شماره ۱۱۵۳ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۳۰ خرداد
صفحه را ببند
انتخاب در ناخودآگاه

«حمید پازوکی» نقاش آبستره درباره سال‌ها فعالیتش در نقاشی و تعاملی که بین خود و نقاشی آبستره برایش پیش آمده این‌طور تعریف کرد: «من مثل خیلی‌های دیگر تحصیلاتم را به‌صورت آکادمیک از هنرستان شروع کردم و به دانشکده تزیینی (دانشگاه هنر فعلی) رفتم و از آن‌جا به «مادرید» رفتم.  نباید فراموش کرد که در کنار نقاط متمرکز تحصیلی، یک‌سری تجربیات دیدن و آشناشدن با فضای اروپا پیش آمد که 100درصد در نقاشی من موثر بود. یکی دیگر از عوامل، بحث «جست‌وجوگری» بود که در من وجود داشت. من همیشه آدم جست‌وجوگری بودم و هیچ‌وقت راضی نمی‌شدم که یک شاه‌کلید پیدا و با آن همه درها را باز کنم. بنابراین جریان نقاشی‌هایم جریانی تکراری نبود و مطمئنم که بزرگترین سورپرایز هنر برای من این است که هیچ‌وقت تکراری نخواهد شد، چون هنوز هم همان جست‌وجوگری و تشنگی به قوت قبل در من باقی مانده است.
شرایط حضور در هنرستان و فضای آموزشی در آن دوران ما را بدون‌شک در جایگاهی قرار می‌داد که به سمت نقاشی فیگوراتیو برویم. در اصل تعامل من با آبستره به‌گونه‌ای شد که بسیار طبیعی بود و من نفهمیدم که نقاش آبستره شدم. زمانی که من در دانشکده تزیینی بودم، استادی به نام آقای «محمدحسن شیددل» بود که با ما کلاژ کار می‌کرد. اما آن زمان چون نیاز درونی من نبود، کلاژ برایم لطفی نداشت. زمانی نیاز کلاژ را در خود دیدم که چند سالی می‌گذشت آتلیه‌ام را در درکه داشتم و متوجه شدم که آشغال جمع می‌کنم! زمانی وقتش رسیده بود که من فهمیدم درحال متصل‌کردن آشغال‌‌ها به‌هم و ساختن اشیای جدید از آنها هستم.
من اعتقاد دارم هیچ‌وقت نمی‌توان به صورت فریزشده به یک شیوه بیان دست یافت. برای من هیچ وقت این قضیه ارادی نبوده، چون انتخابم نبوده و اگر هم انتخابم بوده در ناخودآگاهم این انتخاب وجود داشته. یکی از معضلات فعلی جوانان این است که «نیاز» را در خود نمی‌بینند و در نتیجه به یک ظاهر در نقاشی می‌رسند. این است که ما در آثارشان با «کاراکتر» مواجه نمی‌شویم. رسیدن از «فیگور» به «آبستره» یک جریان بسیار طبیعی را نیاز دارد. اگر این روند با این شرایط طبیعی طی نشود، کاملا واضح است که دارای عمق نیست».
اما در مورد نمایشگاه «بی‌مرزی» و این‌که گردآمدن چند هنرمند پیشکسوت چه کمکی به هنر تجسمی خواهد کرد، پرسیدم. «مخصوصا برای شرایط تجسمی حال این مملکت به نظرم بسیار لازم است. برای جوانان دانشجو امکانات و سرمایه‌ای وجود دارد؛ همان اساتیدی که در گذشته کار کردند، باید تجربیات آنها در اختیار دانشجو قرار گیرد. من اساسا با هنر پیشرو موافقم، اما درحال حاضر «برق پیشرو» بیشتر از «علت برق پیشرو» مطرح می‌شود. این نمایشگاه که اکثرا نقاشان فعال و عمیق در این جریان بودند را بسیار مفید می‌دانم، همچنین می‌تواند یک پشتوانه برای دوستان جوان باشد و بسیار حرکت خوب و صحیحی است. مثل گاهی‌اوقات که موزه گنجینه‌اش را به نمایش می‌گذارد و حتی مخاطبی که رشته‌اش نقاشی نیست با اعتمادی خاص به آثار توجه می‌کند. من با توجه به تعداد کثیری از نمایشگاه‌هایی که می‌بینم و امروزه عجله در آنها حاکم است، متوجه شدم باید مواظب هنر پیشرو بود. هنر پیشرو بسیار عالی است، ولی هنر ترمز‌بریده دارای خطرات زیاد است.»


تعداد بازدید :  514