| سیدجواد قضایی| رفته بودم خواستگاری. نه خانه داشتم، نه شغل، نه ماشین. از شرایط ازدواج فقط قصد و آمادگیاش را داشتم. دختر پرسید: «معیارهای شما برای ازدواج چیه؟» همین که بابای پولداری داشت برایم کافی بود ولی برای اینکه جملات بهتری پیدا کنم گفتم: «اول شما بفرمایید.» روسری آبیاش را مرتب کرد و گفت: «فقط استقلال.» گفتم: «اتفاقا من خیلی آدم مستقلی هستم و همه کارهای شخصیم رو خودم انجام میدم.» جواب داد: «نه منظورم تیم استقلاله، شما باید طرفدار استقلال باشید.» من یک پرسپولیسی تیر بودم. کمی فکر کردم و گفتم اصلا قید فوتبال را میزنم در عوض پول و شغل و ماشین و خونه و زن دارم. قبول کردم و با هم ازدواج کردیم. توی معیارها خیلی دقت کنید، چون حالا مثل جواد زرینچه لباس میپوشم، کلهام را منصوریانی کچل میکنم. ماشین مدل فرهاد مجیدی دارم و به دلیل اینکه وقتی استقلال 6 تا خورد به حد کافی صورتم را خراش ندادم و حاضر نشدم از طبقه پنج خودم را پرت کنم پایین، کارمان داشت به طلاق میرسید.