شماره ۱۱۸۱ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۴ مرداد
صفحه را ببند
درباره دانکرک جدیدترین فیلم کریستوفر نولان
هزاران سرباز، ‌هزار قایق و مردی که می‌خواهد بهترین باشد...

امین فرج‌پور| جدیدترین و به عبارت بهتر و دقیق‌تر دهمین فیلم سینمایی کریستوفر نولان محبوب و پرطرفدار که این‌روزها جایگاهی عجیب و غریب در دنیای سینما یافته، دانکرک نام دارد. فیلمی جنگی درباره رخدادهای‌هزار بار روایت شده جنگ دوم جهانی؛ که گفته شده برای نخستین‌بار در کارنامه سرشار از جادو و خیال نولان، براساس رخدادی کاملا مستند و واقعی ساخته شده است.
داستانی که در دانکرک دستمایه کریستوفر نولان قرار گرفته است، درباره تخلیه نیروهای متفقین از شهر دانکرک فرانسه است. ماجرای اصلی به این صورت بوده که در اواخر ماه می ‌تا چهارم ژوئن، یعنی در نخستین روزهای خردادماه ‌سال 1940 نیروهای آلمان سربازان انگلیس، کانادا، فرانسه و بلژیک را در شهر فرانسه محاصره کرده‌اند؛ و حالا باید این نیروها عملیات تخلیه سواحل دانکرک را به انجام برسانند. فیلم کریستوفر نولان روایت این عملیات است که در آن گفته شده است که حدود هشتصد قایق نظامی انگلیسی جان حدود سیصد و پنجاه‌هزار نفر از سربازان محاصره شده را نجات دادند...
اول بار زمانی که نولان بیست و پنج ساله در کنار همسرش تعطیلات شان را در کنار کانال مانش می‌گذراندند، ایده ساخت دانکرک به ذهن نولان رسید. این سینماگر بارها و بارها در ماه‌های اخیر عنوان کرده که زمان ساخت فیلم دانکرک بیش از این‌که قصد ساخت یک فیلم سنتی جنگی را داشته باشد، فیلمی که طبق سیاقی که ژانر فیلم جنگی پایه‌ریزی کرده است که درباره جنگ و پیروزی باشد، مصمم بوده تا این واقعه را در قالب داستانی که روایتگر تلاش برای بقا است، به تصویر کشد. درواقع جمله‌ای که در فیلم از زبان سربازی جوان می‌شنویم، که:   باید در سواحل بجنگیم، باید در فرودگاه‌ها بجنگیم. هرگز نباید تسلیم شویم؛ گفته مشهوری از وینستون چرچیل است؛ با نیت اتحاد و تجمیع سربازان بریتانیایی بعد از عملیات دانکرک. اما نولان برای افزایش بار سلحشوری فیلم و تأکید بر این‌که تلاش بقا تنها جذابیت روایت این داستان برایش بوده، زمان این گفته‌ها را تغییر داده تا بر اراده‌هایی تأکید کند که سرنوشت جنگ دوم را تغییر دادند؛ که اگر تخلیه دانکرک به وقوع نمی‌پیوست و سربازان انگلیسی در دانکرک قیچی می‌شدند، قطعا دیگر انگلیس تا پایان جنگ نمی‌توانست کمر از بار این شکست راست کند...   
کریستوفر نولان در همان روزها که جلب و جذب ماجرای شگفت انگیز این عملیات شد، فیلمنامه دانکرک را نوشت؛ اما ساخت آن فیلم سال‌های‌سال ممکن نشد؛ و بالاخره به‌عنوان دهمین فیلم کریستوفر نولان، در روزهایی که اشتهارش به‌حدی رسیده که هر ایده‌ای را با هر میزان بودجه‌ای که در نظر آورد، می‌تواند بسازد، جلوی دوربین رفت. جالب این‌که کارگردانی که سال‌ها پیش حتی تصور ساخت چنین فیلمی را نیز نمی‌توانست بکند به‌عنوان دستمزد کارگردانی در این فیلم بیست‌میلیون دلار به اضافه بیست‌درصد از فروش فیلم را گرفته؛ که بالاترین دستمزد ثبت شده یک کارگردان در تاریخ سینما، البته بعد از دستمزد رویایی پیتر جکسون برای فیلم کینگ کونگ است.
