مترجم: یاسمن طاهریان| وقتی از مگان بِری، شهردار نشویل در ایالت تنسی پرسیدم که آیا در سال گذشته تجربه هیچگونه برخورد تبعیض جنسیتی را داشته است یا نه جواب داد: «زمانی که از دفتر کارم بیرون میآیم، مردم انتظار ندارند یک زن را ببینند. تعجب را در چشمانشان میبینید: اِ!...این زنه، مرد نیست.» اما این موضوع برای من که بیش از ۲۰سال از عمرم را در شرکتهای آمریکایی کار کردهام، مسأله جدیدی نیست.»
بِری که حالا ۵۳ سال دارد، سال گذشته ۴۷۰۰ شغل به وجود آورده، برنامه حملونقل شهری ۶ بیلیون دلاری را راهاندازی کرده، برای تشویق ساخت مسکن ارزان قیمتقانونگذاری کرده و از لایحهای برای قانونی کردن به همراه داشتن مقدار کم کانابیس حمایت کرده است. با بودجهای به مبلغ ۲.۱ بیلیون دلار، ۵۰ساختمان اداری و ۱۰هزار کارمند، بِری شغل خود را به مدیرعامل شرکتی بزرگ تشبیه میکند و از حالا برای مبارزه انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۹ روزشماری میکند.
«بر روی موبایلم اپلیکیشن روزشمار نصب کردهام. برای ۱۰۰روز اولی که مشغول به کار شدم، از یک محاسبه میکرد، چون همه میخواهند بدانند در صد روز نخست خود چه کارهایی انجام دادهاید. اما حالا شمارش معکوس شروع شده است، هر روز صبح به آن نگاهی میکنم: چند روز باقی مانده تا دوباره برنده انتخابات شوم؟ روزهای زیادی باقی نمانده و نمیخواهم یک روز آن را تلف کنم. از امروز، ۱۰۵۱روز باقی مانده است.»
۱۹درصد شهردارهای شهرهای بزرگ آمریکا زن هستند، پس بِری نمونه نسبتا نادری از شهردارهای زن است. اما در دنیا، تعداد شهردارهای زن رو به افزایش است و بِری، در میان نخستین سیاستمداران زنی است که شهرشان را اداره میکنند. پاریس، بارسلون، مونتهویدئو، پراگ، کلن، ورشو، بخارست، رم و بغداد در میان کلانشهرهایی هستند که اخیرا مدیران زن انتخاب کردهاند (یا در مورد بغداد، انتصاب شدهاند.)
آماری از سهم زنان شهردار در عرصه بینالمللی وجود ندارد و «شهردار» میتواند معناهای مختلفی داشته باشد: بعضی مستقیما با میزان آرا و محبوبیت بالا در انتخابات برنده میشوند؛ بعضی توسط اعضای شورا انتخاب میشوند؛ بعضی توسط ایالتها منصوب میشوند. نخستین جلسه دیدار پارلمان جهانی شهردارها ماه پیش در لاهه با حضور ۹ شهردار زن از ۵۷شهر قابل توجه انجام شد.
این ماه، بسیاری از آن شهردارها از دور دنیا در نشست جهانی سازمان ملل برای توسعه شهری پایدار به نام هابیتات ۳ گردهم میآیند که هر ۲۰سال یکبار اتفاق میافتد. دستور جلسه شهری جدید حاصله از این نشست امیدوار است تا دولتهای محلی و ملی را راهنمایی کند در تمام جهات زندگی شهری پیشرفت کنند؛ شامل «دستیابی به تساوی جنسیتی و قدرت بخشیدن به تمام زنان و دختران، اطمینانسازی از فعالیت کامل و بانفوذ زنان و حقوق مساوی در تمام زمینهها و مدیریت در تمام سطوح تصمیمگیری.»
آدا کولا که از ژوئن ۲۰۱۵ شهردار بارسلون شده برای سیاستهای چپی «رادیکالش» خبرساز بوده است. کسی که از گروه مردمی به نام لاپاه به قدرت رسید. این گروه کمپینی است علیه اخراج مستاجران و بازپرداخت وام مسکن در اسپانیا که حاصله از بحران مالی است. آن هیدالگو که نخستین شهردار زن از آوریل ۲۰۱۴ دز پاریس است، گامهای جسورانهای برای جلوگیری از استفاده خودرو و بهتر کردن کیفیت هوا در پایتخت فرانسه انجام داده است. اخیرا این دو شهردار روی مانیفستی همکاری کردهاند که از شهرهای اروپایی برای پذیرش پناهدهها درخواست کردند.
