آرزو میرزاخانی| از قایق پیاده میشوم و از دور خانههای متروکهای را میبینم که در اثر گذشت زمان جز خرابه چیزی از آنها باقی نمانده است؛ زخمهایی بر صورت خسته آشوراده که گردشگران از آن گله میکنند. تنها رستوران جزیره درست روبهروی اسکله ساخته شده و برای اینکه بتوان جزیره را دید باید پیاده رهسپار شد. گردشگران تمایل زیادی به گشتوگذار ندارند. بیشتر غذایی میخورند و شنایی میکنند و از همانجا هم برمیگردند، اما من رد بوی درختان سوخته را میگیرم و راه میافتم. چند دقیقهای بر خاک ماسهای آشوراده قدم برمیدارم تا به قهوهخانهای قدیمی میرسم. ساختمان تقریبا خرابه شده و پیرمردی خموده چشم به راه مسافرانی است که گاهگداری سری به او میزنند. نزدیکتر میروم و آدرس پاسگاه محیطبانی را میخواهم. میگوید مستقیم که بروی از دور مشخص است. با چای لیمو به استقبال میآید. انگار هزار سالی میشود که حرف نزده و سفره دلش را باز میکند. گویا اجداد آشور آقا مصطفی در سال 1325 به این جزیره آمدهاند. آنان مالدار (اسب) بودند و به روسها خاویار میفروختند. همان سالها بود که شیلات به این جزیره آمد. از آنجا که روستاییان مالهای خود را در این جزیره پرورش میدادند، نام اولیه جزیره «مال آشیر» شد، زیرا ترکمنها در زمانهای قدیم از ساحل بندر ترکمن دامهای خود را جهت چراندن به جزیره میرساندند و در این لفظ «مال» به معنای «دام» و «آشیر» به معنای مصدری «رساندن» است، اما مرور زمان آن را به «آشوراده» تبدیل میکند.
مهاجران در اینجا نخستین شهرک کشور را ساختند و تا سال1340 جمعیت آن به 400خانوار رسیده است؛ با این وجود بالا آمدن سطح آب در سال 1372 کوچ اجباری را برایشان رقم میزند و خانههایشان را رها میکنند و میروند. از این تعداد امروز فقط 10خانوار باقیماندهاند و درکل 12.5 هکتار از جزیره به بومیان تعلق دارد. گرچه آشوراده اکنون پذیرای مهمانان دیگری ازجمله دریابانی و پاسگاه محیطبانی و آموزشوپرورش هم است. به همین علت است که هر کجا بروید سربازهایی با لباس ارتشی را مشاهده میکنید و سازههای نیمهکارهای هم درون محوطهای محصور بهتازگی ساخته شده است.
بهجز قهوهخانه، یک فروشگاه مواد غذایی کوچک، یک ساختمان کتابخانه که اکنون تعمیرگاه ارتش شده، چند خانه که برخی در سالهای گذشته تصرفاتی در خاک جزیره داشتهاند و شکایات محیطزیست هم کارساز نبوده است. ساختمان دریابانی و چند ساختمان مخروبه دیگر هم در جزیره وجود دارد. این جزیره تا سالهای پیش با امکاناتی همچون پاسگاه ژاندارمری، شرکت تعاونی روستایی، مدرسه راهنمایی، مغازه، مسجد و حسینیه بیش از ۱۰۰۰ نفر سکنه داشته است.
از دور شغالهای بازیگوشی که در روشنی روز بهراحتی بین بوتهها جستوخیز میکنند به راحتی دیده میشوند. گرازهای وحشی با بومیان محل اخت گرفتهاند و سگهای بدون گوش که معلوم نیست به چه علت بومیان گوش آنها را میبرند و در خانههایشان از آنها نگهداری میکنند، درحال پارسکردن هستند.