نخستین افرادی که حضورشان در دهمین فیلم نولان قطعی شد، تام‌هاردی، کنت برانا و مارک رایلنس بودند. فیون وایتهد نیز بسیار بعدتر، بعد از جست‌وجوی فراوان نولان برای یافتن بازیگری ناشناس برای نقش اصلی این فیلم، انتخاب شد. تام کارنی، جک لودن، هری استایلز، جیمز دارسی و... هم کم‌کم به این پروژه عظیم اضافه شدند، تا به‌سال گذشته در همین روزها رسیدیم که رویای نولان جامه عمل پوشید و فیلمبرداری دانکرک آغاز شد...
روزها گذشت و گذشت تا رسیدیم به روز سیزدهم جولای، حدود دو هفته پیش که بالاخره فرش قرمز دانکرک برگزار و از این فیلم رونمایی شد. بعد از آن دانکرک هر چه شنیده تعریف و تمجید و تحسین بوده است؛ چیزی در مایه‌های اتفاقی که برای تمام فیلم‌های اخیر این کارگردان رخ داده و البته با این تفاوت که بیشتر تعریف‌هایی که از دانکرک به عمل آمده ناظر بر جنبه‌های فنی و تکنیکی کار بوده است. درواقع نولان که در فیلم‌های اخیرش علاوه بر تبحر کم نظیرش در کارگردانی فیلم‌های شلوغ و پیچیده با فیلمنامه‌هایش نیز موج و بحث ایجاد می‌کرد، در دانکرک از این جهت ناکام مانده است...

کریستوفر نولان از دانکرک می‌گوید

در جبهه غرب خبری نیست...

سایت‌اند ساوند یکی از معتبرترین و مهم ترن نشریات سینمایی حدود نیم قرن اخیر است. نشریه‌ای که شماری از مهم‌ترین نویسندگان و منتقدان سینما در آن قلم زده و می‌زنند. این نشریه در جدیدترین شماره‌اش پرونده ویژه‌ای برای فیلم دانکرک که جدیدترین فیلم یکی از تحسین‌شده‌ترین کارگردانان سده بیست و یکم است ترتیب داده است؛ که بخشی از گفت‌وگوی این کارگردان را به نقل از این نشریه با هم می‌خوانیم...
می‌خواهیم از ساده‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین پرسش آغاز کنیم. چرا دانکرک؟
اگر شما با نگاه یک فیلمساز مسائل را ببینید، همیشه دنبال داستان‌های ناگفته و روایت نشده خواهید بود؛ و دانکرک از این داستان‌هاست که با این‌که بیشتر بریتانیایی‌ها با شنیدن آن بزرگ می‌شوند، اما از‌ سال 1958 که فیلم دانکرک ساخته لسلی نورمن بیرون آمد، کسی به آن نزدیک نشده بود. همان‌گونه که اول گفتم برای فیلمساز چیزی بهتر از این نیست که داستانی جذاب بیابد که بتواند خود را در دنیای آن غرق کرده و روایتی ترتیب دهد برای کسانی که داستان را نمی‌دانند و یا این‌که به صورت کلیتی فارغ از جزییات از وجودش آگاهی دارند...
آیا این‌که داستان دانکرک بریتانیایی است، در انتخاب آن نقش داشت؟
می‌شود گفت به دلیل بریتانیایی بودن است که از‌سال 58 به این سو دیگر کسی سراغ ساخت آن نرفته بود. چرا که روایت داستانی با این حدواندازه امکاناتی در حد و اندازه استودیوها و کمپانی‌های بزرگ آمریکایی می‌طلبد؛ و این استودیوها نیز کم سراغ داستان‌هایی از این قبیل می‌آیند. در این میان خوش شانسی من این بود که سابقه خوبی در ساخت فیلم‌های عظیم پرتحرک داشتم و در عین حال رابطه‌ام هم با کمپانی برادران وارنر هم خوب بود. به این دلیل هم هست که توانستم به وارنرها توضیح دهم که دانکرک اگرچه بریتانیایی است، اما می‌تواند تقاضای جهانی زیادی داشته باشد. درواقع این فیلم تمام آن چیزهایی را که فیلم‌هایی از این قبیل باید داشته باشند، در خود داشت. داستانی ساده و سرراست، یک نوع وفاق همگانی برای غلبه بر شرایط، تکامل ذات انسانی- که سربازان در گذر زمان خودشان را پیدا می‌کنند، و البته کمک غیرنظامیان برای به نتیجه رسیدن عملیات و... عناصری بودند که روایت‌های عظیم از این دست را کیفیت انسانی بخشیده و روایت‌پذیر می‌کند.
