردش خون تازه و تمیز در رگ‌ها، برطرف شدن فشارخون، اکسیژن‌رسانی بیشتر به اعضای بدن، کم شدن احتمال ابتلا به بيماري‌هاي قلبي- عروقي، به‌ويژه سکته قلبي، رسیدن ميزان آهن خون به حد طبيعي و رفع بسیاری از مشکلات خونی می‌شود. چه خوب است اگر فارغ از این سودخواهی‌ها و عددپراکنی‌ها و بدون ترس از ضرر و زیان، ببخشیم و بخشاینده باشیم. آنچنان که حضرت مولانا می‌فرماید:  
جان همه روز از لگدکوب خیال
 وز زیان و سود و وز خوف زوال
نی صفا می‌ماندش، نی لطف و فر
 نی بسوی آسمان راهِ سفر


تعداد بازدید :  198