هشت هزار متر از زمینهای آشوراده در آتش غفلت سوخت
اینطور که آقا مصطفی میگوید همین چندروز پیش بود که آتش بهجان آشوراده افتاد. محیطبانان که در قایق بودند زبانه آتش را مربوط به سوزاندن زبالهها میدانستند (در این جزیره سیستم جمعآوری پسماند وجود ندارد و هرچند روز یکبار زبالهها در مخزنی بزرگ سوزانده میشوند که به جرأت نمیتوان ادعا کرد برای محیطزیست بیخطر است)؛ با این وجود وقتی محیطبانان به جزیره نزدیک شدند درختان زیادی را دیدند که در آتش میسوزند و بومیان جزیره با کمک شیلات، دریابانی، ادارههای محیطزیست گلستان و مازندران تا ساعت یک نیمهشب آتش را خاموش میکردند. با این وجود وسعت آتشسوزی هشتهزار متر گزارش شد و درختان بسیاری از بین رفتند.
الماسی، رئیس پاسگاه محیطبانی جزیره حدس میزند که باقیمانده تهسیگاری که یک موتورسوار هنگام عبور از کنار درختان پرتاب کرده سبب این آتشسوزی شده است. زیرا گیاهان خشکی در این قسمت بوده که به راحتی شعلهور میشدند و از آنجا که از کنار آن جادهای میگذرد ممکن است سرنشین موتورسیکلتی غفلت کرده باشد و ته سیگار خود را کنار جاده پرتاب کرده باشد. او مدعی است که فصل آتشسوزیها در جزیره آغاز شده و کوچکترین غفلتی میتواند محیطزیست آن را تهدید کند.
این درحالی است که در هیچکجای جزیره تابلوی هشداردهندهای درخصوص حفاظت از محیطزیست و خطر تهسیگار برای جزیره به چشم نمیخورد. هیچ راهنمایی هم وجود ندارد که به مردم بگوید کجا آمدهاند و کدام رفتارهای آنان میتواند برای حیات آشوراده تهدیدآمیز باشد. اصلا جایی که آمدهاند کجاست. چه چیزهایی دارد و چرا باید نگران حفاظت از آن باشند.
بوی سوختگی همچنان به مشام میرسد و تنها چیزی که به چشم میخورد باقیمانده سوخته درختانی است که سالیانسال بر روی خاک ماسهای جزیره زنده و پناهگاه حیاتوحش بودند.
یکی از محیطبانان که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید: اختلاف میان محیطزیست گلستان و مازندران باعث شده تا حفاظت از این جزیره به سختی انجام شود، زیرا درصدی از خاک جزیره در استان گلستان واقع شده و محیطزیست آن مدعی است که باید به این استان اضافه شود. با این وجود مازندران هنوز کوتاه نیامده و به همین علت چالشهای جدی را برای آشوراده ایجاد کرده است.
سازههای جدید شبیه به ویلاهای مدیران هستند
از آنجا که جزیره از لحاظ زیستمحیطی بسیار پراهمیت بوده و گونههای جانوری و گیاهی ارزشمندی در آن زندگی میکنند براساس قانون ایجاد هرگونه سازه در این جزیره باید با مجوز قانونی باشد. با این وجود آنچنان که یکی از محلیها و محیطبانان میگویند چندی پیش دریابانی ارتش بلوکهایی را به جزیره آورده و قصد ساختوساز جدیدی به بهانه حفاظت از خاک این منطقه را دارد. همین موضوع هم پای دادستانی و وکیل سازمان محیطزیست را به آشوراده باز کرده است. گرچه در اینباره هیچگونه اطلاعرسانی نشده، اما بومیان و یکی از محیطبانان جزیره از درگیری میان دریابانی و محیطزیست خبر میدهند. موضوعی که محیطزیست تاکنون درخصوص آن سکوت کرده است.
