شماره ۱۱۸۳ | ۱۳۹۶ شنبه ۷ مرداد
صفحه را ببند
کار و زندگی مسعود کیمیایی در یک نگاه
آوازخوان تمام سرودهای مخالف...

 76      سال پیش در روز هفتم مرداد در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد.

کیمیایی که به‌خاطر شوق و علاقه به سینما ترجیح داد به جای تحصیل در دانشگاه کار خود را به صورت عملی در نزد بزرگان سینما آغاز کند؛ در نخستین گام سینما را با دستیاری مرحوم ساموئل خاچیکیان در فیلم خداحافظ تهران آغاز کرد.

مسعود کیمیایی در‌سال ۱۳۴۷ نخستین فیلمش بیگانه بیا را کارگردانی کرد و با همین فیلم مخاطبان خاص خود را پیدا کرد. با این‌که این فیلم کمترین ارتباطی با فیلم‌های آینده‌اش نداشت.

1348 را شاید بتوان‌ سال تولد هنری کیمیایی نامید. سالی که او با قیصر موفقیتی حیرت‌انگیز به دست آورد. قیصر، هم فروشی عالی داشت و هم محبوبیت زیادی میان منتقدان به دست آورد.

قیصر در زمان نمایش بدل شد به محل منازعه منتقدانی که زیر پوست نقد این فیلم نگاه، نگرش و دیدگاه سینمایی‌شان را در تقابل با هم پی می‌گرفتند. نقد عجیب مرحوم هوشنگ کاوسی که مهمترین نکته انتقادش این بود که چرا قیصر موضوع تجاوز به خواهرش را به کلانتری نگفته و خود دنبال احقاق حق رفته؛ با پاسخ‌های کوبنده منتقد صاحبنام و محبوبی چون پرویز دوایی و روشنفکران آزموده و دانسته‌ای چون ابراهیم گلستان و نجف دریابندری یکی از بزرگترین و دامنه‌دارترین جنجال‌های انتقادی تمام تاریخ سینمای ایران را رقم زد. موضوعی که تا به امروز ادامه پیدا کرده است.  

کیمیایی بعد از قیصر، رضا موتوری را ساخت. بعد از آن در ‌سال۱۳۵۰ داش آکل را کارگردانی کرد و سپس تا ‌سال۱۳۵۴ خاک و بلوچ و گوزن‌ها را خلق کرد؛ که این دوره چند ساله را می‌توان موفق‌ترین دوره کاری مسعود کیمیایی نامید. دوره‌ای سرشار از موفقیت...

این سال‌ها جنجال و حاشیه نیز همچنان با کیمیایی همراه بود. اقتباس او از داستان داش آکل صادق هدایت در دنیای نقد و منتقدان کم سروصدا نکرد. بلوچ به پرده‌دری متهم شد و گوزن‌ها که پس از نمایش باشکوه در جشنواره تهران راه فراخی را پیش‌رو می‌دید، در ادامه با برداشت‌های سیاسی روبه‌رو شده و به محاق رفت. خاک نیز از این قضایا بی‌نصیب نبود و نخستین فیلمی بود که نامه‌پراکنی را در سینمای ایران مد کرد. این فیلم که براساس داستانی از محمود دولت‌آبادی ساخته شده بود، مورد انتقاد نویسنده قرار گرفت...

پسر شرقی، اسب، غزل و سفر سنگ که از ‌سال 54 تا 56 ساخته شدند، دوران تازه‌ای را در کارنامه کیمیایی نوید می‌دادند. دورانی که به انقلاب برخورد و ناتمام ماند...

 کیمیایی بعد از انقلاب با جنجال و توقیف همزاد بوده. او این دوره را با به محاق رفتن خط قرمز تا همیشه آغاز کرد و بعد  سانسور بی‌رحمانه تیغ و ابریشم پیش آمد؛ که این قضیه نیز تا همین اواخر در مورد تمام فیلم‌های کیمیایی تکرار شده است.

