مژگان جعفری/ روزنامهنگار| «در آن دوره ازدواج دخترعمو و پسرعمو و دختردایي و پسرعمه و عكس آن و دخترخاله و پسرخاله خيلي معمول بود. ميگفتند «عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است»[.] هنوز خبري از اينكه ازدواج قوم و خويشها با يكديگر موجب ضعف و زشتي نسل ميشود بايران نرسيده بود. بقدري ازدواج اين قبيل قوم و خويشها رواج داشت كه در مواردي كه كسي قوم و خويش متناسب نداشت و ميخواست از غريبه زن بگيرد، طائفه عروس درصدد تحقيقات از اخلاق داماد برميآمدند و حقا پيش خود فكر ميكردند كه آيا اين مرد چه نقصي دارد كه قوم و خويشهايش تن بازدواج با او درندادهاند. طايفه داماد هم در انتخاب دختر غريبه خيلي دقت ميكردند كه مبادا بنجل خانواده ديگري در خانه آنها آب بشود و مثل «دختر خوب از قبيله و اسب عربي از طويله بيرون نميرود» طرف توجه همهكس بود. پدر و مادرهاي دختر و پسر كه با يكديگر برادر يا خواهر يا خواهر و برادر بودند فكر ميكردند اگر خوب است چرا نصيب غير شود و اگر بد است، بدي ميان خودمان باشد بهتر است تا پاي غريبه در ميان بيايد. بواسطه روگيري خانمها پسر هم جز مادر و خواهر و عمه و خاله و برادرزاده و خواهرزاده خود كه شايد اكثرا پير هم بودند زن ديگري را نديده و هرچه نصيبش ميشد راضي بود. وقتي هم كه علف بدهن بزي شيرين ميآمد كار بفضول آقاها چه مربوط بود؟». این توصیف کوتاه اما گویای عبدالله مستوفی، تاریخنگار قاجاری در کتاب «شرح زندگانی من»، در بیان فراوانی و گستردگی گونهای از ازدواج در فرهنگ ایرانی به روزگار گذشته- که امروزه ازدواج فامیلی نامیده میشود- نهتنها اهمیت اینگونه ازدواج در ایران، از روزگاران دور تا زمانه معاصر را نشان میدهد که ما را به لایههای زیرین چنان اندیشهای در فرهنگ و باور جامعه ایرانی راه مینمایاند.
آنچه از بررسی منابع و اسناد تاریخی فرهنگ و زندگی ایرانیان در روزگار گذشته میتوان دریافت، محبوبیت و رواج ازدواج خویشاوندی و فامیلی در میان مردمان این سرزمین بوده است. بررسی فراوانی و گسترش این شیوه ازدواج در جامعه ایرانی، از آنرو اهمیت مییابد که آن را یکی از ویژگیهای زیست فردی و اجتماعی مردمان این سرزمین میتوان دانست و در برابر، اندیشهها و جامعههایی را جست و یافت که اینگونه ازدواج در آنها نهتنها رواج نداشته که ناپسند و نکوهیده به شمار میآمده است. درواقع چنین تمایزهایی میان جامعهها و مردمان گوناگون، حتی در زمینهای کوچک همچون یک گونه ازدواج، سرآغاز تفاوتها و گوناگونیهای بزرگ میان آنها میتواند به شمار آید؛ بدانگونه که با شناخت بسترهای تاریخی و فرهنگی پدیدآورنده چنین تفاوتهایی، مسیر گذار تاریخی و سرنوشت هر جامعه و مردمان هر سرزمین را در گوشهگوشه جهان میتوان دریافت و ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ملتی را از ملتی دیگر بازشناخت. بسیاری از گوناگونیهای سرنوشت بشری در تمدن دیرینه او بر کره خاکی، بر چنین تفاوتها و پیامدها و دستاوردهای آنها بنیان گرفته است.