داستان به همینجا ختم نمیشود. یکی از محیطبانان با نشاندادن سقف سازههای فلزی که ویلاوار در حیاط محصور آموزشوپرورش ساخته شدهاند، میگوید: از قدیم ساختمانی بهعنوان اردوگاه دانشآموزی در جزیره وجود داشت، اما اخیرا این ارگان ادعا کرده که میخواهد اردوگاه جدیدی بسازد. درحالیکه شواهد نشان میدهد سازههای جدید شبیه به ویلاهایی دو طبقه هستند که سازگاری با دانشآموزان ندارد و بیشتر به استراحتگاه مدیران این سازمان شبیه است. به همین علت فعلا محیطزیست با ساخت آنها مخالفت کرده است.
اینها تمام چیزی است که میتوان در آشوراده کنونی دید. هیچچیز دیگری به چشم نمیخورد جز هجوم برای ساختوساز، آن هم به بهانه حفاظت.
گفتنی است آشوراده در مرکز شبه جزیره میانکاله در شهرستان بندرترکمن در استان گلستان واقع شده و تنها جزیره ایرانی دریایخزر است. این جزیره که در سدههای گذشته درپی عملکرد و فعالیت گروههای انسانی با حفر کانال از توده اصلی خشکی خود (شبه جزیره میانکاله) جدا افتاده، در سال ۱۳۵۴ جزو نخستین مناطق زیست کره جهان معرفی و ثبت شد. در همین حال در کنوانسیون جهانی رامسر در زمره تالابهای مهم دنیا قرار گرفت و سومین اهمیت این منطقه عضویت آن در پناهگاه حیاتوحش و در تمامی ایام سال میزبان انواع پرندگان است، همچنین40درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست میآید.
مساحت آشوراده؛ طول جغرافیایی آشوراده برابر ۵۳٫۸۵۰۰ و عرض جغرافیایی آن ۳۶٫۸۳۳۳ است، درحالیکه تنها چهار محیطبان وظیفه حراست از آن را به عهده دارند. جزیرهای جنجالی میان ادارات محیطزیست گلستان و مازندران که البته از گزند ارتش و آموزشوپرورش هم به دور نمانده است. درحالحاضر حفاظت از آن به عهده اداره محیطزیست مازندران است، اما رقابتی که برای نظارت بر آن وجود دارد این جزیره را با چالشهای جدی مواجه کرده است.
همچنین بارها موضوع خصوصیسازی این جزیره مطرح شده و برای نخستینبار در سال ۱۳۸۳ مطرح شد. در آن زمان بنیاد علوی وابسته به بنیاد مستضعفان با ارایه سند مالکیت جزیره که در سال ۱۳۷۶ ثبت شده بود، مدعی مالکیت جزیره شد. این پرونده مدتی مسکوت ماند، اما بنیاد علوی مدتی بعد با واگذاری بخشهایی از جزیره به یک شرکت خصوصی، بخش خصوصی را با سازمان محیطزیست وارد مناقشه حقوقی کرد. در آخرین جلسه هیأت دولت در زمان محمد خاتمی، دولت واگذاری ۳۸۰هکتار از این جزیره به شرکت خصوصی «مناطق گردشگری جهان» را تصویب کرد، اما در نتیجه پیگیری کارشناسان و فعالیتهای رسانهای در آن زمان، سازمان بازرسی کل کشور نیز به تخلفات برخی مدیران استانداری گلستان و غیرقانونی بودن واگذاری اشاره کرد. این پرونده در دولت کنونی دوباره باز شد و همچنان باز مانده است.
با این وجود، مشاهدات حاکی از آن است تنها جزیره ایرانی دریای خزر اکنون با مشکلات بزرگی همچون بیمهری مدیران، اختلاف میان دو اداره محیطزیست گلستان و مازندران، تصرفات غیرقانونی، بیاطلاعی گردشگران و طمع برای ساختوساز مواجه است. تهدیداتی که بهنظر نمیرسد عزمی جدی برای حل آنها وجود داشته باشد.