شماره ۱۱۵۷ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۴ تير
صفحه را ببند
«ترامپ در سودای حل مناقشه اعراب و اسرايیل»

  ‌هادی جرقوئیان | از همان ابتدای ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ نشان داد علاقه ویژه‌ای به سیاست خارجی دارد و در این میان، منطقه مهم خاورمیانه و مشکلات مربوط به آن اهمیت فزاینده‌ای در دیدگاه او دارد. پس از مناقشات اولیه که ترامپ در روزهای آغازین کار خود با کره‌شمالی و موشک‌های بالستیک آن پیدا کرد، کم‌کم چرخش سیاست خارجی او به سوی خاورمیانه نمایان‌تر شد. درست است که مناقشه میان اعراب و رژیم صهیونیستی از قدیمی‌ترین و در عین ‌حال، پیچیده‌ترین مناقشه‌های بین‌الملل به شمار می‌آید، اما نباید فراموش کرد که وارد‌شدن به این اختلاف و تلاش برای پیداکردن راه‌حلی برای آن، پیچیدگی‌ها و خطرات بسیاری در پی خواهد داشت؛ با بررسی دقیق می‌توان تحلیل کرد که اهداف اصلی دونالد ترامپ برای ورود مستقیم به حل مناقشه فلسطین و اسراییل و نیز طرح‌های او برای آینده خاورمیانه چه خواهد بود.
اشتیاق ترامپ به حل یکی از کهن‌ترین مناقشه‌های جهانی کاملا قابل لمس است؛ درست است که بسیاری از رهبران ایالات متحده اشتیاق حل این موضوع را داشته‌اند، اما باید اذعان کرد که هیچ‌کدام موفق نبوده‌اند. می‌توان گفت تا زمانی که ترامپ نتواند «گره اصلی» این مناقشه را بگشاید، نخواهد توانست از باتلاق خاورمیانه خارج شود. بنا بر نوشته «فرهنگ استراتژیک» دونالد ترامپ در هنگامه کارزار انتخاباتی، هرگز به موضوع مناقشه فلسطینیان و رژیم صهیونیستی وارد نشد (و این موضوعی طبیعی بود) اما اکنون می‌خواهد آن را به برگ برنده دوره ریاست‌جمهوری خود تبدیل کند. ترامپ به خوبی آگاه است که اگر تمرکز آمریکا بر روی مناقشه، بیش از حد برجسته و یک‌طرفه باشد، می‌تواند هر تلاشی برای پیدا‌کردن راه‌حل را با شکست مواجه سازد.
در این میان، شاید بتوان گفت از مهمترین تشویق‌کنندگان دونالد ترامپ به حل مسأله فلسطین، «السیسی» رئیس‌جمهوری مصر و «عبدا...» پادشاه اردن هستند؛ هر دو ایشان از ابتکار رئیس‌جمهوری جدید ایالات متحده به طرح دوباره سازش میان اعراب و اسراییل استقبال کرده‌اند. از طرفی، هم رئیس‌جمهوری مصر و هم پادشاه اردن به ترامپ این هشدار را داده‌اند که رسیدن به راه‌حل مناقشه در حالی‌که آمریکا از اسراییل حمایت همه‌جانبه مي‌كند، در جهان اسلام و عرب غیرممکن است. دونالد ترامپ از آنجا که مصر و اردن را متحدان «معتدل و بی‌حاشیه» خود در جهان عرب می‌داند، آنها را وارد چرخه حل معادله فلسطین کرده است؛ از طرفی این دو کشور تنها دولت‌های عرب منطقه هستند که با اسراییل توافقنامه صلح امضا کرده و رابطه رسمی دیپلماتیک دارند. البته باید گفت مصر و اردن همگرایی همه‌جانبه با سیاست‌های کاخ سفید در این زمینه نداشته‌اند؛ چه آنکه هر دو این کشورها حمایت قاطعی از بیانیه سران عرب در اواخر مارس داشته‌اند که در آن انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را غیرقابل قبول می‌داند (این انتقال از مهمترین وعده‌های ترامپ به سران رژیم صهیونیستی بود که با واکنش گسترده میان رهبران عرب مواجه شد). از سوی دیگر در تحولات اخیر، حماس به‌طور رسمی مواضع جدید خود را تبیین و اعلام کرد مرزهای ‌سال 1967 را به رسمیت می‌شناسد؛ برخی معتقدند حتی حماس آماده به رسمیت‌شناختن دولت رژیم صهیونیستی است. در سوی مقابل، ترس اسراییلی‌ها از چرخش قومیتی فلسطینی‌ها و احاطه تدریجی آنها بر سرزمین‌های اشغالی روزافزون خواهد بود و در این میان، نتانیاهو به دنبال راضی‌کردن ترامپ و طرح بازگشت به مرزهای پیش از 1967 است؛ بر اساس این طرح، نوار غزه به ‌طور کامل به مصر واگذار می‌شود و کرانه باختری در اختیار اردن خواهد بود؛ بیت‌المقدس نیز در اختیار اسراییل قرار خواهد گرفت. نه‌ تنها فلسطین، بلکه مصر و اردن نیز به دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی چنین طرحی را قبول نداشته و نخواهند پذیرفت. ناگفته پیداست با اجرای این طرح، خاورمیانه با چه بحران‌های سهمگینی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، ترامپ در چند روز گذشته، جرد کوشنر (داماد خود) را به‌ عنوان مسئول اصلی پرونده مناقشه اسراییل و اعراب راهی فلسطین اشغالی کرد تا به‌طور رسمی آغاز روند دوباره برقراری صلح میان فلسطینیان و اسراییل را اعلام و اراده رئیس‌جمهوری جدید ایالات متحده بر پیشبرد آن را به جهانیان ثابت كند. واضح است که دونالد ترامپ از نظر شخصیتی به دنبال مطرح‌کردن خود در سطح بین‌المللی است و بر این اساس، به دنبال انجام کارهایی است که دیگران در انجام آن شکست خورده‌اند. رئیس‌جمهوری ایالات متحده به دنبال آن است تا توافقی منطقی میان اسراییل و دولت‌های معتدل عرب به وجود آورد؛ او درصدد است این موضوع را با حل مناقشه فلسطین به پیش برد. در این میان، شانسی دوباره نیز به «محمود عباس» داده شده تا بار دیگر به‌عنوان یک بازیگر اصلی در رخداد تازه خاورمیانه، نقشی ایفا کرده و مطرح شود. ترامپ برای حل مناقشه خاورمیانه، تاکنون هیچ نقشه راه مشخصی ارایه نکرده و تنها با اشاره به «اراده قوی» خود برای حل مناقشه، سعی در امیدوار‌کردن طرف‌های درگیر دارد. حتی در مواقعی نیز از مواضع خود عقب‌نشینی کرده و سعی در حفظ وضع موجود داشته است. اکنون می‌توان گفت دونالد ترامپ با تعلیق قانون انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس، به خوبی نشان داد به این باور رسیده است که حل مناقشه اعراب و اسراییل چندان ساده نیست؛ به بیان دیگر، زمانی که ترامپ به این باور رسید که ریاست‌جمهوری دشوار است، این مسأله را نیز درک کرده که حل مناقشه اعراب و اسراییل بارها از آن دشوار‌تر است.

 


تعداد بازدید :  274