شماره ۴۱۲ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۴ آبان
صفحه را ببند
پرسش از شهروندان: از بحران و مدیریت بحران چه می‌دانید؟
سرگیجه در بحران
«چیز زیادی نمی‌دانیم؛ اما لازمه ما چیزی از مدیریت بحران بدانیم؟!» این پاسخ برخی از شهروندان به خبرنگار روزنامه شهروند است. بحران و مدیریت بحران هر چند بارها در زمان‌های خاص، واژه‌های مورد استفاده رسانه‌ها بوده است اما به‌نظر می‌رسد شهروندان چیز زیادی از این حوزه نمی‌دانند. پرسشی را با این مضمون که از بحران و مدیریت بحران چه می‌دانید، با چند شهروند در میان گذاشته‌ایم و پاسخ برخی از آنها را در این مجال آورده‌ایم:

1
پسر جوان حدودا 28 ساله؛ درحال گوش دادن به موزیک؛ بعد از کمی فکر، سرش را به حالت تاسف تکان داد و با لبخند گفت:    
[هیچی ازش نمی‌دونم؛ کلا توی این فازها نیستم!]

2
دو پسر جوان، تقریبا همسن، حدودا 25 ساله، درحال بلند صحبت کردن با یکدیگر بودند. نفر اول با جدیت و با کمی طنز گفت:    
[چیز خاصی نمی‌دونم؛ فکر نمی‌کنم خود مسئولان هم چیزی در این مورد بدونن. مثلا بحران کم‌آبی را درنظر بگیرید؛ آب‌کم می‌شه، شهرداری یهو بنر می‌زنه؛ پول خرج می‌کنن؛ کلیپ واسه تلویزیون می‌سازن، روی پل‌ها بنر نصب می‌کنن و از این جور کارها. در صورتی که می‌شد با هزینه‌های خیلی کمتر، نتیجه بهتری گرفت. باید در مدت زمانی طولانی، با برنامه، پروژه فرهنگ‌سازی را انجام می‌دادند. من دقیقا به یاد دارم که از پارسال، همین حول و حوش بود که اعلام کردند سرانه بارش بسیار پایین آمده و ما در‌ سال آینده با بحران کم‌آبی مواجه خواهیم بود. می‌خواهم از دولت و شهرداری بپرسم «چرا از همان موقع، از پارسال شروع به بنر زدن نکردید؟» «چرا از همان زمان، اعلام نکردید و فکری به حال مصرف آب نکردید؟» شهرداری به جای دستپاچگی و این رفتارهای هول‌هولکی، باید شلنگ‌های سوراخ شهرداری را تعویض می‌کرد که به جای چمن، آسفالت را آب ندهند. برای همینه که من و خیلی افراد دیگر معتقدیم که اینها تنها نمایش و شوهای تبلیغاتیه که مردم بگویند شهرداری به فکر بود! و الا برایشان حل شدن بحران آب اهمیتی ندارد.]
فرد دوم هم ضمن گوش دادن به صحبت‌های دوستش؛ وقتی سوال را دوباره برای او تکرار کردم، گفت:   [من با صحبت‌های دوستم موافقم و چیزی برای اضافه‌کردن به آنها ندارم.]

3
خانم و آقایی 33 و 38 ساله که در گوشه‌ای از پارک درحال صحبت و خندیدن بودند؛ وقتی از آنها در مورد شناخت‌شان از بحران و مدیریت آن پرسیدم؛ ابتدا آقا سکوت کرد تا خانم صحبت کند؛
[مدیریت بحران، از پایین‌ترین سطح آن، از خانواده آغاز می‌شود. کوچکترین مثال آن، اگرچه ممکن است کم اهمیت به نظر برسد، تفکیک زباله و جمع‌کردن آن است که باید از همان سنین کودکی و طفولیت به فرزندان آموزش داده شود.
آموزش آن هم نه با صرف گفتن و تذکر دادن که با رفتار صحیح پدر و مادر صورت می‌گیرد. اگر یک مادر، حتی یک‌بار بی‌توجهی کند و آشغال یا زباله حتی کوچکی را جلوی فرزند خود، به کوچه و خیابان بیندازد، تربیت نادرست و به عبارتی، بحران را آغاز کرده است. به عقیده من، دولت، صداوسیما و شهرداری باید دست به دست هم بدهند و با فرهنگ‌سازی، مثل ساخت کلیپ و پخش آن در تلویزیون که تقریبا همه مردم آن را تماشا می‌کنند، این فرهنگ‌سازی را آغاز کنند. آموزش‌هایی که باید شامل پدر و مادر‌ها و افراد بالغ نیز بشود. امروزه در جامعه ما، به نحوی سطح رفتارها پایین آمده که همین الان اگر من روی صندلی همین پارک چای بنوشم، بسیاری خواهند گفت که لیوانش را همینجا بگذار! یا اگر سیگاری بکشم، می‌گویند فیلتر آن را همینجا بینداز.
صدا و سیما به جای این همه تبلیغات پفک و چیپس و چیزهای دیگر، کمی هم به فکر آینده این مردم و جامعه‌ای باشد که روز به روز سطح فرهنگ در آن رو به کاستی می‌گذارد.
 این هزینه‌ها برای ساخت و پخش کلیپ‌های آموزنده، در آینده هزینه‌های بسیار بیشتری را از دوش دولت، شهرداری، محیط‌زیست و مردم برخواهد داشت. مردم نیز برای شناخت بحران و مدیریت آن، نیاز به آموزش دارند. تمام افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند، تحصیلکرده یا دارای وجدان نیستند.
زمانی که بحرانی به‌وجود می‌آید، فرضا سیل یا زلزله، مدیران پشت سر هم جلسه می‌گذارند؛ جلسه‌های بی‌محتوایی که به هیچ دردی نمی‌خورند! باید پیش از وقوع بحران به فکر چنین جلساتی بود. باید در مورد آگاه‌سازی و فرهنگ‌سازی مردم جلسه بگذارند. مردمی که بسیاری از آنها دارای وجدان و احساس مسئولیت نیستند، یعنی در خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی است، آموزش لازم را ندیده‌اند.]
خانم اما، این گونه پاسخ کوتاه خود را بیان کرد
[شناخت بحران و مقابله با آن، بیش از هر چیز، جنبه فرهنگی دارد. به این معنی که باید فرهنگ‌سازی انجام شود تا مردم بدانند و آگاه شوند از این‌که هنگام وقوع بحران، چگونه و به چه نحوی برخورد کنند. مورد دیگری که دارای اهمیت بسیار است اما کمتر کسی به آن توجه می‌کند، نظم شهری است؛ که مدیریت آن توسط دولت و شهرداری باید صورت بگیرد. اگر میان تمام مردم جامعه، آگاهی وجود داشته باشد، اما نظم شهری و اجتماعی وجود نداشته باشد، در مدیریت بحران، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.]

4
دختر و پسر جوانی حدودا 22 و 25 ساله، در پاسخ به سوال ما، ابتدا سکوت کردند، یکدیگر را نگاه کردند و پسر گفت:    
[از این چیزهایی که می‌گویید، چیز زیادی نمی‌دانیم؛ اما لازمه ما چیزی از مدیریت بحران بدانیم؟!]


تعداد بازدید :  264