می‌توانید بگویید در میان رویکردهای متفاوتی که نسبت به سینمای جنگ و خشونت‌های حاکم بر آن وجود دارد، شما در دانکرک در پی چه نوع نگاهی بودید؟
برای ساخت این فیلم باید بگویم که ما زمان زیادی را صرف بررسی فیلم‌ها و رویکرهای مختلف در سینما در رابطه با جنگ کردیم. یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که فیلم نجات سرباز رایان استیون اسپیلبرگ را که قدرت فوق‌العاده احساسی صحنه‌های نبردش از روز عرضه‌ آن کم‌رنگ نشده است، به نوعی سرمشق خودمان قرار دادیم. همچنین با تماشای فیلم در جبهه غرب خبری نیست، به همراه مطالعه چند مقاله سینمایی ازجمله مقاله جیمز جونز درنهایت به این نتیجه رسیدم که ساخت دانکرک در قالب یک فیلم کلاسیک جنگی برایم راحت نیست. درواقع از نظر من عنصر سازنده این فیلم که از همه بیشتر جذاب و متمایز می‌نماید این است که دانکرک داستانی از تلاش برای بقا است، نه فیلمی جنگی درباره یک عملیات یا درباره عده‌ای سرباز. به این دلیل است که می‌گویم در دانکرک نگاهم به جنگ جدی، عاطفی و احساسی، اما غیرخشن است. در حقیقت از آن فیلم‌ها نیست که مردم هنگام تماشا مجبور شوند نگاهشان را از تصویر برگردانند. در عوض تلاش کردیم تجربه‌ای به وجود آوریم که به مردم تعلیقی همراه با هیجان و درکنارش دلهره و تا حدی ترس بدهد، اما نه تجربه‌ای که در آن تنش مجبورتان کند چشم‌هایتان را ببندید...
مزد ترس هنری ژرژ کلوزو همچنین موتور محرکه‌ای دارد...
مزد ترس بیشترین رابطه و نزدیکی را با شیوه ساخت این فیلم داشت. بعد از این‌که بررسی فیلم‌های جنگی را در مرحله تحقیق پشت سر گذاشتیم، در مرور سایر ژانرها، حس کردم تعلیق فیلم مزد ترس دقیقاً همان چیزی است که دنبالش هستیم. درواقع با این‌که همیشه تعلیق را به هیچکاک و فیلم‌های بزرگ او نسبت می‌دهیم، اما، کلوزو در مزد ترس، مثل بیشتر فیلم‌های کارنامه روبر برسون به تعلیق فرایندی فیزیکی می‌بخشد.
مشکل بزرگ‌تان در دانکرک چه بود؟
در این فیلم دشواری‌های فیزیکی بسیاری وجود داشت. این نکته که هر بخش از زاویه دید متفاوتی روایت می‌شود، مشکلات و چالش‌های فراوانی را موجب می‌شد. فیلم جنگی شرایط خاصی دارد. شما با سربازان در ساحل یا در قایق سر و کار دارید، آن هم در آن آب‌وهوای متغیر آن جا، در صحنه‌هایی که تیراندازی در محل واقعی انجام می‌شود و... اگر فکر کنید می‌بینید که چه احتمالات بی نهایتی برای شما می‌تواند رخ دهد. این موضوع خیلی چالش‌برانگیز می‌توانست باشد. ‌هوایی که صحنه را خراب می‌کرد و شن و ماسه‌ای که به صورت افراد می‌خورد و دیگر موارد دشوار همگی شرایط را بسیار سخت‌تر کردند و این تازه جدا از آن لحظاتی است که می‌ترسید هواپیماها روی شما بمب بریزند. اینها را باید اضافه کنم به موضوع بسیار دشوار فیلمبرداری روی آب آن هم با همراهی شاید بزرگترین گروه فیلمبرداری دریایی تاریخ در فیلمی بلند؛ و نیز فیلمبرداری صحنه‌های هوایی به این شکل که ناچار بودیم یک دوربین آی‌مکس را در کابین هواپیما جا دهیم. برای غلبه بر این چالش‌ها ماه‌ها تحقیق و توسعه انجام شد. مدیر فیلمبرداری هویته ون هویتما ارتباط زیادی با پاناویژن و آی‌مکس برقرار کرد تا امکان قراردادن دوربین در جایی که سر خلبان قرار دارد فراهم آید؛ که این به ما امکان می‌داد دید واقعی خلبان را ارایه دهیم.
