شهروند| نشست علمی-تخصصی حضور نمایندگان جامعه مدنی در شوراها و تأثیر اين حضور بر زندگی روزمره زنان، دوشنبه گذشته در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد. سخنرانان و تحلیلگران حاضر در این جلسه دکتر فاطمه صادقی (پژوهشگر حوزه سیاسی و زنان)، امیر یعقوبعلی (فعال اجتماعی) و ساراپارساخو (استاد دانشگاه و کاندیدای مستقل شورای شهر و عضو حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان) بودند.
سخنران اول جلسه، سارا پارساخو برای مشخصکردن محورهای مد نظر جلسه اینگونه آغاز کرد که جایگاه زنان در مدیریت شهری در دنیای معاصر از نشانههای بلوغ علمی و توسعهیافتگی است: «مشارکت مدیریتی این قشر هم یکی از شاخصههای توانمندی مدنی است. با وجود گسترش روزافزون شهرها و ایجاد جایگاههای جدید مدیریتی و از طرفی جمعیت زنان که حدود نیمی از جمعیت کشور است، باز هم زنان کمترین سهم ریاست را در پستهای کشوری دارند. حدودا 10درصد از واگذاری ریاست یا معاونتها به آنها اختصاص یافته است، در حالیکه افزایش روزافزون ریاستهای مردانه و یا مردسالارانه یعنی به واسطه مردان را شاهدیم.» او ادامه داد: «نه با گسترش شهرها، نه با گسترش تکنولوژی، نرخ مشارکت زنان آنطور که باید و شاید بالا نرفت؛ غیر از ارقام و آمارها نتایج ملموس و قابل توجهی را در این زمینه شاهد نیستیم! با هر دیدگاهی که این موضوع را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که زنان همچنان به حاشیه رانده میشوند و این نه فقط در رقابت با مردان بلکه در رقابت با سیاستهای مردسالارانه حاکم بر تشکلهای سیاسی و مراتب عالی مدیریتی هم صادق است! اما اینکه واپسزدهشدن زنان، مشحون دیدگاه سنتی فرهنگی است یا بیعدالتی جنسیتی قابل تأمل است.» این استاد دانشگاه گفت: «این دوره از انتخابات شوراها دیدیم که زنان غیرمتصل به قدرت و متصل به بدنه جامعه، فعالان اجتماعی و دانشگاهی که ارتباطی با تشکلها و جناحهای سیاسی نداشتند، حضور یافتند. گر چه عدهای کنار کشیدند و حواشیای هم شنیده میشد که از برخی خواسته شده بود به هر دلیل از رقابت کنار روند؛ اما این حضور گر چه به نتیجهای که مد نظر فعالان جامعه مدنی بود نرسید، در خور توجه بود. افزایش سطح تحصیلات زنان در جامعه موقعیتهای مدیریتی خاصی را برای آنان به وجود آورده است. همچنین زنان در مراتب مختلف درکميسیونهای شورای شهر حضور پررنگ دارند.»
سخنران بعدی امیریعقوبعلی، فعال اجتماعی، بحث خود را با اشاره به این مطلب آغاز کرد که درباره حضور نمایندگان جامعه مدنی در شوراها و نمایندگان مستقل جامعه زنان لازم است نگاه به سوی آینده باشد؛ نه رو به گذشته و حال. چرا که تا به امروز نمایندگان جامعه مدنی نتوانستهاند به شوراها راه یابند.
یعقوبعلی گفت: «ترکیب شورای کنونی از تعدادی از اصلاحطلب نمایندگان شورای چهارم و اعضای جدیدی تشکیل شده است که چهرههای شناختهشده احزاب نیستند؛ اما از همان بدنه هستند. لیست امید که با همه حرف و حدیثها یکدست و یکپارچه به شورا رفت، در کوران انتخابات متوجه دو انتقاد برجسته بود؛ چگونگی انتخاب این افراد و عدم شفافیت پروسه شکلگیری لیست و حذف چهرههایی که میتوانستیم آنها را کم و بیش فعالان جامعه مدنی بنامیم. بنابراین ما از تأثیر حضوری باید بگوییم که هنوز حاصل نشده است. همین جا میتوان با یک برگشت زمانی به کوران انتخابات به واکاوی همان نقد برجسته پروسه شکلگیری لیست امید پرداخت؛ اینکه چرا احزاب اصلاحطلب حاضر به پذیرش هیچ یک از این فعالان جامعه مدنی نشدند؟ نوک اصلی پیکان چنین نقدی را باید متوجه خود فعالان مدنی چرخاند که اگر چه در همه بزنگاههای سیاسی و انتخاباتی منتقد نگاه از بالای سیاسیها هستند که از رانت «تشکیلاتی و فعالیت سیاسی» برخوردارند، اما در همین بزنگاهها درنهایت با انتخاب این احزاب، جایگاه آنان را مستحکم میکنند. چنان که اینبار شد! لیست سومی که شکل گرفت و شامل نمایندگان جامعه مدنی بود، بشدت مورد هجوم فعالان اصلاحطلبی قرار گرفت که هرگونه تلاش جمعی برای به رسمیت شناخته شدن نمایندگان جامعه مدنی را موجب پراکندگی آرا و رأیآوری جریان رقیب میدانستند.»
آخرین سخنران، فاطمه صادقی، پژوهشگر حوزه سیاسی و زنان، بحث خود را اینگونه آغاز کرد: «با اینکه در شهرهای بزرگ، زنان مستقل نتوانستند به شوراها راه یابند، اما در حقیقت کل این رخداد دارای دستاوردهای بزرگ و خوبی بود. من فهم خودم را از این فرآیند در ادامه خواهم گفت.»
صادقی در تبیین بحث خود به آرا و نظریات آنتونیو گرامشی اشاره کرد: «تطبیق نظریات گرامشی در تحلیلهای این حوزه، بسیار اهمیت دارد. استفاده از نظریات او البته به صورت مشروط است؛ اما برای فهم کنشهایی که خواهان تحول در جامعه هستند و به مطالعه اقشار فرودست جامعه (از نظر حقوقی و جایگاه اجتماعی و..) میپردازند، به هر روی قابل توجه است. گرامشی دو مفهوم «جنگ مانور» و «جنگ موقعیت» را مطرح میکند. جنگ موقعیت مفهومی است که گرامشی آن را در جامعه اروپایی و در راستای غلبه بر دولت بررسی کرده است. اما مفهوم جنگ مانور مطرحشده توسط گرامشی را میتوان در مقیاس وسیعتر، حتی در همین انتخابات اخیر شوراهای شهر و روستا در ایران و در نحوه بستن لیستهای انتخاباتی مشاهده کرد. گروههایی که خود را اصلاحطلب میدانند اما درحقیقت رویکرد لنینی دارند! در این انتخابات، مفهوم مد نظر گرامشی در فضای سیاسی ایران مشهود بود. تغییرات عجیبی هم ایجاد نمیشوند، برای تغییر قدرت باید منابع و رانت در بین گروههای وفادار تقسیم شوند. «جنگ مانور» دنبال تغییرات ناگهانی به نفع گروههایی است که خواهان حفظ قدرت به نفع خود هستند. در جریان انتخابات شوراها، جامعه، خواهان تحول در محیطزیست و سایر تغییرات مثبت است. مسأله یارگیری سیاسی نباید اولویت داشته باشد و البته گرامشی توصیه دارد فرودستان به سمت وضع «جنگ موقعیت» باید بروند؛ اما استراتژی طبقه فرودست غالبا استراتژی کممقاومت بوده است.»