لیبریا، نخستین کشور آفریقایی است که یک زن را به ریاستجمهوری انتخاب کرده است. کیوت گیبسون که نخستین شهردار زن پینسویل توسط رئیسجمهوری اِلن جانسون سرلیف در ۲۰۱۲ انتخاب شده است، میگوید هزینههای انتخابات شهرداری سنگین است. گیبسون که ۴۱ساله است، بیشتر سال۲۰۱۴ را در شهری در حاشیه شرقی پایتخت مونرویا به نام پینسویل، به مبارزه با ایبولا گذرانده است. از آن زمان موضوعات قالب شهرداری او زباله، آب و تخلیه فاضلاب به همراه ترک اعتیاد کودکانی که به ارتش فرستاده شدند و پیدا کردن شغل برای آنها بوده است.
او میگوید: «انباشت زباله در این شهر به ۷۰سال قبل برمیگردد. مردم زبالههایشان را در حیاط خانه میگذاشتند، چال میکردند یا میسوزاندند و شهر در موقعیت اسفناکی قرار داشت.» بعد از پاکسازی، او سیستمهای جدیدی را بهعنوان بخشی از پروژه زباله بانک جهانی معرفی کرد و معتقد است سر کار آمدن زنان برای نقشهای کلیدی در موفقیت او نقش اساسی داشتهاند.
او میگوید: «من همیشه میگویم شیوه زنان در سازندگی با مردان متفاوت است. مردان برای امروز میسازند، اما زنان برای فردا، چون ما میخواهیم مطمئن شویم نوعی امنیت برای فرزندانمان خواهیم داشت. برای همین ما یک زن را به رئیسجمهوری انتخاب کردهایم- میدانستیم به یک زن احتیاج داریم تا دوباره کشورمان را بسازیم».
ظاهرا، مگان بری از ایالت نشویل یا سیاستمداران زنی که حالا پایتختهای اروپایی را اداره میکنند ممکن است نقاط مشترک کمی با گیبسون یا با ویرا بابون ۵۱ساله فلسطینی، شهردار بیتلحم داشته باشند.
بابون، پژوهشگر پیشین حوزه ادبیات در دوره شهرداری خود مرزهای شهری را تجدید کرد. با خرابیهایی که توسط دیواری که کرانه باختری را از اسراییل جدا میکند، دستوپنجه نرم میکند که به بازار کسبوکار بیتلحم نیز وارد شده است. تمرکز او در فراهم کردن مکان کافی برای گردشگران و زائران است. اما بابون، یکی از سه زنی است که ۲۰درصد سهمیه زنان در شورای شهر را تشکیل میدهند، با دیگر زنان شهردار در شهرهای دیگر ارتباط برقرار کرده و میگوید: «هر زنی که شهردار میشود راهی را میرود که هیچکس نرفته است و آن راه را برای زنان دیگر بازمیکند.»
او میگوید: «زن بودن در شرایطی که برای بار اول سر میز مدیریت بنشینید، اصلا کار آسانی نبود، بعضی از همکاران فکر میکردند که آنها باید جای من میبودند، بنابراین سال اول بسیار حیاتی بود. استراتژی من این بود که همیشه عمل کنم. از زنان دو برابر مردان انتظار تلاش دارند. اما در عرصه بینالمللی، زن بودن قطعا مزیت هم داشته است. من در مقامی هستم که بهعنوان رئیس شهر صحبت میکنم و در فلسطین به شخصیت مهمی تبدیل شدهام.»
تعداد افرادی که از برابری حقوق زنان حمایت میکنند و در ارتقای زنان به شغلهایی که قبلا تنها مردان داشتهاند هیچ نفعی نمیبینند، بسیار اندک است. اما افراد زیادی هستند که قبول ندارند یک نفر میتواند راه را برای دیگران باز کند یا اینکه انتخاب نخستین شهردار زن یا نخستین رئیسجمهوری یا نخستوزیر زن برای کشور، تغییرات زیادی ایجاد کند.
اولریک کیجار، استاد علوم سیاسی دانشگاه جنوب دانمارک میگوید تاریخ سیاسی اخیر اسکاندیناوی این شک و شبههها را توجیه میکند. با اینکه دانمارک نخستین نخستوزیر زن خود را داشته و برابری جنسیت بهطور گستردهای بیشتر از هر جای دیگر دنیا دیده شده، درصد شهردارهای زن در کشور از ۱۵درصد بیشتر نشده است.