دانکرک فیلم کم دیالوگی است. اما در جایی گفته‌ای که در تحقیقاتت به سینمای دوران صامت هم نگاه کرده‌ای. آیا دلیل این کار فقط کم دیالوگ بودن این فیلم بود یا دلیل دیگری در کار است؟
دوران سینمای صامت برای من همیشه منبع الهام بوده؛ به این دلیل که سینمای صامت می‌تواند به معنای بازگشت به مبانی سینما و روایت داستان سینمایی باشد. درواقع محصول سینمای صامت چیزی است که فیلم قادر به انجامش است، نه رمان و نه برنامه رادیویی و نه برنامه تلویزیونی. نمی‌تواند انجام دهد.
خیلی‌ها فیلم دانکرک را رویکردی استعاری به برگزیت (خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) می‌دانند. آیا این نکته عامدانه و آگاهانه بوده است؟
وقتی برگزیت اتفاق افتاد ما در اواسط کار فیلمبرداری بودیم. هر موقعی که فیلم می‌سازید جهان اطرافتان دستخوش تغییر می‌شود. آنچه درباره موضوع کارمان به من احساس خوبی می‌داد این بود که دانکرک همیشه به منزله چیزی شبیه به آزمایش روشاک عمل کرده است. دانکرک از چنین اصولی برخوردار است، چنین عناصر ساده‌ای که باعث می‌شوند ما تعبیرات متناقضی از نحوه ارتباط فیلم با جهانی که در آن عرضه می‌شود برداشت کنیم. من با این مسأله مشکلی ندارم و قبلاً هم با آن سروکار داشته‌ام، خصوصاً در سه‌گانه شوالیه تاریکی، که در این خصوص هرکاری که کردیم با تعبیرات سیاسی افراطی و متناقضی روبه‌رو بودیم، اما جامعه آن‌قدر فهمیده است که متوجه شود مردم آن چیزی را در این فیلم‌ها می‌بینند که خود می‌خواهند ببینند. داستان دانکرک صادقانه ساخته شده است، خیلی صمیمانه، هیچ ارتباط مستقیم عینی و لفظی یا سیاسی و یا تعبیراتی به دنیای امروز ندارد، چراکه ماجرای آن به‌سال ۱۹۴۰ برمی‌گردد. اما داستان آن بسیار تاثیرگذار است و با مسائلی سروکار دارد که هنوز از لحاظ اهمیت‌شان در دنیای امروز چیزی کاسته نشده است.

آن چه منتقدان درباره فیلم جدید کریستوفر نولان گفته‌اند

نمایش شرم شکست آلوده سربازانی زامبی‌وار!

با وجود این‌که نولان فیلم‌های عامه‌پسندتری نسبت به کارگردان‌های رده‌بالای ‌هالیوود می‌سازد، اما همیشه بین طرفداران سینما اختلاف بوده که آیا او را می‌توان یکی از برترین کارگردان‌های حال حاضر سینما دانست یا خیر؛ که به نظر می‌رسد با دانکرک، کفه‌ ترازو حداقل در زمینه جایگاه نولان در اذهان منتقدین سینمایی به سمت این کارگردان سنگینی کرده است. به عبارت بهتر جدیدترین ساخته‌ کریستوفر نولان، از نظر خیلی از منتقدین ظاهرا یک شاهکار است. مثل تمام فیلم‌های اخیر این فیلمساز؛ که حتی معمولی ترین‌هایش نیز منتقدین سایت‌ها و رسانه‌ها را درگیر بسیجی عجیب می‌کند...
