شماره ۱۱۶۹ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۰ تير
صفحه را ببند
گزارش «شهروند» از جایگاه زنان در مسیر توسعه
زنان؛ نیمه‌پنهان توسعه
یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی هر کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارند

روشنک مشتاق| یازده ژوئیه مصادف با بیستم تیرماه در‌ سال 1989 میلادی، از سوی سازمان ملل به‌عنوان روز «جهانی جمعیت» نام‌گذاری شد که تعیین این روز با نام «روز جمعیت» با 5میلیاردی‌شدن جمعیت در‌ سال 1987 مصادف بوده است. جمعیت، یکی از کلیدی‌ترین بحث‌های روز در سال‌های اخیر بوده است. عده‌ای تصور می‌کنند مطالعات جمعیتی فقط‌وفقط به زیادوکم شدن جمعیت مربوط می‌شود، اما از آن‌جایی که جمعیت‌شناسی ازجمله علومی است که به مطالعه موضوعات میان‌رشته‌ای نیز می‌پردازد علاوه بر موضوعات مرگ‌ومیر، باروری و مهاجرت که موجب کاهش و افزایش جمعیت می‌شود، به موضوعاتی ازجمله ازدواج، طلاق، سلامت جمعیت، سالخوردگی، محیط‌زیست و توسعه علاقه‌مند است. یکی از مهمترین این موضوعات که ارتباط تنگاتنگی با رشد جمعیت دارد، موضوع توسعه به‌ویژه توسعه پایدار است که با وجود اهمیت آن کمتر مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است. در این شماره «شهروند» به نقش زنان در فرآیند توسعه از نگاه جمعیت‌شناسان می‌پردازد.
این‌روزها در همه جهان، جوامع برای رسیدن به توسعه تلاش می‌کنند و هدف آنها رسیدن به توسعه‌ای همه‌جانبه و انسانی است که با نام توسعه پایدار شناخته می‌شود. تب‌وتاب دستیابی به توسعه آن هم از نوع پایدارش، در بین کشورهای درحال توسعه بیشتر از کشورهای دیگر به چشم می‌خورد. همه کشورها در مسیر رسیدن به توسعه گام برمی‌دارند، اما همه آنها به یک میزان به آن دست نمی‌یابند. تفاوت کشورها از نظر توسعه‌یافتگی نشان‌دهنده شرایط متفاوت زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی آن جامعه و نادیده‌گرفتن برخی فاکتورها و شاخص‌های اساسی است. هر جامعه‌ای که می‌خواهد به سوی توسعه گام بردارد، باید علاوه‌بر امور مادی، تعالی انسان‌ها، کاهش نابرابری‌ها، سواد، سلامت، امید زندگی، تغذیه صحیح، تامین مسکن در جامعه و نیازهای اساسی زن و مرد را نیز درنظر بگیرد. اگر در جامعه‌ای شاخص سواد، سلامت، اشتغال و درآمد، تغذیه و امید زندگی، بالا باشد، اما توزیع آن بین زن و مرد نامتعادل، آن جامعه توسعه‌نیافته است. با وجود این‌که یکی از مهمترین ویژگی‌های توسعه تبدیل گذشته نابرابر به آینده‌ای برابر است، اما در بیشتر نقاط جهان توسعه به شیوه‌های مختلف زنان را نادیده گرفته و به آنها آسیب زده است، به طوری که جهان هنوز هم با آمارهای تکان‌دهنده‌ای از نابرابری زن و مرد روبه‌رو است.
امروزه نقش زنان در توسعه جایگاه مهمی دارند و بخش قابل‌توجهی از توسعه معطوف به زنان است. برابری زن و مرد و قدرت‌دادن به زنان و برداشتن موانع از سر راه آنها، مسیر توسعه جامعه را تسریع و تقویت می‌کند و زمینه‌ساز توسعه پایدار شناخته می‌شود. به علاوه، این جریان  خود زمینه‌ساز توسعه پایدار شناخته شده است.