مرتضی راوندی، نگارنده کتاب پربرگ و ارزشمند «تاریخ اجتماعی ایران» با بررسی دیدگاهها و اندیشههای اندیشمندان بزرگ در زمینه خانواده و آیینهای ازدواج در تاریخ زندگانی بشر، همانگونه که به نشانههایی از فراوانی ازدواج خویشاوندی در پارهای جامعهها در تاریخ دست یافته، از وجود پارهای مخالفتها با چنان پدیدهای در دورههایی از تاریخ و در اندیشههای برخی اندیشمندان سخن رانده است. او با اشاره به دیدگاه افلاطون در این زمینه، به نقل از وی مینویسد: «ازدواج ميان خويشاوندان قدغن است زيرا؛ كه موجب تباهي نسل است». راوندی همچنین به استناد نوشتههای ابوالعلاي معري، شاعر بلندپايه عرب مینویسد: «نصاري [ازدواج با] دختر عمو را حرام ميدانند». نویسنده کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» سپس یادآور میشود: «از ديرباز، عدهاي ازدواج با نزديكان و اقربا را از جهات گوناگون به مصلحت زن و شوهر نميديدند... [و] در بعضي جامعهها، حتي ازدواج اعضاي يك طايفه با يكديگر كاري ناپسند است». او درواقع با جمعبندی دیدگاههای گوناگون در زمینه سیر دگرگونی خانواده و ازدواج در تاریخ بشر، آن را در منظومه تکامل اجتماعی گذارده و در این میانه، ازدواج خویشاوندی را به دورهای ویژه از تکامل یادشده با نام «درونهمسری» نسبت داده که با گذر زمان و پذیرش دگرگونیهای بسیار، گونههایی دیگر را آزموده است. راوندی دراینباره مینویسد: «در جريان تكامل اجتماعي، درونهمسري جاي خود را به برونهمسري ميدهد، به اين معني كه افكار عمومي با گذشت زمان مقرر ميدارد كه هر مرد و زني بايد براي همسرگزيني پا از دايره محدود خانواده و بستگان نزديك خود بيرون گذارد. بديهي است كه مرزهاي اين دايره در همه جامعهها برابر نيستند».
عقد دختر عمو و پسر عمو در گهواره
ازدواج خویشاوندی در جامعه و تاریخ ایران، آنگونه که روایتهای تاریخی مینمایانند، پیشینه فراوان و پیوستگی و اهمیت بسیار داشته است. یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدینشاه قاجار در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» با اشاره به سنتهای ایرانیان در پرورش کودکان مینویسد: «اغلب بچهها را که هنوز در گهواره هستند برای هم نامزد میکنند و بیشتر این مطلب در مورد عموزادهها صدق میکند!». هانري رونهدالماني، جهانگرد و عتیقهشناس فرانسوی نیز در توصیفی همچون پولاک، به رواج ازدواج خویشاوندی در میان ایرانیان اشاره دارد. او در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» با تشریح محبوبیت این باور در میان ایرانیان چنین روایت میکند: «ايرانيان ازدواج پسرعمو با دخترعمو را بسيار پسنديده و نيك بشمار ميآورند و ميگويند عقد آنها در آسمان بسته شده است». ازدواج خویشاوندی آنگونه که منابع تاریخی بهویژه سفرنامههای جهانگردان نشان میدهند، تنها ویژه باورمندان یک آیین و دین نبوده است؛ نشانههای وجود چنین سنتی را نهتنها در میان ایرانیان مسلمان که نزد پیروان دیگر آیینها نیز میتوان یافت. ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در دوره صفوی در کتاب «سفرنامه شاردن» با اشاره به اینکه گبران [زرتشتیان] جز با خويشاوندان خود ازدواج نميكنند»، یادآور میشود: «ارمنیهای مقیم اصفهان همه با هم خويشاوندند؛ با يكديگر رفتوآمد، و با هم ازدواج ميكنند».
