شماره ۱۱۴۸ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۴ خرداد
صفحه را ببند
الگوي فوتبالي

دوشنبه‌شب اتفاق خوشايندي رخ داد و تيم ملي فوتبال ايران جواز حضور در جام‌جهاني مسكو را به دست آورد. ورزش به‌ويژه ورزش قهرماني در ايجاد حس همبستگي و انسجام ملي نقش مثبتي دارد. ورزش قهرماني كمك مي‌كند كه كشورها ستيز از ميدان جنگ را به رقابت در زمين ورزش منتقل كنند. همين كه مردم از چنين رويدادي خوشحال مي‌شوند، ارزشمند است و سرمايه‌گذاري در اين زمينه را توجيه مي‌كند. پس از انقلاب و تحت‌تأثير فضاي آن زمان تا مدتي ورزش قهرماني به حاشيه رفت، ولي به مرور زمان روشن شد كه ورزش قهرماني يك موضوع تفنني نيست، بلكه به نوعي ضرورت جوامع جديد است كه كاركردهاي ويژه‌اي دارد. به همين دليل بسياري از كشورها سرمايه‌گذاري‌هاي قابل توجهي در آن انجام مي‌دهند كه اتفاقا سودآوري اين سرمايه‌گذاري‌ها نيز مورد اتفاق‌نظر است. اين سودآوري فقط به صورت ارقام در دفترهاي حسابداري ديده نمي‌شود، بلكه به صورت غيرمستقيم و از طريق افزايش اعتبار و ثبات و...، منافع كلاني براي كشور به بار مي‌آورد.
موفقيت دوشنبه‌شب ايران در نوع خود جالب بود، زيرا دوهفته مانده به پايان مسابقات، ايران جواز حضور را گرفته و پس از برزيل دومين تيمي است كه به اين سرعت توانسته است به جام جهاني راه يابد و این در گذشته بی‌سابقه بوده است، ولي يك پرسش ذهن هر ايراني را به خود مشغول می‌کند. فرق فوتبال يا ورزش‌هاي ديگر مثل واليبال و... با ساير حوزه‌هاي اجتماعي چيست که شاهد موفقیت مناسب نیستیم؟ حتي در فوتبال چه تفاوتي ميان ورزش ملي با ورزش باشگاهي هست كه در اولي سال‌هاست رتبه اول آسيا را به خود اختصاص داده‌ايم و مدت زيادي است كه از تيم‌هاي آسيايي شكست نخورده‌ايم و حتي در اين مسابقات كه تاكنون 8بار به زمين رفته‌ايم، حتي يك گل هم دريافت نكرده‌ايم، ولي درمقابل تيم‌هاي باشگاهي ايران سال‌هاست كه به ندرت به مراحل پاياني و نيمه‌نهايي مسابقات باشگاهي آسيا مي‌رسند؟ اين تفاوت را درچند ويژگي مي‌توان خلاصه كرد.
اولين تفاوت در ماهيت فوتبال و ورزش قهرماني است. اين پديده از قواعد بين‌المللي و عام و يكساني تبعيت مي‌كند و اين قواعد براساس داوري بي‌طرفانه ارزيابي مي‌شود و معيارهاي موفقيت و شكست آن به صورت كمّي و روشن است و جاي ابهام و ايهامي باقي نمي‌ماند. تمام كوشش‌ها براين اساس استوار است كه احتمال بروز خطا در داوري را نيز كم كنند. با افزايش داوران يا استفاده از فناوري و... مسابقات ورزشي را كم‌خطاتر داوري مي‌كنند. نمونه‌اش واليبال است كه با استفاده از ابزار بازبيني تلويزيوني بسياري از خطاهاي داوري را كم كرده و به جذابيت و منصفانه‌بودن آن كمك كرده است. بنابراين كسي نمي‌تواند ادعاهاي غيرواقعي كند. وقتي كه تيم مدال نياورد يا امتياز نگيرد، جايگاهش در رتبه‌بندي كم مي‌شود و همين معيار داوري و ارزيابي مديريت يا مربي تيم است.
تفاوت دوم ميان فوتبال ملي و باشگاهي، مديريت و مربي آنها است. در واقع تيم ملي ما 6‌سال است از يك مربي استفاده مي‌كند كه اجازه هيچ نوع دخالت فراحرفه‌اي را به ديگران نمي‌دهد. از همان روزي كه بهترين دروازه‌بان تيم را كنار گذاشت، نشان داد كه بازيكن‌سالاري در تيم او جايي ندارد. وقتي براساس ضوابط حرفه‌ای همه را از انجام كاري منع مي‌كند، همه مي‌دانند كه بايد رعایت کنند، در غير اين صورت شوخي ندارد. هيچ‌كس جرأت تحميل بازيكن را ندارد. در برابر كوچك‌ترين دخالتي برای به هم‌ريختن جو تيم پاسخ قاطع مي‌دهد. البته در كنار اينها دانش مربيگري او هم در سطح بالاست. او حرفه‌اي عمل مي‌كند. فساد را در تيم ملي فوتبال مانع مي‌شود، چون فساد ضدموفقيت حرفه‌اي است. هيچ‌كدام از اينها در فوتبال باشگاهي وجود ندارد، هرچند بازيكنان كمابيش همان‌ها يا در همان سطح هستند. پرسشي كه ذهن هر كسي را به خود مشغول مي‌كند، اين است كه اگر مي‌توانيم از طريق بكارگيري، دانش، تجربه و مديريت ديگران در ورزش چنين موفقيت‌هايي را به دست آوريم، چرا در حوزه‌هاي ديگر اين كار را نمي‌كنيم؟ پاسخ اين است كه در درجه اول بايد حوزه‌هاي ديگر مثل سياست، اقتصاد و... را قاعده‌مند و تحت نظارت افكار عمومي و داور بي‌طرف قرار داد. تا وقتي كه چنين شرايطي ايجاد نشود، ممكن نيست كه اتفاق مثبتي در اين زمينه‌ها رخ دهد. همچنين بايد از اين حوزه‌ها، فسادزدايي كرد، با وجود فساد نمي‌توان اميد به اصلاح و پيشرفت داشت. سپس نگاهمان را از مديريت‌هاي قبيله‌اي و قوم و خويشي دور كرد و كارايي و كارآمدي را جانشين دیگر معيارهاي انتخاب مدير نمود.


تعداد بازدید :  636