شماره ۱۲۰۱ | ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ مرداد
صفحه را ببند
خانه عمه مصدق!

شهرام شهيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي طنزنویس [email protected]
- شعبان جعفری ملقب به شعبان بی‌مخ که نقش اساسی در کودتای 28 امرداد داشت، در جایی گفته بود این‌که می‌گویند ما را شست‌و‌شوی مغزی داده بودند، از بیخ و بن غلط است و من آن را تکذیب می‌کنم. به ‌نظرم بنده‌خدا راست می‌گفت. این قضیه اصلا ایراد ماهوی دارد و پیدا است که بهتان است؛ چون اصلا چیزی که وجود ندارد را چطور می‌شود شست؟
- شعبان بی‌مخ نشان داد در ایران دو راه برای رسیدن به شهرت وجود دارد؛ یکی سیاستمدار‌شدن و دوم تخریب سیاستمداران نامی و درستکار. این آپشن بعدها خیلی در فضای سیاسی ایران مورد استفاده قرار گرفت.
- عمران صلاحی را خدا رحمت کند. یک خاطره بامزه داشت؛ می‌گفت روزی از کرج راه افتاد بیاید تهران. یک نفر پیاده به ایشان که سوار خودرو شخصی‌اش بود، گفت می‌شود مرا تا ایستگاه اتوبوس برسانی؟ مرحوم صلاحی چون نمی‌توانست به کسی نه بگوید گفته بود البته بفرمایید. در راه مسافر پرسیده بود شما تا چهارراه ایران‌خودرو هم می‌روید؟ آن خدابیامرز گفته بود بله. مسافر گفته بود پس من با شما تا آن‌جا می‌آیم. به چهارراه که رسیده بودند، مسافر گفته بود احتمالا تا تهرانسر تشریف نمی‌برید؟ عمران صلاحی به او گفته بود چون می‌روم آزادی مجبورم از آن‌جا رد شوم. مسافر گفته بود چه خوب پس تا آزادی در خدمتتان هستم. بعد کتابش را از کیفش درآورد و شروع کرد به خواندن کتاب. وقتی رسیده بودند میدان آزادی مسافر غرق کتاب بوده و پلیس خودروی آن خدابیامرز را به علت توقف در محل ممنوع جریمه می‌کند و می‌گوید سریع حرکت کن. مسافر پرسیده بوده حالا که نشد این‌جا پیاده شوم، می‌شود بفرمایید مسیر بعدی‌تان کجا است؟ صلاحی که دیگر داغ کرده بوده گفته می‌روم خانه عمه‌ام و مسافر عزیز پرسیده بوده ببخشید می‌تونم بپرسم خانه عمه‌تان کجا است؟ حالا حکایت برخی همراهان دکتر مصدق در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت است که به سبک آن مسافر همراه مصدق شدند و بیشتر دنبال خانه عمه مصدق بودند!
- صبح بیست‌وهشتم مرداد مصدق فریاد زد گرگ... گرگ... مردم گفتند ولش کن ما این را تو کتاب درسی خوانده‌ایم. لابد این هم مثل همان چوپان دروغگو است. نشستند ماست‌شان را خوردند. بعد فهمیدند واقعا گرگ آمده. این‌طور شد که مردم سال‌ها ماست‌شان را خوردند!
- مرد شوخی از جایی می‌گذشت. آژان که او را می‌شناخت از طرفداران مصدق است، از او پرسید فلانی بعد از سقوط مصدق داری کیف می‌کنی؟ می‌بینی چقدر امکانات و آزادی بیشتر شده؟ مرد شوخ گفت: بله بله کاملا درکش می‌کنم. راستی بعد از کودتا من می‌توانم پیانو هم بزنم؟ آژان گفت: بله که می‌توانی. خیلی خوب هم می‌توانی. مرد شوخ جواب داد: پس واقعا مملکت پیشرفت کرده؛ چون قبل از کودتا من نبودم پیانو بزنم!
- ترک‌های ترکیه خیلی تلاش کردند عنوان سریع‌ترین کودتای تاریخ را به نام خودشان ثبت کنند اما از آن‌جا که همه‌ چیز بهترین و سریع‌ترینش ایرانی است، باید عرض کنم کودتای 28مرداد باید به اسم یک کودتای آریایی و به‌عنوان سریع‌ترین و راحت‌ترین کودتای جهان در گینس ثبت شود؛ البته اگر انگلیس و آمریکا فورا نگویند 60درصد این کودتا مال آنها است.


تعداد بازدید :  770