عینالسلطنه
و روایت چندین ازدواج فامیلی
قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) شاهزاده قاجاری، در کتاب پربرگ «روزنامه خاطرات عینالسلطنه» با اشاره چندباره با رواج باور «بستهشدن عقد میان دخترعمو و پسرعمو» در میان ایرانیان زمانه قاجار، روایتهای گوناگون از انجام اینگونه ازدواج میان نزدیکان و آشنایانش ارایه کرده است. او نخست از پیوند ازدواج عبدالله میرزا پسر برادرش عمادالسلطنه با دخترش نزهت سخن رانده، سپس تاکید میکند: «عقد دخترعمو و پسرعمو مشهور است در آسمان بسته شده». نکته جالب در این میانه، تصریح عینالسلطنه درباره کوچکتر بودن داماد از دختر او است و البته اشاره میکند دخترش «چندسال به واسطه امیر اسعد كه او را جهت پسرش سالار مفخم شال و انگشتر نموده بود در خانه مانده» است. او بیآن که به دلیل ندادن دختر به پسر سالار مفخم اشاره کند، یادآور میشود: «نزهت بالاخره نصیب عبداللّه میرزا پسر آقا شد. داماد كوچكتر است. هردو مایل هم شدند، بهجا هم بود. به اصطلاح عوام عقدشان در آسمان بسته شده». بیآن که توضیحی بیشتر درباره این ازدواج بخوانیم، نشانه اهمیت و تقدس عقد میان دخترعمو و پسرعمو را در این میانه میتوانیم دریابیم. عینالسلطنه باز در جایی دیگر از روزنامه خاطراتش به ازدواج پسرش عباس میرزا با تاجلی خانم، دختر برادرش عمادالسلطنه اشاره کرده، مینویسد: «مدتی بود مذاكره مخفی بود كه تاجلی خانم دختر مرحوم آقای عماد السلطنه را برای عباس میرزا نامزد كنیم... ظاهرا طرفین از وصلت خود راضی باشند. عقد دختر و پسرعمو كه در آسمان بسته شده است». او البته از یک ازدواج دیگر در میان آشنایانش سخن میراند که براساس «عقد آسمانی» برپا شده است: «شب در خانه حاجی امیرالدوله برای عروسی برادرزادهاش پسر حاجی رفیعالدوله كه لشكرنویس باشی خراسان است دعوت داشتیم. عروس دختر دبیرالدوله برادر دیگر است. عقدشان در آسمان بسته است».
وصلت با خودی، معامله با بیگانه
بررسی فرهنگ و تاریخ زندگی مردمان این سرزمین در گذشته بیانگر آن است که گزینش دختر از میان خویشاوندان، نخستین گزینه خانوادهها برای یافتن عروس مناسب برای پسر مهیای تشکیل خانواده بهشمار میآمده است. جعفر شهری یادآور میشود نخستین کار برای یافتن عروس مناسب آن بود که «دختر را حتیالامکان از میان بستگان و خویشان و آشنایان، از جهت شناخت اخلاق و صفات و روحیات انتخاب نمایند، چه ازجمله عقاید بود که (وصلت با خودی، معامله با بیگانه) باید باشد». مرتضی راوندی نیز در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» به نقل از «تاریخ کاشان» که در روزگار ناصرالدینشاه نوشته شده است، درباره سنتهای عقد و عروسی در کاشان، چنین مسألهای را یادآور میشود: «چون پسران به سن 16 و 17 رسند اگر از عمو و دائي و عمه و خاله يا همسايگان دختري است كه همسنگ و موافق ميل آن پسر است فبها». خانوادهها بنابر این روایت، پس از نیافتن دختری با چنان ویژگیهایی در میان خویشاوندان، دایره گزینش خود را از محدوده خویشاوندی برون میبردند.
بخش دوم بررسی پدیده ازدواجهای فامیلی و خویشاوندی، با موضوع بسترها و زمینههای فکری و اجتماعی شکلگیری این پدیده تاریخی، در روز یکشنبه 12 شهریور 1396 خورشیدی در همین صفحه منتشر خواهد شد.
