شماره ۱۱۳۱ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۱ خرداد
صفحه را ببند
«شهروند» سفر اخیر ترامپ به عربستان را بررسی می‌کند
رأی به صلح درایران دست بر سلاح درریاض
ترامپ قصد دارد به جای پاره کردن برجام، منطقه را علیه ایران متحد کند

شهروند| بعد از چهارماه، حالا دونالد ترامپ، در حال شکل‌دادن عملی سیاست ‌خارجی‌اش در خاورمیانه است. از این به بعد، شاید بهتر بتوان اولویت‌های ترامپ برای خاورمیانه را تشخیص داد. با قرارداد تسلیحاتی که ترامپ درعربستان امضا کرد، شاید بتوان گفت که نخستین اولویتش برای منطقه امنیت است. البته امنیت به شیوه آمریکایی. وقتی سخن از امنیت آمریکایی به میان می‌آوریم، مشخصا منظور ادامه مبارزه آمریکا با داعش به روش خود و ادامه سیاست کنترل ایران خواهد بود. اتفاقا در دیدارهای ترامپ درعربستان و همچنین در کنفرانس مطبوعاتی وزیرخارجه آمریکا با همتای آمریکایی‌اش همین دومسأله در مرکز توجهات بود. ترامپ قصد دارد از عربستان به اسراییل سفر کند. در اسراییل نیز ترامپ تلاش خواهد کرد تا بار دیگر به روابط آمریکا و اسراییل جان تازه‌ای ببخشد و بحث مذاکرات صلح اسراییل و فلسطین را بار دیگر زنده کند.
درحال حاضر، از منظر واقع‌گرایانه این دو اولویت ترامپ از سوی بسیاری از کشورهای منطقه ازجمله اعراب و ترکیه حمایت می‌شود. پیشتر ترامپ با ملک عبدالله پادشاه اردن دیدار کرده است. عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری مصر، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، محمد بن زاید النهیان، حاکم دوبی و رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری نیز ازجمله چهره‌های سیاسی منطقه بودند که پیشتر با ترامپ دیدار کرده‌اند. البته دیدار با همه این چهره‌ها لزوما به معنای موفقیت او در پیشبرد اهدافش و اولویت‌های منطقه‌ای‌اش نیست. هرکدام از چهره‌ها، اولویت‌ها و سیاست‌های متفاوتی دارند و ترامپ تنها درصورتی می‌تواند موفق باشد که قادر باشد میان منافع و موارد تضاد منافع میان این کشور بالانسی برقرار کند که به نظر این کار چندان آسان نباشد.
در سوی دیگر ماجرا  ایران ایستاده است که به‌عنوان سدی در برابر سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا عمل می‌کند. در دوران جورج بوش و پس از حمله آمریکا به عراق، نفوذ ایران در عراق بیش ازپیش گسترش یافت و همین رابطه خوب ایران با عراق بعد از صدام، موجب افزایش فوق‌العاده قدرت منطقه‌ای ایران شد. افزایش قدرت منطقه‌ای ایران در کنار قدرت ایران در ادامه فعالیت هسته‌ای‌اش بود که واشنگتن را واداشت تا با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و به این وسیله واشنگتن به صورت تلویحی قدرت منطقه‌ای ایران را به رسمیت شناخت. مذاکره با ایران که البته به همراه 5 قدرت جهانی ایران انجام شد، درنهایت پس از روی کارآمدن حسن روحانی در ایران به نتیجه رسید. در واقع آمریکا به این توافق نیاز داشت، تهران نیز همین‌طور. ایران امیدوار بود تا به این توافق بتواند از فشارهای اقتصادی بر خود بکاهد و در عین حال احتمال رویارویی با واشنگتن را کاهش دهد تا با خیال راحت‌تری بتواند قدرت منطقه‌ای‌اش را حفظ کند. در این میان اما کشورهای عربی خاورمیانه که از این توافق ناخشنود بودند، سعی کردند درکشورهایی نظیر عراق، سوریه و لبنان، گسترش دامنه نفوذ ایران را محدود کنند.