 بعد از پنج‌سال دوری از سینما، کیمیایی در ‌سال67 سرب را ساخت. یکی از بهترین‌های تمام کارنامه فیلمساز که البته قدر ندید...

 دندان مار، گروهبان و رد پای گرگ از ‌سال 68 تا 70 دوران موفق دیگری در کارنامه استاد بودند؛ که این نیز با درگیری‌هایی که برایش پیش آمد و به ماجراهای ضیافت و سلطان انجامید، به پایان رسید.

کیمیایی بعد از رد پای گرگ سه‌سال کار نکرد. تا‌ سال73 که با تجارت و‌ سال بعدش با ضیافت بازگشت ناموفقی به عرصه داشت. هر دوی این فیلم‌ها با برخورد تند منتقدان مواجه شدند. ضیافت همچنین برای نخستین بار در کارنامه کیمیایی پای یک مامور امنیتی را به‌عنوان قهرمان فیلم‌های استاد باز کرد.

نمایش تجارت و نقد تندوتیز مرحوم ایرج کریمی در شماره بعد از جشنواره می‌توانست یاد کاوسی مرحوم و دعواهای قیصر را زنده کند. اما نه تجارت قیصر بود و نه این‌که دیگر از دوایی، گلستان و دریابندری در مطبوعات سینمایی نشانی مانده بود. چنین شد که این نیز بگذشت...

سال 1376. سلطان عجین شده با خاطره عقده‌گشایی یک دستیار سابق؛ که به گفته کیمیایی هستی و تفکر او را زیر سوال برد. با این‌که بعد از آن مسعود کیمیایی در گفت‌وگو‌هایی چند به واگویه تمام زوایای تاریک و روشن این اتفاق پرداخت، اما جنجال به وجود آمده چنان غیرمنتظره و عظیم بود که این تعفن تا به امروز هنوز دستمایه عقده‌گشایی شماری دیگر واقع شده و می‌شود. استاد بعدتر فریاد و مرسدس را ساخت.

اعتراض و انتقادات تندوتیز سیاسی‌اش در اوج دوران اصلاحات که 6‌سال پیش از رئیس‌جمهوری اصلاحات بن‌بست آن دولت را پیش‌بینی کرده بود، جنجال دیگری بود که مسعود کیمیایی در متن آن قرار داشت.

سال 80. روزهایی که کیمیایی تازه از آمریکا بازگشته بود، جسدهای شیشه‌ای را منتشر کرد. رمانی که یکی از بهترین آثار ادبی دهه اخیر به شمار می‌آید.

بعد از سفر به کوبا برای ساخت فیلم، کیمیایی با سربازهای جمعه، حکم و رئیس به سینمای ایران بازگشت. سه فیلمی که در آن آشکارا لحن و زبان کیمیایی تغییر کرده بود.

کیمیایی در‌سال 82 نخستین مجموعه شعرش را به نام زخم عقل به بازار داد و دو‌سال بعد رمان حسد بر زندگی عین‌القضات را...

محاکمه در خیابان که در‌ سال 1387 ساخته شد، به دلیل همکاری کیمیایی با فرهادی کنجکاوی زیادی ایجاد کرده بود. فیلمی که البته امیدها را پاسخ نداد.

اواخر دهه 80 و اوایل 90 برای دوستداران کیمیایی به معنای سال‌های جرم و متروپل است. آثاری ساده و البته بی‌کمترین جنجال؛ که بی‌سروصدا آمدند و بی‌سروصدا رفتند.

سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند نام آخرین رمان مسعود کیمیایی است که در ‌سال 94 بیرون آمد. رمانی که نشان داد کیمیایی در ادبیات نیز از بزرگان است. چیزی مثل جایگاهش در سینما.

و بالاخره رسیدیم به قاتل اهلی. یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب کیمیایی که دعواهایش تا همین چند هفته پیش هم ادامه داشت.

 


تعداد بازدید :  534