ازدواجهای مشهور فامیلی در تاریخ معاصر
ازدواج خویشاوندی و فامیلی، آنگونه که تاریخ گواهی میدهد، اما به قوم، تیره یا طبقهای ویژه در جامعه ایران منحصر نبوده است؛ این سنت را نهتنها در میان توده جامعه که در دیگر طبقهها بهویژه اعیان، اشراف و دربار به فراوانی میتوان یافت. ژوانس فووریه، پزشک ویژه دربار ناصرالدین شاه قاجار در کتاب «سهسال در دربار ایران» اشاره میکند: «اعتصامالسلطنه یكی از دختران عم خود یعنی افسرالسلطنه را در عقد ازدواج دارد». میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر) صدراعظم ناصرالدینشاه قاجار، تا پیش از ازدواج با عزتالدوله خواهر شاه، دخترعمو را در عقد خود آورده بود و میدانیم او پیش از رسیدن به صدارت عظما، سمتهای بالای نظامی و سیاسی در دربار محمد شاه قاجار داشت. ماجرای شگفت عروسی دختر مظفرالدینشاه قاجار با پسرعمویش مویدالدوله سروصدایی بزرگ در تهران آن روزگار داشت؛ البته نه برای نسبت خویشاوندی عروس و داماد که به تعبیر جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» برای پیشنهاد اداره تشریفات دربار که «هودج نقالهای درست شود تا عروس را از آسمان به خانه داماد برسانند». از دیگر نمونههای پیوندهای خویشاوندی در میان نامداران ایرانی، به ازدواج پروین اعتصامی با پسرعمویش میتوان اشاره داشت. نمونههایی بسیار از چنین پیوندهای خویشاوندی در میان دیگر طبقههای جامعه ایران در دورههای گوناگون تاریخ این سرزمین میتوان جست و بازشناخت.
ازدواج فامیلی؛ یک راهکار سیاسی- اجتماعی؛ یک پدیده مقدس
ازدواج خویشاوندی در دورههایی از تاریخ ایران، نهتنها یک سنت رایج، پسندیده و پذیرفتهشده به شمار میآمده که گونهای «حق» برای دو سوی این پیوند، بهویژه پسر و خانوادهاش بوده است. مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و خطرات» از رخدادی سخن رانده است که بر وجود چنین باوری، دستکم در جاهایی از ایران و میان پارهای طایفهها و اقوام گواهی میدهد: «دختر میرزا داودخان نوه میرزا آقاخان را برای صنیعالدوله خواستگاری كرده[،] شال و انگشتری هم چنانكه معمول است فرستاده شده بود. عبدالحسین خان فخرالملك[،] دائی دختر مانع شد كه حق پسر من سلیمان خان است. شال و انگشتری را پس دادند». اینگونه ازدواجها همچنین گاه راهی برای گریز از یک بنبست یا وضع ویژه سیاسی- اجتماعی بهشمار میآمده است. مخبرالسلطنه به نمونهای در این زمینه اشاره میکند: «حرمتالملوك از كسان حاجی ایلخانی را از آقایان ساوجبلاغ، امین آقا پسر قادر آقا كه همه از اشرارند خواسته است تزویج بكند، حاجی ایلخانی او را ب[ه]علی آقای مظفر لشكر، پسرعموی خود تزویج میكند». عینالسلطنه نیز نمونهای دیگر از چنین ازدواجهایی را روایت کرده است: «حاجی عبدالعلی ملای شمس كلایه ده امیر اسعد دختر حاجی حبیبالله مرحوم سرخه كولهای را ادعای عقد میكند. سیدبزرگ این دختر را برای برادرزاده خودش عقد كرده و دختر را هم برده در كوه سركله نشانده». دایره ازدواج خویشاوندی، گاه از خانواده برون آمده و گسترهای درونطایفهای به خود گرفته، در دورههایی از تاریخ ایران چنان اهمیت و جایگاه مییافته که همچون پدیدهای مقدس درمیآمده است. راوندی با اشاره مختصات عروسیها در ایران، یکی از آنها را «وصلت با خويشان همخون مانند عقد پسرعمو و دخترعمو» برمیشمرد «كه ميگويند در آسمان بسته شده است». او سپس به حرمت گستره خویشاوندی و طایفهای ازدواج در پارهای از منطقههای ایران اشاره کرده، به نقل از مَقدِسی، جغرافیدان نامدار سده چهارم هجری درباره «رسوم و عادات نيك و بد ديلميان» مینویسد: «روزي من در سرايي بودم مشاهده كردم دختري ميگريزد و مردي با شمشير آخته به دنبال او ميدود علت را جويا شدم آن مرد گفت چون به ازدواج كسي غير از خاندان ديلم درآمده قتلش واجب است».