ایران و ژاپن در نیمه دوم سده نوزدهم میلادی، تقریبا همزمان، آغاز دگرگونیهایی را به تماشا نشستند که هدفی همسان میجست اما تفاوت در شیوه اجرای دگرگونیها و میزان پذیرش جامعه در هر دو سرزمین، سرنوشتهایی متفاوت به ارمغان آورد. ورود جهانگردان و دیپلماتهای ژاپنی از میانههای عصر قاجار به ایران موجب شد آنان به مقایسه در این زمینه برآمده، توصیفهایی جذاب به دست دهند. آكيئو كازاما نخستين وزيرمختار ژاپن در ايران که در سالهای 1308 تا 1311خورشیدی ماموریت داشته است، در کتاب سفرنامه و خاطرات خود درباره نگرش پارهای از ایرانیان به دگرگونیهای نوین در جهان آن روزگار مینویسد: «شاه ايران در صحبت دوستانه (غيررسمي) به من گفت كه علت پيشرفت ژاپن اين است كه چيزهاي خوبي را كه دارد از دست نميدهد و چيزهاي خوبي را هم كه در اروپا و امريكا مييابد يكسره ميپذيرد، و ايرانيان هم بايد از ژاپن سرمشق بگيرند». این سفیر ژاپنی سپس گوشهای از وضع اجتماعی ایران را با سرزمین مادریاش مقایسه میکند: «شمار و وضع دخترها كه به مدرسه ميروند كموبيش به همان نسبت دخترهاي دانشآموز ژاپني 15 يا 16سال پيش است، اما بعضي از آنها بسي زيباتر از دخترهاي امروز ژاپني هستند». او سپس از دستاوردهای یک دگرگونی بزرگ در ایران میانههای عصر قاجار یاد میکند: «در سالهاي اخير درس گرفتن در مكتبخانه را به آموزش نوين در مدرسه تغيير و ترقي دادهاند، هرچند كه پيشتر هم در مدارس كاتوليكي فرانسوي، شاگردان را خوب تعليم ميدادند و بسياري از دخترهاي ايراني در اين مدرسهها درس خواندهاند».