شماره ۱۱۶۷ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۸ تير
صفحه را ببند
تحول بزرگ... تصمیم قرن!

شهرام شهيد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي طنزنویس [email protected]

پدربزرگ عصایش را تکیه داد به دیوار و دندان‌های مصنوعی‌اش را از توی لیوان آب درآورد و گذاشت توی دهانش. بالش نویی را که دیروز خریده بود، انداخت روی زمین. بعد دستش را تکیه داد به دیوار و آسه‌آسه رفت سمت رف آشپزخانه و ظرف تخمه آفتابگردان‌ها را برداشت و برگشت کنار بالش. پاهایش را خم کرد و نشست روی زمین و آرنجش را تکیه داد به بالش و ظرف تخمه را کشید سمت خودش. بعد کنترل تلویزیون را برداشت و آن را روشن کرد. برادرم پرسید: بابابزرگ خبری شده؟ جایی کودتایی شده؟ جنگی رخ داده؟ بگو ما تحملش را داریم. بابابزرگ چیزی نگفت. از دور به او اشاره کردم سمعکش را بگذارد توی گوشش. گذاشت و گفت: ‌ها؟ چیه؟ گفتم: من کارتان نداشتم. برادرم گفت: آقاجون من بودم. شما که اهل تلویزیون نبودی. حالا با این بند و بساط عیش و نوشی که شما راه انداختی، حتما خبری شده. پدربزرگ گفت: من کی کار بیهوده کردم که این‌بار دومم باشه؟ راستی خوب شد گفتی. ورپریده بپر آن شلوارک گل‌گلی مرا بیاور عوض کنم. برادرم گفت: نه دیگه. حتما حتما چیزی شده. به ما هم بگین. من که هرچه این کانال‌های خبری را زیر و رو می‌کنم، خبر خاصی نیست. پدربزرگ گفت: خب معلومه که شما اخبار را درست نمی‌خوانی یا عقل ناقصت یک فیلترینگ راه انداخته و برای خودت اخبار را فیلتر می‌کنی، وگرنه می‌دانستی الان ما در آستانه یک تحول اساسی در پخش مسابقات ورزشی هستیم و امروز در تاریخ ثبت خواهد شد.
من و برادرم به هم نگاه کردیم. برادرم گفت، تنها خبر ورزشی مهم امروز فکر کنم بیانیه تند کی‌روش ضد دبیرکل فدراسیون فوتبال است. من گفتم که البته همین الان خبر آمد رئیس فدراسیون... برادرم گفت: وای نگو که کی‌روش برکنار شد؟ گفتم: نخیر. اسدی را برکنار کرد. بابابزرگ خندید. گفت: اینها هم شد خبر؟ خبر باید مهم و بدون تاریخ مصرف باشد. تحول ایجاد کند. پرسیدم: آقاجون می‌شود بالاغیرتا قبل از این‌که من بروم سرکار بفرمایید چه شده؟ می‌ترسم خبر مهمی باشد و از دست بدهمش.
پدربزرگ گفت: سرکار لازم نیست بری. به مدیرتون بگو آقاجونم را برده بودم دکتر. الانم برو شلوار راحت بپوش بیا این‌جا اولا منو کمی مشت و مال بده که با هم منتظر شروع تحول باشیم.
گفتم: چشم فقط جان من می‌شود اول بفرمایید موضوع چیست؟ پدربزرگ بادی در غبغب انداخت و گفت، خبری که باعث تحول بزرگ میشه اینه: پخش مستقیم ورزش بانوان به ‌زودی
 اتفاق می‌افتد.
برادرم گفت: پس بگو. خبر مربوط به حوزه زنان است که شما این‌طور قبراق و سرزنده احساس جوانی مجدد کرده‌اید. پدربزرگ چشم‌غره رفت. من گفتم: اما بعید می‌دانم بسترش آماده باشد‌ها. پدربزرگ گفت: آماده‌کردن بستر خیلی هم کار شاقی نیست. گفتم از آن لحاظ بله. اما می‌شود بگویید گوینده خبر کیست؟ می‌خواهم بدانم موثق است؟ پدربزرگ سینه را جلو داد و گفت: بله. مدیر رادیو ورزش این را گفته. من و برادرم پقی زدیم زیر خنده. کار خوبی نبود اما غیرارادی این کار را کردیم. به پدربزرگ نخندیدیم که به جای گوینده خبر به خود خبر اتکا کرده بود. هرچند دیگر جرأت نداریم حرفی بزنیم و بابت این نوع ساختارشکنی‌ها ما تنبیه شویم. اصلا می‌گویند تحول بزرگی است. ما هم می‌گوییم هست.

 


تعداد بازدید :  844