او میگوید: «از آنجایی که ما چند شهردار زن و یک نخستوزیر زن داشتهایم، تمایل داریم جنسیت را در لیست تیک بزنیم که یعنی خب، کارمان با این موضوع تمام شد و به نوعی برابری رسیدهایم و بر روی اقلیتهای دیگری که مورد توجه قرار نمیگیرند، تمرکز کنیم؛ مهاجران و جوانان و مانند آن... اما در حقیقت به برابری جنسیتی هنوز دست نیافتهایم. زنان هنوز به سختی میتوانند بهعنوان رهبران سیاسی مورد قبول باشند، مخصوصا در سیاستهای محلی.»
دبی والش، مدیر مرکز زنان و سیاست آمریکا هم بر این موضع تاکید میکند. او میگوید کاندیداتوری هیلاری کلینتون برای ریاستجمهوری آمریکا این برداشت اشتباه را ایجاد میکند که زنان در سیاست حضور پررنگی دارند. اگر او برنده شود بسیار بااهمیت خواهد بود، اما بر روی واقعیت سرپوش میگذارد. ما پیشبینی نمیکنیم که امسال گامهای بزرگی برداریم. ممکن است تعداد زنان در مجلس نمایندگان از ۱۹درصد به ۲۰درصد برسد. تعداد نمایندگان ایالتی خیلی کم است و از ۵۰نفر فرماندار تنها 6 نفر زن هستند.
والش معتقد است زنانی که در آمریکا موقعیت سیاسی دارند بیشتر اعتدالگرا هستند، چون زنان بیشتر از مردان از لحاظ اقتصادی آسیبپذیرند و احتمال بیشتری میدهند که به کمکهای مالی ایالتی نیاز داشته باشند. اما او اضافه میکند که اخیرا تمایلات حزبی قویتر شدهاند.
او اشاره میکند برای هر کسی که تلاش میکند بفهمد زنان قانونگذار چه تاثیراتی میتوانند داشته باشند، تحقیقات کافی در دولتهای محلی در سطح بینالمللی انجام نشده است. او همچنین میگوید که شغل شهرداری یا فرمانداری چالشهای ویژهای را دربردارند، چون غالبا سیاستمدار زن خوب یا از گروهی حرفهای یا از اتحادیهها تصور میشود، نه یک رئیس کاریزماتیک. دوروتی تورنهیل که ۱۴سال است شهردار واتفورد در انگلستان و یکی از ۴ شهردار زنی است که مستقیما انتخاب شده همچنین بر این موضوع تاکید کرده و میگوید: «مردم فکر میکنند مدیریت با مشخصات مردانه برابری دارد. این طرز تفکر هنوز وجود دارد.» بهعنوان شهردار او با این شیوه تفکر مبارزه و مشتاقانه تعریف میکند که چگونه در یک بازدید از مدرسهای، دانشآموزی فریاد زده: «تو شهردار نیستی! تو یک مرد چاق کچل پیر که زنجیر دارد، نیستی!»
تورنهیل تا حالا دعوت کنفرانسهای بینالمللی و گردهماییهای شهردارها را رد کرده است (او میگوید: «من میدانستم که قرار است صفحه نخست روزنامه واترفورد آبزرور با تیتر شهردار بانشاط باشم».) اما با اینکه آدم بدبینی بوده، حالا اعتقاد دارد شهردارانی که مستقیما انتخاب میشوند، آینده دولتهای محلی هستند، نه فقط در انگلستان، یعنی جایی که تعدادی از شهردارهای جدید قدرتمند شهرهای بنادری که سال بعد انتخاب میشوند، بلکه در سطح بینالمللی.
سارا چایلدز، پروفسور سیاست و جنسیت در دانشگاه بریستول میگوید: «شما شمایل یک زن را میبینید و یک نتیجه فمنیستی از آن میگیرید، اما یک زن ممکن است ذهن فمنیستی نداشته باشد». درحالیکه انتخابات شهردار زن میتواند نشانه تمایل به تغییر یا عدم پذیرش وضع کنونی باشد- شهردارهای رم و تورین هر دو عضو جنبش«ضداستقرار پنج ستاره بگ گریلو» بودند، درحالیکه در بارسلون و مادرید چپها سرکارند- سخت میتوان هرگونه نتیجه قطعی درباره معنای آن برای زنان را در طولانیمدت اعلام کرد.
