شماره ۱۲۱۵ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۳ شهريور
صفحه را ببند
فتوت و تصوف در گذر تاریخ ایران چه سرنوشتی یافتند
زوال صوفی، افول جوانمرد

پاره‌ای پدیده‌های دیرینه اجتماعی، گاه در گذر تاریخ، با لایه‌هایی از تیرگی و پوشیدگی‌های گوناگون درهم آمیخته شده، به‌گونه‌ای پیچیدگی می‌یابند که شناخت درست و دقیق آنها سخت می‌شود. پدیده‌هایی چون تصوف و فتوت در تاریخ ایران از این دست‌ به‌شمار می‌آیند. علیرضا ابراهیم در مدخل «تصوف و فتوت» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی درباره فراز و فرود تصوف در ایران و پیوند آن با ساختار حکومت و پدیده‌های اجتماعی همچون فتوت و جوانمردی می‌نویسد: «تصوف اسلامی در طول حیات تاریخی خویش با برخی نهادها و جریان‌های اجتماعی نیز مرتبط و بلکه در تعامل بوده است. در این میان، اهل فتوت به واسطۀ پیوندهایی که از نظر آداب و سلوک و مراتب با صوفیه دارند، دارای جایگاه ویژه‌ای هستند». او به پیوندی در این میانه اشاره کرده که در سده‌های میانه ایران اسلامی پدید آمده است: «در سده‌های 6 و 7 ق/ 13 و 14 م، پیوند سه‌گانه‌ای میان فتوت، تصوف و حکومت ایجاد گردید. در این زمان، خلیفۀ وقت عباسی، الناصرلدین الله ... رسما به کسوت فتوت درآمد و به گسترش آن همت گماشت». به باور این پژوهشگر، نخستین نشانه‌های انحراف در ساختار این پدیده اجتماعی از همان زمان می‌توانست پدید‌ آید: «در چنین وضعی ممکن بود که تمایلاتی چون نظامیگری دامن فتوت را بگیرد و آن را از مسیر متعارف خویش منحرف سازد. اما مقارن همین دوره، فتوت‌نامه‌ها و رسائل منسجمی توسط صوفیانی چون احمدبن محمد طوسی و شهاب‌الدین سهروردی... تألیف گردید که فتوت را تا حدی از چنین رویکردی مصون داشت و مبارزه با نفس و پرورش اخلاق را وظیفه اصلی جوانمردان معرفی کرد». او سپس درباره پیوند میان فتوت و تصوف روایتی ارایه می‌کند: «در دوره اسلامی اهل فتوت، به‌عنوان کسانی که به نظام اخلاقی خاصی مبتنی بر ایثار، گذشت و یاری به ضعفا پایبند بودند، با نام‌هایی چون عیار، جوانمرد، سالوک، فتى، شطار، رند، درویش و اخی شناخته می‌شدند... حال با توجه به این نکته، بایستی جایگاه فتوت، به‌عنوان یکی از بسترهای گسترش تصوف، ملحوظ گردد و احتمال یا چگونگی تأثیر برخی باورها و آداب جوانمردان بر صوفیه بررسی شود». پژوهشگر و نویسنده نوشتار «تصوف و فتوت» بر این باور است که این دو پدیده در دوره صفوی با وضعیتی ویژه روبه‌رو شدند: «در جریان روی کار آمدن صفویان در ایران، اخیان و فتیان، در کنار صوفیان قزلباش نقش مهمی را در سیاست آن روزگار ایفا کردند و نخستین پادشاهان صفوی از نیروی نظامی آنان بهرۀ فراوان بردند. اما با استقرار دولت صفوی، عوامل گوناگونی که موجب سوءظن شاهان صفوی نسبت به صوفیه، و سرانجام تضعیف و سرکوب آنان گردید، موجبات بدگمانی آنان را نسبت به فتیان نیز فراهم آورد، به‌ویژه آن‌که جریان فتوت خود در این دوره دستخوش انحطاط و انحرافات متعدد نیز گشته بود». علیرضا ابراهیم با بررسی منبع تاریخی بر این باور شده که روند نزولی تصوف و فتوت بدین‌ترتیب شدت یافت و آنها را محدود کرد: «دستور شاه عباس اول مبنی بر بسته شدن زوایا، لنگرها و دیگر مراکز فتیان به سیر نزولی فتوت در ایران شدت بخشید و همان افولی را که برای تصوف رقم زده بود، برای فتوت نیز محتوم ساخت. پس از آن، کارکرد گسترده و نفوذ اجتماعی تصوف تا حد اجتماعات محدود خانقاهی کاهش یافت و جریان فتوت نیز بخش بزرگی از معنویت خود را از دست داد و به تدریج تا مرتبۀ نوعی ورزش زورخانه‌ای تنزل پیدا کرد».


تعداد بازدید :  519