حمیدرضا اسکاش مشاور دبیرکل هلالاحمر در امور بحران
وقتی دعوتنامه حضور در افتتاحیه جشنواره به دستم رسید، طبیعتا روی جلد کارت دعوت را خواندم که به فارسی نوشته شده بود، «شهر آماده». تا اینجای کار، موضوع برایم خیلی تازگی نداشت ولی وقتی که متن لاتین روی دعوتنامه را مشاهده کردم، متوجه شدم که از واژه یا اصطلاح Resiliency استفاده شده است و فهمیدم که موضوع میتواند بسیار گستردهتر و عمیقتر از آنچه از ترجمه نهچندان مناسبش برمیآید، باشد. خوشحال شدم از اینکه این مفاهیم که به راحتی نمیتوان آنها را در یک کلمه ترجمه و خلاصه کرد، راه خود را به سامانههای مدیریتی ما باز کردهاند.
احتمالا صاحبنظران محترم به اهداف و ابعاد و همچنین کموکیف این جشنواره اشارهای داشته باشند، اما بنده علاقهمندم که بر مفهوم کلمات و اصطلاحاتی تاکید کنم که درک صحیح آنها از سوی متولیان عزیز و دلسوز مدیریت بحران، میتواند تاثیرات مثبت و بهجا و بهموقعی را با هدف نجات جان و مال و محیطزیست انسانهای گرفتار در سوانح و بلایا(بحران) ایجاد کند.
بنابراین از موقعیتی که برایم فراهم شده، استفاده کرده و این مفهوم اثربخش Resiliency را خدمت عزیزان خواننده
تعیین میکنم.
در زبان فارسی معانی متعددی برای این واژه استفاده شده است، از قبیل: مقاومت، بازگشتپذیری، تابآوری و این مورد آخر هم در ارتباط با جشنواره مذکور، به آمادگی ترجمه شده بود.
بیش از معانی صحیحی که برای این واژه مورد استفاده قرار میگیرد، که بنده بازگشتپذیری را بهطور کلی برای جوامع و سازمانها و لفظ تابآوری را برای انسانها ترجیح میدهم، درک و مهمتر از آن بکارگیری اصول و راهکارهای مربوطه از سوی آحاد جامعه و همچنین مدیران و خصوصا متولیان مدیریت بحران، حائز اهمیت بوده و ارزش واقعی محسوب میشود.
بنده به دلیل محدودیت مجال از یکسو و از سوی دیگر، حوزه پیچیده و گسترده مفهوم تابآوری و برگشتپذیری، از روش مثال استفاده کرده و پنج جامعه را در قالب مثال عنوان و در آخر کشف تفاوتها و همچنین تشخیص اینکه جامعه ما، هرجا چه در وسعت روستایی و چه در شهرها و حتی کل کشور، مصداق کدامیک از نمونههای مطرحشده است را برعهده مخاطبان فرهیخته و محترم شما میسپارم.
تصور فرمایید جوامعی که هریک در معرض انواع متعددی از سوانح و بلایا است و هر لحظه ممکن است حادثهای محدود، سانحهای مختلکننده یا بلیهای طبیعی یا انسانساخت در آن رخ دهد و جان و مال، محیطزیست آن جوامع را با خطر نابودی مواجه سازد.
جامعه اول، جامعهای که هیچ دانش و درک و نشانهای چه در سطح گفتار و چه در قالب رفتار در ارتباط با رخدادهای خسارتبار در آن مشاهده نمیشود و در یک کلام، «جامعه غافل» که هر بار گرفتار سوانح و بلایا میشود، شیون و زاری کرده و کشتگانشان را به خاک میسپارند، خرابیها را مثل اول (و نه بهتر و مناسبتر از اول) میسازند و روز از نو، روزی از نو.
جامعه دوم، جامعهای که در زمان وقوع رخدادهای خسارتبار مثل آتشسوزی، سیل و زلزله و از این قبیل، به سرعت واکنش نشان داده و انفرادی یا گروهی و با هر وسیلهای به منشأ و پیامدهای ناگوار مخاطره حملهور شده و ایثارگرایانه، سعی در مهار و فرونشاندن آن دارد.
در یک جمله: «جامعه پاسخدهنده».
جامعه سوم، جامعهای که برای رویارویی و پاسخ به سوانح و بلایا(بحران) از قبل برنامهریزی داشته، منابع اضطراری خود و خصوصا منابع انسانی مناسب را سازماندهی کرده، آموزش داده، تجهیزات لازم را تهیه کرده و حتی تمرینهایی را هم براساس برنامه، سازماندهی، آموزش و تجهیزات مربوطه و از پیش فراهمشده، به اجرا میگذارد. در یک جمله «جامعه آماده».