اگرچه یکی از جنبههای تاثیرگذار این است که این رهبران زن به نسلهای جوانتر دختر نشان میدهند چه چیزی امکانپذیر است. مگان بری میگوید: «مدتی قبل در یک رژه خیابانی شرکت کردم و کسی داد زد «شهردار دارد میآید! سه دختر جوان بر روی پلهای ایستاده بودند به بالا نگاه کردند و یکی از آنها پرسید: «کدوم یکی از مردهاست؟ » من رفتم کنارش و گفتم «حقیقتش منم» و او جواب داد «یعنی میگویید یک دختر میتواند شهردار شود؟»
با اینکه تمام شهردارهای زن فمینیست نیستند و همه یک هدف مشخص که بهبود بخشیدن زندگی زنان در شهر خود را ندارند، اما مسأله مهمی که زنان نسبت به همکاران مرد خود به آن میپردازند یکسری تجربههای متفاوتی است که از همه جهات مهماند. چایلدز میگوید: «اگر تا به حال سعی نکردهاید یک کالسکه را در اتوبوسی قرار دهید، واقعا درک نمیکنید که تجربه بسیاری از زنان در حملونقل عمومی چگونه است.» او اضافه میکند که بحث داغ مراقب از کودکان به اندازه زیرساخت مهم است، نه اینکه فقط به جادهها و قطار فکر کنیم.
خشونت و آزار جنسی دلایل دیگری هستند که باعث میشوند زنان و دختران شهر را متفاوت از مردان تجربه کنند. یک روز قبل از انتخابات سال گذشته مردی به هنریت رکر، شهردار کلن، حمله کرد و به گردنش چاقو زد. به دنبال حملههای جنسی در شبسال نو زمانی که حدود ۵۰۰تجاوز گزارش شده بود، انتقادهای تندی از رکر شد به دلیل گفتههایش درباره اینکه فاصله خود را با مردهای غریبه به اندازه یک بازو حفظ کنند و به دلیل «سرزنش قربانی». او یکبار گفت که فکر میکند گفته هایش بازتاب ناخودآگاهی از تجربه تلخ خودش است. وقتی از او پرسیدم که از اتفاقات سال جدید چه درسی گرفته، او پاسخ داد که حملهها «از ذهنش نمیروند.»
آنا اولیورا، تا سال پیش شهردار مونتهویدئو، پایتخت اوروگوئه بود. او شهردار دیگری است که توجهش را بر خشونت علیه زنان گذاشت و به قربانیان خشونت جنسی، خدمات روانشناسی ارایه کرد. اما او حقوق زنان را قسمتی از مبارزه بزرگتری که شامل برابری نژادی است، میداند: «من منافع زنان را با منافع دیگران معامله نمیکنم.»
برخلاف آن، حامیان نمایندگان سیاسی زن معتقدند زنان میتوانند پایگاهی باشند برای گروههای دیگری که مورد توجه قرار نمیگیرند، مسنترها، کودکان، اقلیتهای نژادی و مذهبی- چون با اینکه زنان اقلیت نیستند، آنها احتمالا بیشتر از مردان محرومیتهای اجتماعی و بیقدرتی را تجربه کردهاند. اولیویرا در میان دستاوردهایش با افتخار یاد میکند که بهعنوان شهردار مونتهویدئو یک پارک اسکیت درست کرده. این پیشنهاد توسط گروهی از اسکیتبوردهای نوجوان مطرح شد و از شهرداری تاییدیه و بودجه دریافت کرد.
اگر چند حرف تکراری در گفتوگو با زنان شهردار دیده شود، یکی این است که اگر به آنها توهین نشود اغلب دستکم گرفته میشوند؛ دیگری احساس آنهاست که زنان میتوانند روش متفاوت و کمتر ستیزهجویانهای برای نزدیک شدن به دولت داشته باشند. همچنین، غرورشان است که راههای جدیدی پیدا میکنند.
از زبان زنان شهردار
کیوت گیبسون، پینسویل، لیبریا
(جمعیت ۳۴۷هزار نفر)
«در بخشهایی از آفریقا، همچنان نسبت به زنانی که شغلهای مدیریتی دارند و تاثیر گذاری آنان تعصب وجود دارد. در لیبریا همتایان مرد فهمیدهاند که ما نیرویی هستیم که میتوانند بر روی آن حساب کنند، اما همچنان مشکلاتی بر سر راه ما است. حدود یکسال و نیم پیش، وزیری به دفتر کارم آمد، درحالیکه من در جلسهای بودم که طول کشید و دیر رسیدم. عذرخواهی کردم و او مرا سرزنش کرد که چرا او را منتظر نگه داشتهام و گفت که براش یک بطری آب بیاورم. باورم نمیشد با من اینطوری صحبت میکند، نزدیک بود روی زمین بیفتم.»