در همه نقاط جهان مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سلامتی زنان بیشتر از مردان است و آنچه انتظار می‌رود تلاش جوامع در جهت کاهش مشکلات زنان است تا زنان بتوانند پابه‌پای مردان در عرصه‌های مختلف قدم بردارند تا کشور خود را در مسیر توسعه هدایت کنند. متاسفانه در برخی جوامع زنان با محدودیت‌های گسترده‌ای روبه‌رو هستند و این محدودیت‌ها موجب می‌شود ارزش واقعی کار زنان ناشناخته باقی بماند و این عوامل سبب می‌شود زنان نتوانند پابه‌پای مردان چرخ‌های توسعه را بگردانند. مطالعه کولایی و حافظیان در ‌سال 85 که به مقایسه نقش زنان در کشورهای خاورمیانه و کشورهای مسلمان آسیای جنوب‌شرقی پرداخته است، نشان می‌دهد که توسعه پایدار در کشورهای اسلامی بدون مشارکت گسترده زنان محقق نمی‌شود و میان حضور و مشارکت زنان در روند توسعه و میزان توسعه‌یافتگی جوامع اسلامی رابطه متقابل و دوسویه است و مشارکت روزافزون زنان در روند توسعه موجب گسترش توسعه‌یافتگی جوامع اسلامی می‌شود و توسعه، فرصت‌ها و امکانات تازه‌ای را برای پیشرفت در اختیار زنان قرار می‌دهد. سوالی که پیش می‌آید این است که زنان ایرانی در مسیر توسعه ایران چه نقشی ایفا می‌کنند؟
دکتر شهلا کاظمی‌پور، دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: «توسعه پایدار، توسعه‌ای انسان‌محور است که موجب بیشترین تغییر مثبت و ماندگار در افراد جامعه می‌شود. فراگیری این تغییرات در همه قشرهای اجتماعی و درگیرکردن تمامی افراد و گروه‌ها در فرآیند توسعه مهمترین وجه تمایز توسعه پایدار از تعریف‌های پیشین توسعه‌یافتگی به‌شمار می‌رود. زنان از کنشگران اصلی عرصه توسعه پایدار محسوب می‌شوند. درواقع شرط تحقق توسعه پایدار، حضور و مشارکت واقعی و فعال زنان در فرآیند توسعه است. در جهان امروز توسعه اقتصادي چيزي بيش از جهش‌هاي منقطع مالي است. سرمايه انساني به‌ منزله باارزش‌ترين ذخيره هر ملت در رشد پربار حوزه‌هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جوامع نقشي بسزا دارد. لازمه پويايي ملت‌ها احساس هماهنگي و همنوایی کلیه آحاد جامعه در جهت سهيم‌شدن با فرآيند رشد و توسعه كشور است. از اين منظر، در جهت‌گيري و سياست‌گذاري كلان نظام اقتصادي، درنظر گرفتن قشرهاي مختلف جامعه ازجمله زنان؛ توجه ويژه‌اي مي‌طلبد».
