| داود نجفی| هر وقت به پدرم میگفتم: «پس کی برام آتاری میخری؟» مثل بابابرقی انگشتش را جلوی دماغش تکان میداد و میگفت: «عجله کار شیطونه.» به جز آتاری هر چیزی که از پدر میخواستم همین جواب را میداد. دقیقا زمانی که کل دنیا داشت از تکنولوژی پلیاستیشن 4 لذت میبرد، پدر برایم آتاری خرید. طبق قانونِ پدر فقط یک فرجه 10 دقیقهای بین اخبار بیستوسی و اخبار ساعت 9 وقت داشتم بازی کنم، چون پدر از 5 صبح تا 12 شب هر خبری که از هر شبکهای پخش میشد، نگاه میکرد؛ حتی با اخبار ناشنوایان هم مقایسه میکرد. آن شب ساعت 9، پدرم گفت: «پسر بدو بزن شبکه یک اخبار شروع شد.» سرم را بالا گرفتم و گفتم: «عجله کار شیطونهها.» پدرم چنان زد پس گردنم که دستهی آتاری اثنیعشرم را زخم کرد. بعد هم گفت: «کار امروز رو به فردا مینداز.» از آن روز فهمیدم جملهای که قدرت پشتش نباشد، باعث بروز هموروئید میشود.