شماره ۴۱۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۳ آبان
صفحه را ببند
مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر:
نوجوانان معتاد در 10‌سال دو برابر شده‌اند
هیچ برنامه درمانی دقیقی برای نوجوانان وجود ندارد

شهروند| افزایش صد‌درصدی اعتیاد نوجوانان
 زیر ۱۸‌سال در ۱۰سال. این خبری است که دیروز مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرده؛ حمید صرامی این آمار را براساس شیوع‌شناسی که از ‌سال ۸۱ تا ۹۰ انجام شده، استنتاج کرده است: «طبق نتایج این شیوع‌شناسی رشد صد‌درصدی شیوع اعتیاد بین کودکان زیر ۱۸‌سال را داشتیم و در جمعیت عمومی ما هم 3‌درصد از معتادان بین ۱۵ تا ۱۹‌سال هستند.»
او درباره تغییر الگوی مصرف موادمخدر گفته است:  «در دهه ۸۰ ایران چند الگوی مصرف داشته که از تریاک به هرویین، از هرویین به شیشه و از شیشه به مصرف چندماده‌ای رسیدیم. با وجود بحث اقدامات سخت‌افزار که حدودا     5/8درصد تولیدات افغانستان در چند ‌سال گذشته کشف و بیش از 4‌میلیون نفر را دستگیر و روانه زندان کردیم این واقعیت‌های تلخ نشان داد که نرخ شیوع مصرف موادمخدر در جمعیت عمومی کشور 65/2درصد، در دانش‌آموزان یک‌درصد، در دانشجویان 6/2درصد و در جمعیت کارگری در محیط‌های مختلف ۷ تا ۲۵‌درصد بوده است.» این اولین‌بار نیست که درباره پایین آمدن سن شروع مصرف موادمخدر در ایران صحبت می‌شود؛ موضوعی که سال‌ها جزو مسائل مگو بود و حالا در میان اظهارنظرهای مسئولان مبارزه با موادمخدر جای خود را باز کرده است. دو ماه پیش بود که قائم‌مقام دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر گفت ۶۰‌درصد دانشجویانی که مواد مصرف می‌کنند، اعلام کرده‌اند که شروع مصرف آنها از دوران دانش‌آموزی بوده است. قبل از آن مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی به تازگی با اشاره به برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی مراکز اختصاصی ترک برای گروه سنی زیر ۱۸سال از تدوین راهنمای درمان اعتیاد برای این گروه سنی خبر داده بود. اما در این میان این کار‌شناسان حوزه اعتیادند که می‌گویند شیوه‌های آمارگیری و شیوع‌شناسی ستاد مبارزه با موادمخدر اشکال دارد و دیگر وقت آن است که این ستاد در شیوه شیوع‌شناسی اعتیاد تجدیدنظر کند. «عباس دیلمی‌زاده»، مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره یکی از آنهاست. او در گفت‌وگو با «شهروند» در این‌باره می‌گوید:  «واقعیت این است که دو به اضافه دو می‌شود چهار. موضوع اصلی این است که ما نظام آماری در حوزه اعتیاد نداریم. تقریبا همه آماری که در این حوزه می‌دهیم، غلط است. عدد ساده است. چندتا داده را نگاه کنید. اطلاعاتی که آقای صرامی داده براساس شیوع‌شناسی سال‌های مختلف است. موضوع مهم این است که در آمارهایی که در این سال‌ها اعلام شده، تعداد معتادان ثابت بوده، وقتی تعداد کل ثابت است و می‌گویند تعداد معتادان نوجوان یا زنان معتاد دو برابر شده، یعنی از تعداد بقیه معتادان کم شده است. یعنی وقتی تعداد نواجونان معتاد دوبرابر شده، باید از معتادان مرد کم شده باشد، ولی چنین چیزی وجود ندارد.» او ادامه می‌دهد:   «در این سال‌ها مدل‌های شیوع‌شناسی ما غلط بوده و ما براساس آنها تحلیل‌های غلطی را به مردم ارایه می‌کنیم. این‌که مثلا می‌بینیم تعداد زنان معتاد در ‌سال ۸۶، 5‌درصد بوده و بعد ۱۰‌درصد شده است، فارغ از این‌که به این موضوع توجه داشته باشیم که تعداد همه معتادان در سال‌های گذشته افزایش پیدا کرده، به معنی این نیست که آمار درستی ارایه می‌دهیم. ستاد مبارزه با موادمخدر براساس مدل ماهی نشان‌دار در سال‌های گذشته آمار گرفته است؛ یعنی تعدادی از معتادان نشان‌دار که به مراکز درمانی مراجعه می‌کردند نسبت به کل جامعه سنجیده می‌شوند؛ وقتی مثلا تعداد درمان زنان معتاد افزایش پیدا می‌کند طبیعی است ماهی‌های نشان‌دار که مخفی بوده‌اند تعدادشان نسبت به حجم نمونه افزایش پیدا می‌کند و ما فکر می‌کنیم تعداد آنها دوبرابر شده است، البته این تعداد، افزایش داشته ولی لازم است که ما برای یک‌بار از یک برنامه دقیق جمع‌آوری داده‌ها و تحلیل آنها استفاده کنیم تا آیندگان دچار این مشکل امروز ما نشوند.»