فیلم دانکرک که به روایت نبردی به همین نام در فرانسه و در دوران جنگ جهانی دوم می‌پردازد، با بازیگرانی چون تام‌هاردی، کریس رایلنس و هری استایلز در نظر منتقدان میانگین امتیازی ۹۶ از ۱۰۰ را به دست آورده است. در میان نقدهای چاپ شده درباره این فیلم بارها و بارها از این درام جنگی به‌عنوان شاهکار و بهترین فیلم‌سال تا این‌جا یاد شده و منتقدان این فیلم را یکی از مدعیان اصلی فصل جوایز دانسته‌اند. منتقدان باسابقه و سختگیر بسیاری از نشریات دنیا ازجمله گاردین، امپایر، تلگراف به فیلم امتیاز پنج ستاره کامل داده‌اند و همچنین منتقدان نشریات آمریکایی مثل‌هالیوود ریپورتر و اینترتینمنت ویکلی، یک‌سره در مدح و ستایش جدیدترین ساخته نولان نوشته‌اند و همگی یک‌صدا بر این باورند کارگردان 46ساله انگلیسی مقیم آمریکا به اوج دوران حرفه‌ایش رسیده است.
گزیده واکنش‌های منتقدان دنیا به فیلم جنگی دانکرک را در ادامه می‌خوانیم...
پیتر دبروج | ورایتی
اگرچه موضوع فیلم به مراتب با مواردی مانند سرآغاز و شوالیه تاریکی متفاوت است اما نتیجه نهایی مثل همیشه مشخص است:   یک فیلم کریستوفر نولانی- از تعلیق یک تنه و همه‌جانبه گرفته تا روش پیچیده او برای به بازی گرفتن زمان و مکان- که سیل هوادارانش را برای تماشای دستاورد اخیرش به سالن‌های سینما سرازیر خواهد کرد؛ آن‌هم چه دستاوردی! این همان چیزی است که تماشاگرها از نولان می‌خواند. استاد صحنه‌های خارق‌العاده، برای نخستین بار امضای خود را پای یک اثر تاریخی حک می‌کند.
تاد مک‌کارتی |‌هالیوود ریپورتر
دانکرک یک شاهکار امپرسیونیستی است. این نخستین کلماتی نیست که در توصیف یک بلاک‌باستر تابستانی که توسط یکی از بزرگترین کارگردان‌های عامه‌پسند ساخته شده، می‌شنوید. اما دانکرک یک فیلم جنگی است که مشابهش را کمتر دیدیم، فیلمی که برای ساختش هزینه‌ بسیاری شده اما بیشتر از آن‌که صحنه‌های بزرگ و سکانس‌های چشم‌نواز ارایه کند، لحظات شخصی، فوق‌العاده عمیق و درگیرکننده به ارمغان می‌آورد.
جین کرادر | توتال فیلم
تکان‌دهنده، هیجان‌انگیز و احساسی. دانکرک فیلمی باپرستیژ، شجاع و پیروز است که باید آن را چندبار دید، مخصوصا در سینماهای IMAX.
رابی کالین | تلگراف
فیلم خارق‌العاده‌ جدید نولان اثری جنون‌آمیز و پرشکوه است که باید در بهترین و بزرگترین پرده‌ سینما دیده شود. اما ظاهر چشم‌نواز آن در به تصویر کشیدن نبردهای جنگ جهانی دوم خلاصه نمی‌شود، مانند تمام فیلم‌های بزرگ در زیرژانر جنگ، تک تک لحظاتش میخکوب‌کننده است. نجات سرباز رایان استیون اسپیلبرگ و خط باریک سرخ ترنس مالیک قواعد ادغام سینما و جنگ را بازنویسی کردند... تنها وجه تشابه دانکرک و دو فیلم یاد شده، در پیروی از سنت ضبط وحشت بی‌پایان و هول واقعی در کنج خلوت رقم خورده است. یک چنین تکلیفی – شاید بیش از هر کار دیگری در سینما – یک فیلمساز را در نقطه اوج توانایی‌های حرفه‌ایش قرار می‌دهد. دانکرک اثری منحصربه‌فرد است.
نیک ده‌سملین | امپایر
یک تریلر جنگی عظیم، انفجاری و دائما درگیرکننده. کلاس تاریخ نولان هم جشنی تاثیرگذار در ستایش اتحاد است هم تنش‌زا‌ترین فیلم ساحلی از زمان فیلم ‌آرواره‌های اسپیلبرگ. نولان به پشتوانه تصاویری با وضوح باورنکردنی، آتش‌بازی و شلیک گلوله‌های واقعی در متن یورشی واقعی بر فراز کانال واقعی انگلیس (کانال مانش)، مخاطب را میخکوب می‌کند. نتیجه نهایی به خلق فیلمی خارق‌العاده انجامیده که به‌ویژه تماشای آن بر روی ابعاد عظیم پرده آی‌مکس تجربه‌ای بی‌نظیر است.