ترامپ درست زمانی قدرت را در آمریکا به دست گرفت که یک‌سال از اجرای توافق هسته‌ای گذشته بود. در آن زمان توافق هسته‌ای که بخشی ازسیاست‌های ثابت کشورهای امضا‌کننده توافق تبدیل شده بود و هیچ‌یک قصد عدول از آن نداشتند. اگر از نگاه استراتژیک به این مسأله بنگریم، ایالات متحده با عدول از توافق دستاوردی نخواهد داشت و اتفاقا خطر رویارویی را بار دیگر افزایش خواهد داد. بنابراین ترامپ تصمیم گرفت توافق را حفظ کند اما در مقابل به این نتیجه رسیده است که اگر توافق را نتواند کنار بگذارد، باید متحدان عرب منطقه‌ای‌اش را در مقابل ایران تقویت کند، اما واقعیت این است که هماهنگ‌کردن برای حفظ بالانس منطقه‌ای کاری خالی از خطر نیست. اقدام ترامپ در تقویت اعراب منطقه با اقداماتی نظیر امضای قراردادهای تسلیحاتی بزرگ، بدون شک تنش میان تهران و واشنگتن را افزایش خواهد داد. در چنین شرایطی، در منطقه‌ای مانند خاورمیانه که معمولا  جبر و ناچاری در مقابل انگیزه‌ها و اهداف عمل می‌کند، آمریکا نخواهد توانست به‌طور کامل ایران را در اختیار خود داشته باشد و کنترلش کند.
اما به‌هرحال نگاه بدبینانه و خصمانه آمریکا در قبال ایران از همان آغاز دولتش کاملا قابل مشاهده بوده است. آمریکا در دولت ترامپ بارها درخصوص روابط دوستانه ایران با عراق هشدار داده است. بارها و بارها ایران را متهم به دخالت در اوضاع بحرین و یمن کرده و حمایت ایران از دولت بشار اسد را بشدت مورد انتقاد قرار داده است. به‌طورکلی هر زمان که یک مقام آمریکایی قصد کرد تا درباره ناآرامی‌های خاورمیانه سخن بگوید، در مقدمه سخنانش نام ایران را بر زبان آورد و در موخره نیز به ایران هشدار داد. اما با همه این اوصاف و با وجود این‌که آمریکای ترامپ همواره انگشت اشاره‌اش رو به سوی ایران دراز است، دولت جدید آمریکا در ارتباط با ایران بسیار محتاطانه‌تر از آنچه ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی مطرح می‌کرد، رفتار کرده است.
به هر حال، استراتژی ترامپ با اوباما متفاوت است. سیاست خصمانه‌تر ترامپ در قبال ایران این دستاورد را برایش داشته است که توانسته با اعراب منطقه روابط بسیار بهتری داشته باشد. در طول چند ماه گذشته دولت ترامپ تلاش کرده تا موضعی مشترک را میان کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان، مصر و اردن درخصوص خاورمیانه ایجاد کند و در این‌خصوص تا حدودی نیز موفق بوده است. اوباما هم در این‌خصوص تلاش کرد اما به دلیل مواضع نسبتا نرم‌ترش در قبال ایران به هدف نهایی خود نرسید. اما اگر ترامپ بتواند همه متحدان منطقه‌ای‌اش را پشت سر خود به صف کند، ایران با جبهه‌ای واحد طرف خواهد بود.
