شماره ۴۱۱ | ۱۳۹۳ شنبه ۳ آبان
صفحه را ببند
مردم در مواجهه با بحران باید مطالبه‌گر باشند

|  مهدی نجفی|     عضو هیأت‌علمی موسسه علمی‌کاربردی هلال‌ایران   |

تجارب گذشته در رابطه با آموزش‌های مدیریت‌بحران نشان می‌دهد، این آموزش‌ها آنچنان که باید در تغییر رفتار مردم موثر نبوده است. فعالیت‌های آموزشی معمولا توسط نهادهای مختلفی که در مدیریت‌بحران دخیل هستند، انجام می‌شود اما تا به امروز ما تحول بزرگی در رفتار مردمی که عموما مردم کوچه و بازار هستند، نمی‌بینیم.
این عدم‌تغییر نشان می‌دهد، مانعی بر سر راه آموزش‌ها وجود دارد که منجر به تغییر رفتار نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد قبل از این‌که رفتار تغییر کند باید نگرش افراد تغییر کند و هنجارها در ذهن افراد شکل دیگری پیدا کند تا به خودکارآمدی دست پیدا کنند. توانایی که نشان می‌دهد افراد می‌توانند بر رفتار خود کنترل داشته باشند و آنچه که نیاز است تا در مواقع بحران انجام دهند را اصولی پیش ببرند. ما باید امروزه به این موضوع واقف باشیم که تنها آگاهی دادن کافی نیست. از همان ابتدا که نگرش‌ها شکل می‌گیرد باید تلاش شود تا پایه‌های تغییر رفتار آغاز شود. این مسأله البته با کمک آموزش شدت بیشتری پیدا می‌کند تا وقتی فرد وارد اجتماع می‌شود و در رأس فعالیت‌های مدیریتی قرار می‌گیرد، می‌تواند به‌طور جدی آموخته‌های خود را در جامعه به کار ببرد. به همین دلیل فرهنگ‌سازی از این جهت اهمیت دارد و از کودکستان باید به‌طور جدی پیش گرفته شود چراکه در بحث‌های آموزشی همه نوع حوادث از حوادث انسان‌ساز تا طبیعی مورد توجه قرار می‌گیرند. اما سازمان‌های متولی در این زمینه باید به‌طور جدی این موضوع را مدنظر قرار دهند. جمعیت هلال‌احمر و به‌خصوص سازمان جوانان از طریق کانون غنچه‌های‌هلال سعی کردند تا به این مورد توجه کنند اما امکانات محدود جمعیت اجازه نمی‌دهد تا تمام بچه‌ها را تحت‌پوشش قرار دهد و نیاز است تا هرچه سریع‌تر آموزش و پرورش نیز وارد عمل شود و همین‌طور رسانه ملی که بُرد بیشتری دارد، در برنامه‌های کودک خود به پیام‌هایی در این زمینه بیشتر توجه کنند. اما تمام مواردی که تا الان درباره آن صحبت کردیم، درمورد آموزش‌هایی است که برای کودکان در نظر گرفته می‌شود.

درحال‌حاضر ما جمعیت جوان زیادی داریم که فارغ‌التحصیل شده‌اند و ارتباطی با مدرسه و دانشگاه ندارند یا دیگر افرادی که در سنین بزرگسالی هستند اما اهمیت دارد تا این آموزش‌ها را یاد بگیرند. برای قشر بزرگسال اگرچه که آموزش‌ها سخت است اما غیرممکن نیست.
مهم‌ترین مسأله این است که اطلاع‌رسانی درمورد بحران‌ها را نباید تنها محدود به یک دوره‌های خاص مثل هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی کنیم. به هیچ‌وجه با موضوع بحران نباید مناسبتی عمل شود چراکه مخاطرات در هر ثانیه جریان دارند و جان انسان‌ها را تهدید می‌کنند.
البته باید ملاحظاتی را از نظر اجتماعی هم درنظر گرفت و اجازه نداد تا این هشدارها و آموزش‌ها باعث ایجاد رعب و وحشت بین مردم شده و آنها را نگران کند. مسأله دیگر درمورد قشر بزرگسال جامعه این است که روحیه مطالبه‌گری در آنها تقویت شود. یک مثال ساده این موضوع را کاملا روشن می‌کند. در همین چند ماه گذشته مسأله روغن پالم مطرح شد.
 از آنجایی که مردم به سلامت خود اهمیت می‌دهند، خیلی زود نسبت به این مسأله واکنش دادند. فردای همان روزی که این مسأله بیان شد، همه لبنیات‌های پرچرب تحریم شدند. اما این‌که چرا این اتفاق افتاد به این دلیل بود که مردم نسبت به سلامت خود مطالبه‌گر هستند و خیلی زود نسبت به این مسائل واکنش نشان می‌دهند و مسئولان را وادار می‌کنند که هرچه زودتر کاری کنند. حالا این اتفاق را در کنار اتفاقات دیگری بگذارید که با بحران ارتباط دارد.
فکر می‌کنید چند‌درصد از مردم هنگام خرید خانه اسناد مقاوم‌سازی و ضدزلزله بودن خانه را از مالک طلب می‌کنند؟ یا وقتی مدیری کاری را شروع می‌کند، کمتر پیش می‌آید که در طرح‌ها، پیوست مدیریت بحران را هم ببینیم.
 در صورتی‌که در تمام طرح‌های عمرانی و غیرعمرانی باید این پیوست وجود داشته باشد. خیلی از پل‌هایی که ساخته شده است، خروجی ندارند و اگر یک زمانی فاجعه‌ای رخ بدهد، تمام مردم روی پل باید منتظر امداد رسانی بمانند. البته این درمورد تمام طرح‌های عمرانی صدق نمی‌کند اما خیلی از آنها چنین مشکلاتی را دارند و از آنجایی که مردم ما در این زمینه مطالبه‌گر نبودند، هیچ فشاری برای این‌که همه‌چیز اصولی پیش برود وجود نداشته است. این فشار اجتماعی باید کم‌کم از درون خانواده شکل بگیرد و از سطح خانواده به جامعه کشیده شود. مثلا درمورد یک مسأله ساده مانند داشتن کیف بقا که در شرایط اضطراری می‌تواند شرایط زندگی را بین 3تا 5 روز برای شما فراهم کند و لوازم ضروری زندگی در آن موجود است، باید در هر خانواده وجود داشته باشد و این فشار و الزام هم باید از درون هر خانواده ایجاد شود تا بتوانیم بعدها چنین اموری را به بیرون از جامعه هم تسری دهیم.
در پایان و در کنار تمام این مواردی که از آنها یاد کردیم که امکان فرهنگ‌سازی و آموزش را بین خانواده‌ها فراهم می‌کند باید این اعتماد به نفس را هم بین مردم تقویت کنیم تا بتوانند آموخته‌های خود را در مواقع لزوم استفاده کنند و باور داشته باشند که یک امدادگر و امدادرسان واقعی هستند و باید با خونسردی کامل با بحران‌ها
مواجه شوند.


تعداد بازدید :  103