کریس ناشاوتی | اینترتینمنت ویکلی
این همان مدل فیلم‌سازی با بودجه‌ عظیم است که می‌تواند هنر لقب بگیرد. دانکرک همچنین بدون‌شک بهترین فیلم‌سال تا به این‌جا است.
پیتر برادشاو | گاردین
یک فیلم قدرتمند و با ساختی دقیق که داستانی برای گفتن دارد و به خاطرنشان دادن صحنه‌های آخرالزمانی و از مد افتاده گرفتار کلیشه‌ها نمی‌شود. نمایشی از شرم به وسعت یک ساحل که با سربازانی زامبی‌وار از شکست آلوده شده است. دنیایی خشن و مردانه که به ندرت شخصیت مونثی در آن دیده می‌شود. دانکرک بهترین فیلم نولان تا به امروز است.
دنیل کروپا | آی‌جی‌ان
دانکرک فیلمی به یاد ماندنی، غیرمتعارف و در لحظاتی خیره‌کننده است.
برایان تروت | یو‌اس‌ای تودی
دانکرک یکی از بهترین موسیقی‌های متن فیلم‌های چند‌سال اخیر را دارد و آهنگ‌های‌هانس زیمر به اندازه‌ یک شخصیت در فیلم نقش بازی می‌کنند. ملودی‌ها شکوهمند هستند و زیمر با خلق آهنگ‌هایی از جنس تیک‌تاک ساعت در صحنه‌های اکشن، نیرویی منفجرکننده به وجود آورده است.
مت سینگر | اسکرین کرانچ
اگر تمام کاراکترهای فیلم به اندازه‌ بخش‌های هوایی و دریایی فیلم پرداخته شده بودند، دانکرک فیلم بهتری می‌شد. اما حالا فیلم تجربه‌ای احساسی با ظاهری چشم‌نواز و نبرد‌هایی تنش‌زا است. در لحظات نادر و آرامی، ما به شنیدن صدای سازی نامتعارف در آهنگ‌های‌هانس زیمر دعوت می‌شویم: صدای تیک‌تاک یک ساعت. یادآوری این‌که درحالی‌که نولان می‌تواند با زمان بازی کند، قهرمان‌هایش از این کار عاجز هستند.
ایندیپندنت / کریستوفر هوتن
به‌رغم خواست دروني‌ام برای تماشای پیام‌هایی عمیق‌تر یا غیرمستقیم‌تر در این اثر، دانکرک به طرزی باورنکردنی یک فیلم جسور و هیجان‌انگیز جنگی است. نولان در دوران اوجش به سر می‌برد و چه لذتی دارد تماشای این‌که او چنین فیلم باشکوه و عظیمی را مقابل دوربین برده است.
گاردین / پیتر برادشا
نولان از همان آغاز مخاطبش را با آشوب و وحشت محاصره می‌کند و همچنین تصاویر مسحورکننده و صحنه‌های خیره‌کننده فاخر روی پرده عریض 70 میلی‌متری؛ خاصه در آن صحنه‌ای که صف سربازان به داخل دریای خروشان پل می‌زنند و در معرض دید هواپیماهای دشمن قرار می‌گیرند. تصویری که بیانی معمارگون از اشتیاق زوال‌یافته بازگشت به وطن است.
 ایندی‌وایر / دیوید ارلیک
معدود فیلم‌هایی در تاریخ سینما انزوای مطلق ترس و وحشت را به شکلی بسیار محتاطانه به تصویر کشیده‌اند و این‌که تاریخ اغلب به دست کسانی رقم می‌خورد که سعی دارند جان سالم به در ببرند– معدود فیلم‌هایی هم این حقیقت را به عیان‌ترین شکل ممکن به تصویر کشیده‌اند که هر انسان همان اندازه می‌تواند به کشورش خدمت کند که کشورش می‌تواند به تک تک افراد ملتش خدمت کند. اما نولان با تاکیدگذاری بر روی این حقیقت تلخ، ایده‌ای ساده را پیش می‌کشد:   ممکن است هر کدام ما در تنهایی و انزوا بمیریم، اما همگی در کنار هم زندگی می‌کنیم.


تعداد بازدید :  700