شماره ۱۱۵۳ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۳۰ خرداد
صفحه را ببند
دمکراسی با هوش متوسط به پایین

| محمد سرابی | روزنامه‌نگار|

چهار دهه قبل مبارزان چپ عقیده داشتند جوامع انسانی در مسیر تکامل قرار دارند و زمانی که از یک مرحله تکاملی می‌گذرند، دیگر به آن برنمی‌گردند. این نظریه پس از چند دوره مبارزه بی‌نتیجه و بازگشت جوامع بزرگ سوسیالیستی به آغوش سرمایه‌داری رد شد و حالا می‌دانیم که هرجامعه‌ای ممکن است به مراحل تکاملی قبلی برگردد، البته اگر تکاملی وجود داشته باشد.
زمانی که دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری رسید، پیروزی او و کسب رأی مردم یکی از فیلم‌های سینمایی کمتر دیده شده آمریکایی را یادآوری کرد. در فیلم کمدی «احمق‌سالاری» (Idiocracy 2006 -) یک پروژه نظامی برای منجمد‌کردن (زیست تعویقی) و فرستادن سربازان به آینده اجرا می‌شود و سربازی به نام «جو» که نه پدر و مادر و نه خویشاوند دیگری دارد درون یک تابوت پیشرفته قرار می‌گیرد تا 500‌سال بعد بیدار شود البته پروژه شکست می‌خورد و او و زنی با نام «ریتا» که در تابوت دیگری قرار گرفته است، تنها مسافرانی هستند که بعد از 5 قرن ‌سال در آمریکا بیدار می‌شوند. ظاهرا آنها باید شاهد دنیای پیشرفته‌ای باشند اما تکامل انسانی در این مدت مسیر معکوس را در پیش گرفته است. زوج‌هایی که ضریب هوشی بالا دارند و خانواده‌های «فرهیخته» را تشکیل داده‌اند، از بچه‌دارشدن می‌ترسند و برای به عهده‌گرفتن این مسئولیت بزرگ، امروز و فردا می‌کنند تا جایی که آن‌قدر پیر می‌شوند که دیگر قادر به بچه‌دارشدن نیستند. وسواس آنها برای این‌که صاحب کودکی شوند، آن‌قدر زیاد است که باعث می‌شود هیچ‌کس از نسل هوشمند آنها باقی نماند اما در مقابل خانواده‌هایی که ضریب هوشی زیر میزان عادی دارند، هیچ کنترلی بر تولیدمثل خود ندارند و درنتیجه دایم نسل خود را زیاد می‌کنند.
جامعه‌ آمریکایی که جو در آن بیدار می‌شود، یک گروه انسان سرخوش رو به تباهی هستند. همه جای شهر‌ها نیمه‌مخروبه و پر از زباله است. مردم تمام‌وقت خود را در مقابل تلویزیون و با خوردن تنقلات و نوشیدنی‌ها تلف می‌کنند. پلیس به صورت هر کسی که دستگیر می‌کند، اسپری فلفل می‌زند. دکتر‌ها نمی‌توانند کسی را درمان کنند. حوادث ساده منجر به مرگ می‌شود اما انواع سرگرمی‌های کم‌ارزش در همه جا وجود دارد. حتی رایانه‌ها و دستگاه‌ها هم نمی‌توانند درست کار کنند. وقتی که این سرباز سابق به سادگی از در باز یک زندان فرار می‌کند، دو مسلسل خودکار شروع به تیراندازی بی‌هدف می‌کنند و یکی از آن‌ها، دیگری را از بین می‌برد. وقتی جو رئیس‌جمهوری ایالات متحده را می‌بیند، متوجه عمق فاجعه می‌شود. درون کاخ سفید یک خواننده سیاهپوست قوی‌ هیکل با موهای لَخت به نام «کاماچو» حکومت می‌کند که مردم عاشق نعره‌هایش هستند.جو مردمی را می‌بیند که از ساده‌ترین کار‌های بشر اولیه مانند کشاورزی هم سر درنمی‌آورند و متوجه می‌شود او که در زمان خود هوش متوسط داشت و برای همین انتخاب شده بود، اکنون هوشمندترین فرد جامعه است. در فیلمی که «اتان کوئن» داستان آن را نوشته و «مایک جاج» کارگردانی کرده، ضریب هوشی متوسط جامعه به دلیل زاد و ولد خانواده‌های کم‌هوش آن‌قدر پایین آمده که تمام زندگی روزانه تبدیل به سرگرمی‌ و تفریح شده و هیچ کار جدی انجام نمی‌شود.
شاید بتوان جو را در این‌جا به شکل یک مبارز چپ درنظر گرفت. کسی که می‌خواهد جامعه را متوجه شرایط خود کند اما او با چریک‌های مارکسیست 50‌سال قبل یک تفاوت اساسی دارد. جو شنیده است که یک «ماشین زمان» وجود دارد و می‌خواهد خودش را به آن برساند تا بتواند به دنیای فعلی برگردد. او نمی‌خواهد در جامعه‌ای که همه آنها احمق هستند، کشته شود.
سال قبل که میلیاردر و ستاره موطلایی تلویزیون، دونالد ترامپ به قدرت رسید؛ ورود اتباع کشور‌های مسلمان را ممنوع کرد و بعد در نخستین سفر به عربستان رفت تا به کشوری که وعده دوشیدن آن را داده بود، اسلحه بفروشد و با استقبال و رقص شمشیر آنها روبه‌رو شد، تصاویری از فیلم «احمق‌سالاری»- مخصوصا از رئیس‌جمهوری محبوب آن- دوباره در اینترنت منتشر شد، با این یاد‌آوری که شاید بدون این‌که بدانیم به سوی جامعه‌ای احمق با هوش پایین و مصرف بالا حرکت می‌کنیم.


تعداد بازدید :  437