محمود اشرفی
روزنامه نگار
در گستره فراملی، تجارت و سیاست همواره درهم آمیختهاند. این درهمآمیختگی بیشتر خود را در دیپلماسی اقتصادی نشان میدهد. هرچند بخش چشمگیری از دادوستد تسلیحاتی اخیر آمریکا و عربستان سعودی در دایره دیپلماسی اقتصادی جای میگیرد؛ اما این تمامی ماجرا نیست. فروش این تسلیحات سیاست خاورمیانهای آمریکا را درگیر آتش پنهان اختلافات بین کشورهای عرب کرانههای جنوبی خلیجفارس میکند. بنابراین کنش دیپلماتیک آمریکا مبتنی برفروش اسلحه به عربستانسعودی براساس یک راهبرد بلندمدت و همهسونگر نبوده و فاقد بنیان استراتژیک است. باید دید فروش تسلیحات به عربستانسعودی چه پیامدهایی خواهد داشت. پاسخ به این پرسش را باید درترکیب و نوع سلاحهای خریداریشده جستوجو کرد. مسلما بخش عمدهای ازاین تسلیحات ویژه نبردهای زمینی است و اینگونه سلاحها، تهدیدی برای کشورهایی است که با عربستان سعودی اتصال ارضی و اختلاف ارضی دارند. در واقع آمریکا به عربستانسعودی تسلیحاتی فروخته که تهدیدی علیه کشورهای عرب کرانه جنوبی خلیجفارس است. کشورهایی که اختلافات ارضی دیرینه و حلنشدهای با عربستانسعودی دارند. شیوه مرسوم دیپلماتیک برای کاهش تنش و برقراری موازنه کاهش تسلیحات یا تسلیح برابر است، اما اینبار آمریکا ازطریق تسلیح بیشتر یکطرف ناخواسته چنین عمل کرده است، زیرا دولت کنونی ایالات متحده آمریکا دچار سردرگمی دیپلماتیک بوده و درچنین شرایطی بنیانهای استراتژیک شکل نمیگیرد. فروش تسلیحات به عربستانسعودی درچنین فرآیندی شکل گرفته و رهاورد سیاست خارجی ناپخته و غیراستراتژیک ایالات متحده آمریکاست. درآینده بخش عمدهای از کنش دیپلماتیک آمریکا درحاشیه جنوبی خلیجفارس باید درگیر و سرگرم ایجاد همگرایی و زدودن تنش بین کشورهای عرب این منطقه باشد. کشورهایی که ازخرید تسلیحات اخیر عربستانسعودی هراسان شدهاند. رهاورد سیاست اخیر و فروش سلاح به عربستانسعودی؛ برقراری موازنهای نه براساس حسن همجواری بلکه موازنهای بر بنیان هراس است. موازنه مبتنی بر هراس، یک دیپلماسی ناپایدار و ناکاراست.