شماره ۱۱۶۰ | ۱۳۹۶ شنبه ۱۰ تير
صفحه را ببند
وزارت زنان و کلیشه‌های هزاران ساله!

محمدرضا نیک‌نژاد آموزگار

گفتم از وعده‌های رئیس‌جمهوری در دوران انتخابات، ورود چند زن به کابینه بود. بیش از ۶۰‌درصد نیروهای آموزش و پرورش زن هستند و مدیرانِ زنِ کامیاب در آن کم نیست؛ نزدیک نیمی از دانش‌آموزان کشور نیز دخترند. این شرایط سبب شده است که در هفته‌های گذشته گفت‌و‌گوهایی درباره برگزیدن وزیر زن برای نهاد آموزش و پرورش در بگیرد. از این‌رو احتمال انتخاب وزیر زن برای آموزش و پرورش کم نیست. گفت: عزیز من! این چه کاری است؟ آموزش و پرورشِ بحران‌زده، مدیریت بحران می‌خواهد، نه مدیریت زنانه! مگر یک زن از پسِ این همه دشواری برمی‌آید؟ آموزش و پرورش را مگر می‌توان سپرد به احساسات زنانه!؟ باید جلوی این کار ایستاد. اصلا در برگزیدن وزیر باید شایستگی فرمانفرما باشد، نه زن و مردبودن. گفتم؛ شما که همکار هستید و می‌دانید که گرفتاری‌های آموزش و پرورش و بحرانی که بر آن تأکید دارید، سال‌هاست گریبان این نهاد مهم را گرفته و به این آسانی‌ها هم دست از سرش برنمی‌دارد. چندان فرقی هم ندارد که چه کسی بیاید تا یک اراده حاکمیتی برای بهبود آن شکل نگیرد. زن و مرد و نامدار و بی‌نام و باسابقه و بی‌سابقه و مدیر و غیرمدیر و حتی توانمند و ناتوان، تفاوتی ندارد و در بر‌‌ همان پاشنه خواهد چرخید. اما برادر من! این همه مخالفت را نمی‌فهمم! مگر مرد‌ها تاکنون چه گلی به سر آموزش و پرورش زده‌اند که خانم‌ها نتوانند. مدیریت، زنانه- مردانه ندارد. خب! با این استدلال آیا نباید یک‌بار هم به خانم‌ها اعتماد کرد و سکان مدیریت را به کسانی داد که جمعیتشان بیش از مردان است؟ گفت؛ هرچه می‌گویم، شما حرف خودت را می‌زنی. استاد! با توجه به پررنگی عاطفه و احساسات در میان زنان، آنها نمی‌توانند مدیریت قاطعی داشته باشند و از این‌رو وضع نهادِ آموزش خوب که نمی‌شود هیچ، بد‌تر هم خواهد شد. گفتم؛ گویا شما دادگاه را تشکیل داده‌اید و رأی هم صادر شده و تنها مانده اجرای حکم، که آن هم از هزاران ‌سال پیش تاکنون اجرا شده و می‌شود. ادامه دادم در یکی- دو دهه گذشته و با رشد شمار دانش‌آموختگان زن در دانشگاه‌ها، توانمندشدن و گسترش جنبش اجتماعی زنان در جهان و ایران، حضور قدرتمندِ سیاسی زنان در قدرتمند‌ترین کشورهای جهان، درخشش خانم‌ها در گستره‌های علمی، سیاسی و مدیریتی در جهان و تا اندازه‌ای در ایران و... روند افزایش شمار زنان در رده‌های مدیریتی افزایش یافته و دست بر قضا در بسیاری از کشور‌ها این روندِ تازه با کامیابی‌های چشمگیری نیز همراه بوده است و... با خنده‌ای تلخ گفت؛ نخیر! شما باید پرچم نمایندگی زنان را به دست بگیری و بر سینه‌ات مدال زن ذ... بزنی! با لبخند گفتم، این حرف اول و آخرت بود و نشان از نهادینگی کلیشه‌های جنسیتی در وجودت؛ که البته همه ما درگیرش هستیم. اما نمی‌دانم چرا با بهانه‌های گوناگون پنهانش می‌کنیم!؟ خندید و گفت، بگذریم!
ذهنم درگیر بود و کمی عصبی! به یکی از گروه‌های تلگرامی صنفی- آموزشی وارد شدم. دیدم آن‌جا هم گفت‌و‌گوی داغی است بر سر وزارت زن در آموزش و پرورش. با یک حساب سرانگشتی دیدم شمار بانوان مخالف وزارت زنان، با مردان برابری می‌کند! و ناباورانه دیدم که کلیشه‌های جنسیتی هزاران‌ساله نه‌تنها در مردان که در وجود زنان، حتی پررنگ‌تر از مردان نهادینه است. با خود اندیشیدم که گرچه خوشبختانه در نسل‌های کنونی زنان، از دانش‌آموز بگیر تا دانشجو و معلم و مدیر و خانه‌دار و... با شیب آرام از کلیشه‌های هزاران‌ساله دور می‌شویم اما کار به این آسانی‌ها نیست! باید امیدوار بود که شاید رئیس‌جمهوری نیز با عمل به وعده‌اش در این زمینه، گامی هرچند کوچک در راستای زدودن این کلیشه‌ها بردارد. امیدواریم.


تعداد بازدید :  443