کاظمی پور می‌گوید: «تجربه ثابت کرده است که پیشرفته‌ترین کشورها، آنهایی هستند که نه‌تنها سرمایه‌گذاری کافی روی نیروی انسانی کشور خود انجام داده‌اند، بلکه از آن سرمایه‌گذاری‌ها با فراهم‌آوردن زمینه‌ها و حمایت‌های لازم به بهترین شکل، بهره‌برداری می‌کنند. مطالعات نشان می‌دهد در الگوی توسعه‌یافتگی غرب؛ معمولا فرآیند نوسازی و حرکت در جهت پیشرفت مادی و فکری با ورود هر چه گسترده‌تر زنان همراه بوده و سهم مشارکت زنان در زمینه‌های مختلف علمی و اقتصادی افزایش پیدا کرده است. سرمایه‌گذاری در مورد زنان می‌تواند مسیری سودمند برای کارایی اقتصادی و دیگر اهداف توسعه باشد. يكي از مباحث اساسي در زمينه توسعه، ميزان بهره‌گيري درست و منطقي از توانایی‌ها و استعدادهاي نيروي انساني در هر جامعه است. به عبارتی ميزان بهره‌گيري منابع انساني از فرصت‌هاي مناسب توسعه، همواره به‌عنوان يكي از پارامترهاي اساسي توسعه انساني مطرح بوده و هست. فرصت‌هايي كه بايد زمينه مشاركت عادلانه همه اقشار جامعه را فراهم كرده و از مزاياي اجتماعي- اقتصادي آن بهره‌مند کند. توسعه بايد بتواند افراد را قادر کند توانایی‌های خود را تا بيشترين حد ممكن افزايش دهند و اين توانايي‌ها را به بهترين وجه ممكن در همه زمينه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي به كار گيرند. امروزه توجه به نقش زنان به‌عنوان نیمی از منابع انسانی، نه‌تنها از موضوعات و اهداف اساسی توسعه اجتماعی و اقتصادی در هر کشور به‌شمار می‌رود، بلکه ابزاری موثر در تحقق اهداف توسعه محسوب می‌شود. از این‌رو یکی از شاخص‌ها در جهت توسعه‌یافتگی هر کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارند. هرچه حضور فعال و موثر زنان در اداره امور اجتماعی بیشتر باشد، آن کشور از درجه توسعه‌یافتگی بالاتری برخوردار خواهد بود.»
باروری پایین نشان‌دهنده نابرابری جنسیتی
دکتر علی پژهان، جمعیت‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: «توسعه ازجمله موضوعات اساسی در جامعه امروزی و مربوط به همه اعضای جامعه است و نمی‌توان آن را مربوط به قشر یا جنس خاصی دانست. به عبارتی اگر در مسیر توسعه از لحاظ جنسیتی وضع نامتعادل ایجاد شود، به سختی می‌توان رنگ‌وبوی توسعه را در جامعه مشاهده کرد. زنان بشدت بر کمیت و کیفیت جامعه موثرند. مطالعات نشان می‌دهد سطح سواد زنان رابطه‌ای قوی با میزان باروری آنان دارد و هرچه سواد زنان بالا برود، باروری آنها کاهش می‌یابد، همچنین زنان بهترین گزینه برای بالابردن کیفیت زندگی در یک جامعه هستند و امید زندگی زنان یکی از مهمترین شاخص‌های سطح توسعه‌یافتگی یک کشور است. شاخص‌های جمعیتی زنان ازجمله مرگ‌ومیر، مهاجرت، امید به زندگی، سالخوردگی و سواد زنان بشدت بر توسعه یک جامعه تاثیر می‌گذارد. خوشبختانه در ایران، در سال‌های اخیر نقش زنان در توسعه رشد قابل‌توجهی داشته است، اما این میزان نسبت به کشورهای توسعه‌یافته تفاوت زیادی دارد.»
پژهان معتقد است: «باروری پایین کشورها نشان‌دهنده تعارض جنسی در نهادهای اجتماعی فردمحور و تداوم نابرابری جنسی در نهادهای خانواده‌محور است. به عبارتی در جامعه‌ای همانند ایران برابری در برخی نهادها ازجمله دانشگاه‌ها به سرعت درحال افزایش است، به‌طوری که در سال‌های اخیر زنان در پرکردن صندلی‌های دانشگاه گوی سبقت را از مردان ربوده‌اند، اما همین زنان در نهادهایی مانند خانواده یا بازار کار شاهد نابرابری هستند. این تعارض سبب می‌شود زنان برای این‌که بتوانند پا‌به‌پای مردان پیش بروند، باروری خود را پایین ‌بیاورند تا بتوانند از پس مسئولیت‌های خانه و محل کار برآیند. اگر زن و مرد وظایف و حقوق برابری در خانواده و محیط کار داشته باشند و انتظارات از آنها در خانواده در زمینه تربیت فرزند و امور دیگر برابر باشد، زن و مرد هر دو می‌توانند از پس مسئولیت‌های اجتماعی برآیند و نیز به تعداد فرزند دلخواه خود دست یابند. در نتیجه، برای پرهیز از باروری پایین، سطوح بالاتری از برابری جنسی در نهادهای اجتماعی خانواده‌محور نظیر خانواده پیشنهاد می‌شود.»
