شماره ۴۱۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۳ آبان
صفحه را ببند
اول چاهش را بکن بعد دکلش را بدزد

شهرام شهيدي طنزنویس

[email protected]

دوستان روی ما را سفید کردند. انگار نه انگار ما در ستون گمشده‌ها خودمان متولی گم شدن و پیدا شدن همه امورات هستیم. سند گمشده‌ها به نام ما خورده اما دوستان پا توی کفش ما می‌کنند و می‌خواهند همین ستون اجاره‌ای ما را هم از چنگ ما دربیاورند و سندش را به نام خودشان بزنند و با یک تغییر کاربری حرفه‌ای یک برج جای ستون ما بکارند به چه بلندی. تراکمش را هم بلدند بگیرند. حالا من چرا این‌قدر کفری شده‌ام؟ کلافگی‌ام این‌قدر پیداست؟ شما خودتان را بگذارید جای من. عضو کمیسیون صنایع و معادن پا جا پای من گذاشته و گفته ۱۴ تن از نمایندگان مجلس درخصوص اعلام گم شدن یک دکل نفتی به مبلغ حدود ۸۰‌میلیون دلار به هیأت‌رئیسه نامه زده‌اند. قبلا‌ها چیزی می‌خواست گم بشود اول جای قایم کردنش را پیدا می‌کردند. مثلا از قدیم گفته بودند اول چاهش را بکن بعد منارش را بدزد. اما انگار برخی دوستان یادشان رفته بوده چاه را بکنند. یا شاید دیده‌اند این همه چاه غیرمجاز در کشور حفر شده، یکی‌اش را‌ هاپولی می‌کنند و دکل نفتی‌شان را می‌چپانند آن تو. حالا ما در ستون گمشده‌ها فقط وظیفه نداریم اخبار مفقودی‌ها را اعلام وصول کنیم و جار بزنیم. بلکه باید کمک کنیم شی‌ء گمشده فورا و بدون فوت وقت به آغوش گرم جامعه ایرانی برگردد. قدیم قدیما بزرگترین شیء گمشده ثبت‌شده در تاریخ ادبیات، شتر بینوا با بارش بود اما این روزها ماشاءالله با پیشرفت علم ابعاد گمشده‌ها بزرگتر شده به‌طوری که می‌شود در سریال مستند جابه‌جایی‌های غول‌آسا هم نشانشان داد. اولین اقدام برای پیدا کردن
شیء گمشده جست‌وجوی مناسب محل‌های احتمالی پنهان کردن شی است. یعنی اول باید پیش‌بینی کنید کجا می‌شود یک شی را گم یا آبش کرد. حالا به نظر شما کجا باید دنبال یک دکل نفتی گشت؟
تو جیب: اولین سوال در مورد هر گمشده‌ای – درست مثل بازی بیست‌سوالی – این است که: تو جیب جا میشه؟ حالا یا خودش یا پولش. البته در این مورد خاص جواب منفی است. نه خودش نه پولش در جیب جا نمی‌شود. البته خیلی چیزها هم هست که تو جیب جا نمی‌شود اما بعضی اصرار می‌کنند که در جیب هست. مثل دم خروس که از جیب می‌زند بیرون یا همین بورسیه‌های غیرقانونی که هرچه دولت می‌گوید اصل مدرک در جیبشان نیست اما بورسیه‌های غیرقانونی اصرار می‌کنند که نخیر اسنادش موجود است.
زیر لحاف: از قدیم ملانصرالدین ادعا داشت هر دعوایی در خیابان و کوی و برزن رخ دهد آن دعوا سر لحاف ملا بوده. حالا ما هرچه سعی کردیم دکل نفتی را به لحاف ملا ربط دهیم نشد. می‌دانیم به هم ربط دارند اما نشد بگوییم چه ربطی. به‌هرحال چون همه دعواهای حیدری نعمتی سر لحاف ملا بوده ما مجبوریم برای پیدا کردن دکل نفتی هم زیر لحاف ملا را بگردیم.
در بانک: اگر دکل پیدا نشود پولش که باید در بانک باشد. کدام بانک؟ دیگر سوال سخت نپرسید. حق‌التحریر ما این قدر‌ها نیست که ته توی همه چیز را در بیاوریم.
در خانه همسایه: از قدیم می‌گفتند مالت را محکم بچسب همسایه‌ات را دزد نکن. حالا ما در ایران مالمان را خوب نمی‌چسبیم چون برایمان حرف درمی‌آورند اما همسایه هم همسایه جلبی است. نمی‌دانیم چرا تازگی هر چیزی گم می‌شود در کشور دوست و برادر ترکیه می‌یابیمش. برای دکل هم یک سری بزنید آن‌جا بی‌ضرر نیست.
آگهی روزنامه: یک دکل نفتی ناکام از خانه خارج شده و تاکنون به آغوش پرمهر وطن مراجعت نکرده است. از آن‌جا که دکل نامبرده هنوز نصب و بالغ نشده در مورد سلامتی‌اش نگرانی جدی وجود دارد.


تعداد بازدید :  228