شماره ۴۱۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۶ آبان
صفحه را ببند
حافظه‌ها تحریف می‌شود و قضاوت پیچیده!

|  سعید اصغرزاده  |   روزنامه نگار   |

امروز صبح برای چندمین‌بار این داستان روی وایبر برایم آمده بود که شاید برای شما هم آشنا باشد؛ مردی احساس کرد که همسرش باید از سمعک استفاده کند ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی‌شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: آزمایش ساده‌ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را بیاور... ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه بود و خود او در اتاق پذیرایی. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است؛ بهتر است امتحان کنم. سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید: «عزیزم! شام چی داریم؟» جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر جلوتر رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنید. این‌بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: «عزیزم شام چی داریم؟» همسرش برگشت و گفت: «مگر کری؟! برای چهارمین‌بار گفتم: خوراک مرغ»
واقعیتش به خودم شک کردم!
راستش موضوعات این روزها، آن‌قدر سریع و پی در پی مطرح و بیان می‌شوند و گاه در نشریات و شبکه‌های اجتماعی آن‌قدر عجولانه و بی‌محابا مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند که لازم است آدم گاهی به خودش نهیب بزند و از قضاوت عجولانه پرهیز کند. این‌که اسیدپاشی کار که بوده است؟ این‌که خشونت علیه زنان برای این اعمال می‌شود که آنان را خانه‌نشین کنند! این‌که ریحانه جباری چرا توسط خانواده مقتول بخشیده نشد؟ این‌که طلبه آمربه‌معروف خرم‌آبادی چرا مضروب شد؟ این‌که طرح تصویبی حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر در مجلس، چه نواقصی دارد؟ این‌که به همین زودی ۴۰۰ تیم امر به معروف در بوشهر تشکیل و آموزش می بینند ، یعنی چه؟ این‌که...
می‌بینید دامنه مباحث در هر موضوع می‌تواند ساعت‌ها به‌طول بینجامد و قضاوت‌های عجولانه ما می‌تواند افکاری را مسموم یا منحرف ساخته و بهتر آن است که با تأمل بیشتر با موضوعاتی از این دست برخورد کنیم و چه بسا خوبی‌های بسیار آن را نیز مشاهده کنیم. به شما می‌گویم که تأمل کردن هم می‌تواند امری داوطلبانه محسوب شود. شما با عدم قضاوت زودتر از موعد و پرسشگری از حاکمان، علاوه بر امر به معروف آنان، داوطلب ایجاد محکمه‌ای می‌شوید که باید قضاوتش مستحکم و دلایلش مستدل باشد. فراموش نکنید که به‌ویژه در فضای مجازی این موضوعات آنچنان سریع و گاه با رنگ و لعاب مصیبت‌بار بیان می‌شد که نه فرصت قضاوت درستی بود و نه اخبار خوب‌تر را می‌شد در لابه‌لای آنها دید و تقدیر کرد. می‌گویید اخبار خوب‌تر؟!  بله! مثلا این‌که رئیس پلیس تهران بزرگ از دستگیری یک تهدید‌کننده به اسیدپاشی در پایتخت خبر داد. این‌که یک قاتل اجاره‌ای دستگیر شد. این‌که دادستان عمومی و انقلاب خلیل‌آباد از بخشش قاتلی توسط اولیای‌دم به دلیل فرا رسیدن محرم خبر داد. این‌که تعداد قضات زن در استان یزد نسبت به قضات مرد و همچنین قضات سایر استان‌ها بیشتر است. این‌که نصب آنتن در نزدیکی مدارس و بیمارستان‌ها ممنوع شده است. این‌که فقط 170‌هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور داریم. این‌که مجلس تصویب کرد هیچ شخص یا گروهی حق ندارد به‌عنوان امر به معروف و نهی از منکر به اعمال مجرمانه از قبیل توهین، افترا، ضرب، جرح و قتل مبادرت کند. این‌که...
یاد فیلم ممِنتو (یادآور) Memento افتادم. فیلمی به کارگردانی کریستوفر نولان که در مورد تلاش لئونارد که در جست‌وجوی شخصی بود که به همسرش تجاوز کرده و او را کشته. لئونارد به فراموشی کوتاه‌مدت مبتلاست. او عمل کردن براساس حافظه و یاد‌آوری را اشتباه می‌داند و مدرک داشتن را راه درست‌ قضاوت و مجازات دیگران. چون اعتقاد دارد حافظه‌ انسان قابل تحریف است. متاسفانه لئونارد با همین مدارکی که جمع کرده کارهایش را پیش می‌برد و باعث مرگ دو نفر می‌شود. مدارکی که توسط دیگران به او داده شده و خود لئونارد نقشی در تشخیص درست و غلط بودن‌شان ندارد. او صرفاً آنها را کنار هم می‌چیند و نتیجه‌گیری می‌کند. نولان با این داستان، مقوله‌ قضاوت را به چالش می‌کشد و متوجه‌مان می‌کند که مفهوم قضاوت بسیار بسیار پیچیده‌تر از آن است که با تجزیه و تحلیل داشته‌های‌مان که صحت و سقم‌شان را هم به این راحتی‌ها نمی‌شود فهمید بتوان به آن رسید. لئونارد، اطلاعات مهمش که آنها را حقیقت می‌شمارد، برای در دسترس بودن واقعیت، روی بدنش حک می‌کند در صورتی‌ که حقیقتی که لئونارد دنبالش است پنهان‌تر و دورتر از این حرف‌هاست...

 


تعداد بازدید :  126