جامعه چهارم، جامعهای که علاوه بر آماده بودن، به شناسایی، تجزیه و تحلیل و اولویتبندی مخاطراتی میپردازد که احتمال وقوع و آسیبرسانی آنها میرود. چنین جامعهای علاوه بر توجه به مقوله آمادگی (برنامه، سازماندهی، آموزش، تجهیز و تمرین) با دو راهبرد دیگر به چنگ رخدادهای نامبارکی میرود که درحال حاضر وجود ندارند اما احتمال وقوع آنها وجود داشته و پیامدهای آنها قابل توجه است.
راهبرد اول، پیشگیری از وقوع یا اصابت مخاطرات به جامعه، مثلا چه کنیم که سیل اتفاق نیفتد یا اگر افتاد، اصلا به جامعه ما برخورد نکند.
راهبرد دوم، کاهش خسارات ناشی از سوانح و بلایایی که نمیتوان از وقوع آنها جلوگیری کرد مثل زلزله، طوفان، برف و بوران، پس چه کنیم تا در صورت وقوع و اصابت به جامعه ما، خسارات کمتری را به بار آورند.
این جامعه بر عوامل و مخاطرات محتمل و خسارتبار تمرکز کرده و سعی دارد از یکطرف، وقوع آنها را کنترل کرده و از سوی دیگر آسیبپذیریهای خود را به حداقل رساند تا متحمل تلفات و خسارات کمتری شود.
در یک جمله، چنین جامعهای، کاهش خطرپذیری(ریسک) را سرلوحه رویکرد خود در ارتباط با سوانح و بلایا قرار داده است.
اما جامعه فرضی پنجم که ویژگیهای جامعه چهارم را هم داراست، علاوه بر آمادهسازی جامعه و سازمانها و افزون بر بهسازی، مقاومسازی، در جای مناسبسازی، تصحیح دسترسیها، جلوگیری از کاهش پوششهای گیاهی، پیشبینی و اعلام خطر بهموقع و صدها راهکار دیگر جهت مهار مخاطرات و کاهش آسیبپذیریها، بر مقوله ظرفیتسازی، توجه ویژهای میکند.
جامعه پنجم، جامعهای است که تمام سعی خود را داشته تا در صورت وقوع سوانح و بلایای محتمل و خسارتبار، نشکند (مختل یا نابود نشود) اما علاوهبر آن، ظرفیتها و تمهیداتی را اندیشیده و مهیا کرده است که در صورت مختل شدن و آسیب دیدن، به سرعت و در یک بازه زمانی منطقی، به حالت اولیه بازگردد و حتی بهتر از قبل، به ارایه خدمات متنوع اجتماعی ادامه داده و به قولی، خم بشود و به حالت قبل برگردد ولی نشکند. لازم به ذکر است در خصوص مفهوم و ابعاد تابآوری و برگشتپذیری، بنده در حال مطالعه و تفکر هستم و به همین منظور، هفته آینده در گردهمایی که تحت همین عنوان در کشور کلمبیا برگزار خواهد شد، انشاءلله شرکت کرده و نتایج را در خدمت عزیزان و علاقهمندان خواهم گذاشت. امیدوارم جامعه ما رفتهرفته، به همت و تلاش مردم و مدیران، به سمت و سوی وضعیتی پیش رود که مصداق کامل و بارز یک جامعه تابآور و بازگشتپذیر در برابر بحرانها باشد.
استدعا دارم که مدیران عزیز و خصوصا آنان که متولی اصلی یا همکار در امر مدیریت بحران و کاهش خطرپذیری هستند، خود را از آموزش در این زمینه مستثنا نکنند و بدانند که این مسائل در ارتباط با شرایط اضطراری، تخصص و خصوصیات ویژهای را میطلبد و هر روز همچون علوم دیگر، در دنیا در حال تحول و تکامل است. این کافی نیست که در زمان وقوع سوانح و بلایا، ایثارگرانه به میادین و صحنههای آسیبدیده بشتابیم و هر کاری را که از دستمان برمیآید به انجام رسانیم. از قبل باید فکر چاره کنیم و بدانیم که در این لحظه، همه ما مسئول و پاسخگوی تلفات و خساراتی هستیم که در آینده ممکن است به جامعه ما وارد آید، هرچند در آن روز، ما نباشیم.