برخی از این متحدان منطقه‌ای آمریکا نظیر عربستان‌ سعودی تلاش می‌کنند که خود را به‌عنوان رهبر مبارزه با تروریسم در منطقه معرفی کنند، اما واقعیت این است که هدف اصلی‌شان رویارویی با ایران است. حضور ترامپ در نشست ضد تروریسم در عربستان، موجب شده تا این کشورها کمی دلگرم‌تر شوند. از سوی دیگر، آمریکا از طرح شکل‌گیری ناتو عربی نیز دفاع می‌کند. یکی از هدف‌های اصلی این طرح رویارویی با ایران و سیاست منطقه‌ای ایران است. اما مشکل بزرگ ترامپ و کشورهای منطقه، عدم اعتمادی است که میان این کشورها وجود دارد؛ برای مثال ترکیه و عربستان در برخی از موارد اختلاف نظر جدی دارند. ترکیه ممکن است درخصوص مبارزه با داعش با عربستان همراهی کاملی داشته باشد اما وقتی پای رویارویی با ایران به میان می‌آید، ترکیه سیاست عملگرایانه‌تر و واقع‌گرایانه‌تری در مقایسه با عربستان در پیش خواهد گرفت. نکته دیگر رویکرد آمریکا به اسراییل و درخواست همراهی از اعراب برای این رویکرد است؛ برای مثال مصر و اردن چندان با این رویکرد آمریکا موافق نیستند. آنها درخصوص رویکرد اسراییل به مذاکرات صلح نیز انتقادات جدی دارند. مسأله یمن نیز موردی دیگر برای اختلاف نظر میان کشورهای عربی منطقه است. این اختلاف درخصوص مصر و عربستان آشکار و درنهایت با پادرمیانی آمریکا تا حدودی مرتفع شد. عربستان و مصر درباره جزایر دریای سرخ نیز با هم اختلافات جدی دارند و شایعاتی در این‌خصوص مطرح است که واشنگتن در این مورد نیز قصد پادرمیانی دارد.
انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران و نتیجه آن، به خودی خود در این صف‌کشی‌ها اثرگذار خواهد بود. ادامه سیاست ثابت مبتنی بر گفت‌وگو و پرهیز از تنش‌زایی می‌‌تواند آبی باشد بر آتشی که قرار است علیه ایران روشن شود. اگرچه قرارداد میلیارددلاری آمریکا با عربستان در روز گذشته خبر خوبی برای ایران محسوب نمی‌شود اما واقعیت این است که سلاح به خودی خود کارکردی در سیاست ندارد. از سوی دیگر اما سیاست‌هایی که پس از این قرارداد تسلیحاتی قرار است از سوی آمریکا و عربستان و دیگر کشورهای منطقه عملیاتی شود، می‌تواند از جهات متفاوتی برای ایران مضر باشد. ایران اما اهمیت این موضوع را به خوبی دریافته است. یادداشت روز گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که درست در روز دیدارهای ترامپ در عربستان منتشر شد، نشان می‌دهد که ایران قصد ندارد در میانه این هیاهو در کناری بایستد وتنها نظاره‌گر باشد. ظریف در یادداشت خود که با عنوان «آمادگی داریم صلح را به همه هدیه کنیم» در روزنامه «العربی الجدید» منتظر شد، نوشته است: «جمهوری اسلامی ایران همواره آماده گفت‌وگوی سازنده است. دولت رئیس‌جمهوری روحانی که پیش از این در سطح جهانی طرح «جهان عاری از خشونت» و در سطح منطقه‌ای «طرح چهار ماده‌ای برای حل بحران سوریه» و ایده‌هایی مانند «تشکیل مجمع گفت‌وگوی منطقه‌ای» را ارایه کرده است، همچنان خود را متعهد به پیگیری این طرح‌ها و ایده‌ها می‌داند و عملا نیز در راه تحقق آنها گام برداشته است.» درواقع ایران قصد دارد سوی تحولات منطقه‌ای را به سمت گفت‌وگو میان کشورهای منطقه برای حل مسائل، مشکلات و نگرانی‌های خود هدایت کند. اقدامی که اگر با موفقیت اجرا شود، آتش‌ شعله‌ور را در نطفه خفه خواهد کرد.


تعداد بازدید :  1188