هنریت رکر، کلن، آلمان
(جمعیت یک میلیون نفر)
«حتی بعضی از مردها هم گفتند که حالا وقت آن رسیده که کلن یک شهردار زن داشته باشد و رأیدهندگان هم موافق بودند. اما مهمترین نکته این است که شما به شخصیت یک کاندیدا رأی میدهید. جنسیت من به آن اندازه که شما فکر میکنید سبک و سیاق مرا تعیین نمیکند، با اینکه بعضی خصوصیات زنانه مشخصی وجود دارد. شما بهعنوان یک زن یاد میگیرید که شنونده خوبی باشید، گرایشهای افراد را بشناسید و احزاب مختلف را سر یک میز بیاورید بدون اینکه کسی بازنده باشد.
آنا اولیورا، مونتهویدئو، اوروگوئه
(جمعیت ۱.۳ میلیون)
«بیشک در زمان کمپین خود با تبعیض جنسیتی مواجه میشدم. در گروه کانونی که برای انجام تحقیقات کیفی تشکیل دادیم، خیلیها احساس کردند که من نمیتوانم با اتحادیهها کار کنم. همیشه این مشکل وجود داشت که من اقتدار کافی ندارم. یکبار، خبرنگاری پرسید: «آیا واقعا فکر میکنید مونتهویدئو برای یک زن شهردار آماده است؟» زمانی که من روی کار آمدم یک گروه حقوق زنان در مونتهویدئو به نام کموناموهِر، کلید چوبی به من هدیه دادند. زمانی که دورهام تمام شد، همان کلید را اما ایندفعه با جنس استیل بهم دادند. حرکت نمادینی بود.»
مگان بری، نشویل، کانتی دیودسون، آمریکا (جمعیت ۱.۹۵میلیون نفر)
«سخت میتوان فهمید که زن بودن آیا تغییری ایجاد میکند یا نه، چون من چیز دیگری جز این نبودهام. با این حال، اغلب زنان دیدگاه متفاوتی دارند، مثال میزنم: اخیرا در یک عملیات عمرانی برای چاه فاضلاب، بر روی یکی از تابلوهای اعلانات نوشته بود «مردان مشغول کارند»، از کسانی که اطرافم ایستاده بودند، پرسیدم که آیا اشکالی در این تابلو میبینند یا نه، بعضی گفتند که این تابلو قدیمی است و یا لبپر شده است، اما هیچکس متوجه نوشته روی آن نمیشد. حالا ما استاندارد «کارگران مشغول کارند» را برای تمام تابلوها در نشویل تعریف کردهایم و تابلو «مردان مشغول کارند» را در اتاق دفترم آویزان کردهام».
ورا بابون، بیتلحم، فلسطین
(جمعیت ۲۷هزار نفر)
اداره شهرداری به من این فرصت را میدهد که چیزی به دست بیاورم و فرصتهایی به وجود بیاورم. من از اینکه شاهد تغییر باشم، لذت میبرم، حتی وقتی که جاده جدیدی را افتتاح میکنم از آن لذت میبرم. در بیتلحم شرایط عادی نیست، مردم برای ترک شهر باید اجازه خروج بگیرند، دیواری تا به شمال کشیده شده و همه جا شهرکسازی شده است. وقتی که به هدفی دستیابی پیدا میکنید که به مردم کمک میکند، زندگی را عادی تجربه کنند، این باعث خوشحالی است.
دوردتی تورنهیل،واتفورد، انگلستان (جمعیت ۹۵هزار نفر)
«مدیریت شهرداری انگشتنماست، مانند آن است که در خیابان راه بروید و کسی بگوید «شما اینجا رو خوب خراب کردهاید.» من فکر میکنم خیلی خوب است که آنها احساس میکنند میتوانند درباره تصمیمات محلی نظر بدهند. شغل من این است که در همه چیز دخالت کنم و همین کار را میکنم. شهردار بودن یعنی چسبی که شهر را بهم میچسباند، افراد درست را کنار هم جمع میکند، مانند بنگاهی از شرکا، میخواستم مردم دوباره به شورا اطمینان کنند. مردم به من گفته بودند که واتفورد شهر افسردهای است و بخشی از کاری که ما انجام میدهیم این است که مردم به واتفورد
افتخار کنند.»
منبع: گاردین