شماره ۱۱۶۴ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۴ تير
صفحه را ببند
کوچه دوم

| داود نجفی|  هر وقت به پدرم می‏گفتم: «پس کی برام آتاری می‏خری؟» مثل بابا‏برقی انگشتش را جلوی دماغش تکان می‏داد و می‏گفت: «عجله کار شیطونه.» به جز آتاری هر چیزی که از پدر می‏خواستم همین جواب را می‌داد. دقیقا زمانی که کل دنیا داشت از تکنولوژی پلی‌استیشن 4 لذت می‏برد، پدر برایم آتاری خرید. طبق قانونِ پدر فقط یک فرجه‏ 10 دقیقه‏ای بین اخبار بیست‌و‌سی و اخبار ساعت 9 وقت داشتم بازی کنم، چون پدر از 5 صبح تا 12 شب هر خبری که از هر شبکه‏ای پخش می‏شد، نگاه می‏کرد؛ حتی با اخبار ناشنوایان هم مقایسه می‏کرد. آن شب ساعت 9، پدرم گفت: «پسر بدو بزن شبکه یک اخبار شروع شد.» سرم را بالا گرفتم و گفتم: «عجله کار شیطونه‏ها.» پدرم چنان زد پس گردنم که دسته‏ی آتاری اثنی‌عشرم را زخم کرد. بعد هم گفت: «کار امروز رو به فردا مینداز.» از آن روز فهمیدم جمله‏ای که قدرت پشتش نباشد، باعث بروز هموروئید می‏شود.

 


تعداد بازدید :  645