پژهان می‌گوید: «آمار ‌سال 94 نشان می‌دهد مشارکت اقتصادی زنان در ‌سال 94 حدود 13‌درصد و مشارکت اقتصادی مردان حدود 64‌درصد بوده است. این میزان در‌سال 95 به ترتیب به 14.9‌درصد برای زنان و 64.1‌درصد برای مردان تغییر یافته است که نشان می‌دهد مشارکت اقتصادی زنان در طی یک‌سال نزدیک به 2‌درصد افزایش یافته، اما این میزان برای مردان تقریبا ثابت بوده است. مقایسه آمار مشارکت اقتصادی زنان در طی سال‌های 94 و 95 به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته، اما این میزان در مقایسه با کشور سوئد که میزان مشارکت اقتصادی زنان 70‌درصد و فرانسه که 65‌درصد است، وضع نامناسبی را نشان می‌دهد. در جامعه ما، وارد کردن زنان در فرآیند توسعه، مهم اما ناکافی است و باید در مسیر توسعه به زنان میدان داده شود و باورهای غلط فرهنگی در زمینه حضور زنان در فعالیت‌های اقتصادی کنار گذاشته شود».
باتوجه به این‌که زنان نیمی از جمعیت جهان را به خود اختصاص می‌دهند و عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند، این‌روزها نقش زنان در میزان موفقیت دولت‌های درحال توسعه در زمینه کنترل رشد جمعیت، بیکاری و حفظ محیط‌زیست سیاست‌گذاران کلان دولتی به اندازه‌ای رشد داشته که نمی‌توان آنها را به‌عنوان عوامل نامریی در فرآیند توسعه به حساب آورد. در گذشته به دلیل رویکردهای فرهنگی و اجتماعی، موقعیت‌های شغلی چندانی در اختیار زنان قرار نمی‌گرفت، اما به‌تدریج با افزایش سطح تحصیلی زنان‌، مشاغل و فرصت‌های شغلی جدیدی برای آنها ایجاد شد که البته هنوز هم تفاوت‌هایی در این رابطه ازجمله  تفاوت در درآمد زن و مرد در قبال ساعات کاری برابر و محدودیت در استخدام به چشم می‌خورد. به عبارتی نه‌تنها سهم زنان در اشتغال کشور ناچیز است، بلکه شاغلان زن عمدتا در مشاغلی با بازدهی و درآمد پایین مشغول به کار هستند و مشاغل مدیریتی و مهم عمدتا در دست مردان است.
با توجه به این‌که رشد و شکوفایی کشور بدون حمایت و مشارکت زنان امکانپذیر نیست، مسئولان باید تلاش کنند تا با بهبود فضای کسب‌وکار، تقویت بخش خصوصی و افزایش تولید، فضای اشتغال زنان را رونق بخشند و این مهم تنها با ایجاد شغل جدید برای زنان قابل‌اجراست، در غیر این‌صورت افزایش اشتغال زنان بدون ایجاد شغل جدید تنها به جایگزینی زنان با مردان در محیط کار منجر خواهد شد. اگر بر آن هستيم كه توسعه‌اي واقعي و پايدار در كشور خود ايجاد كنيم، بايد به اين نكته واقف باشيم كه اولا چنين توسعه‌اي بدون افزايش دایم و سريع سهم زنان در عرصه‌هاي اجتماعي  و مدیریتی ممكن نيست و ثانيا اين اقدام تنها از طريق ايجاد عدالت در سيستم آموزشي ممكن نخواهد بود، بلكه بايد آن را به عدالت در توزيع امتيازات اجتماعي و سازمانی و ازجمله مهمترين آنها، حق دستیابی زنان به مشاغل مدیریتی گسترش داد.


تعداد بازدید :  1365