دیلمی‌زاده می‌گوید:  «موضوع اصلی این است که ما هیچ اطلاعات آماری دقیقی نه درباره شدت اعتیاد و نه مدل‌های مصرفی‌مان به صورت خرد در سطح استان‌ها و شهر‌ها نداریم، از طرف دیگر مثلا گفته می‌شود که سن اعتیاد یک رقمی شده در حالی ‌که این داده بسیار غلط است. ما دو شاخص مهم داریم:  سن نخستین‌بار مصرف که میانگین سن نخستین‌بار مصرف نیست و در میان معتادان حتما عدد دو رقمی است؛ شاخص دوم که میانگین سن معتادان است، آن هم قطعا
 دو رقمی خواهد بود. اما هرکدام از این شاخص‌ها چه کمک‌هایی می‌کنند. مثلا اگر ما بدانیم‌ درصد بالایی از اولین‌بار مصرف در میان معتادان در چه بازه سنی رخ می‌دهد قطعا می‌توانیم در میان آن میانگین سنی برنامه‌ریزی پیشگیرانه داشته باشم در حالی‌ که در همه شیوع‌شناسی‌ها تاکنون فقط یک عدد ارایه می‌شود و آن میانگین نخستین‌بار مصرف است در حالی‌ که ما به عدد دیگری نیاز داریم؛ این‌که بازه سنی که اولین‌بار مصرف در آن رخ می‌دهد چه سنی است. در این صورت برنامه‌ریزان کلان می‌توانند برای آن بازه سنی برنامه‌ریزی دقیقی انجام دهند.» او وجود نداشتن دانش کافی سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و فعالان حوزه اعتیاد از علوم و فنون مهندسی، ریاضیات و برنامه‌ریزی را دلایلی می‌داند که باعث می‌شود که داده‌های مهمی برای تحلیل و برنامه‌ریزی در کل ماجرا از دست برود.»
او می‌گوید: آمار افزایش صددرصدی افزایش نوجوانان معتاد را نباید رد کرد و نباید پذیرفت: «وقتی در گذشته همه‌چیز پنهان شده، امروز برای آشکار شدن پنهان شده‌ها به دردسر می‌افتیم. ما نباید از آمار و اطلاعات برای اهداف سیاسی استفاده کنیم. آمار و ارقام برای برنامه‌ریزی است، ما در گذشته‌های دور اعتیاد را جرم سنگین تلقی می‌کردیم، قطعا اعتیاد در آن دوران پنهان‌تر از امروز عمل می‌کرده است. رشد صددرصدی از نگاه من مفهوم یک بحران جدی اجتماعی را می‌دهد. یا باید بپذیریم که ما دچار یک بحران جدی اجتماعی هستیم یا باید اذعان کنیم که در گذشته داده‌های ما دقیق و درست نبوده است.» مدیرعامل جمعیت تولدی دوباره ادامه می‌دهد: «موضوع اصلی این است که باید عاقلانه و واقع‌بینانه واقعیت‌های موجود را براساس پژوهش‌های دقیق، علمی و براساس اصول مهندسی دریابیم و بر‌‌ همان اساس هم برای آن برنامه‌ریزی کنیم. همین امروز که می‌گویند جامعه معتادان نوجوان دوبرابر شده، هیچ برنامه درمانی دقیقی برای آنها وجود ندارد. در حال حاضر ما برای نوجوانانی که دارای خانواده‌های نابسامان و معتاد هستند، به‌ویژه کودکان کار و خیابان هیچ برنامه درمانی اقامتی که مناسب این گروه هدف باشد طراحی نکرده‌ایم، در حالی ‌که سوال مهم این است که اگر شما متولی نظام درمان و سلامت معتادان هستید، چرا تاکنون یک برنامه جامع برای آنها طراحی و ابلاغ نکرده‌اید. من گمان می‌کنم فارغ از همه احساس مسئولیتی که مسئولان دولتی در حوزه موادمخدر می‌کنند و صادقانه و پرتلاش در این عرصه تلاش‌های جدی را صورت می‌دهند اما یک نظام مهندسی و برنامه‌ریزی در حوزه کاهش تقاضای موادمخدر در کشور وجود ندارد وتا جای خالی آن در سیستم اجرایی کشور پر نشود نمی‌توان به آینده اعتیاد خوشبینانه نگاه کرد.»
دیلمی‌زاده می‌گوید: «وقتی ما بدانیم که نخستین‌بار مصرف در چه سنی رخ می‌دهد به سادگی متوجه می‌شویم که آن کسانی که در این بازه سنی اولین‌بار ماده مخدر را مصرف می‌کنند، چه نیازهای اجتماعی، عاطفی و روانی آنها از سوی جامعه و برنامه‌ریزان بی‌پاسخ مانده است. به نظر می‌رسد فارغ از تحلیل‌های عامیانه که نخستین‌بار مصرف را به مشکلات خانوادگی و اقتصادی ربط می‌دهند، یک نیاز اجتماعی در میان افراد بی‌پاسخ مانده است و چون پاسخ مثبت و درستی برای آن نیاز طراحی نشده، ماده مخدر در اولین‌بار مصرف جای آن را پرمی‌کند. مثلا در شکل ساده و کوچک آن، می‌توان نیاز به شادی، فهمیده شدن، درک شدن و... را در این مورد شناسایی کرد.»

 


تعداد بازدید :  121