| مصطفی عابدی | چند روز پيش در شبكههاي ارتباطي، فيلم كوتاهي پخش شد كه نشان ميداد يك آقاي جوان معمّم در موسم حج و در يك فروشگاه عربستان سعودي درحال نگاه كردن به اجناس است كه در همين لحظه آقاي گزارشگر و فيلمبردار از پشت سر سوژه را شكار ميكنند! و در يك موقعيت پيشبيني نشده، پس از سلام و عليك، گفتگويي را به شرح زير با او ترتيب ميدهند:
گزارشگر: حاج آقا داريد سوغاتي ميخريد؟
پاسخ: بله.
گزارشگر: به نظر شما ارزش دارد كه آدم وقت خودش را در اين شهر (مكه یا مدینه دقیقا معلوم نیست کدام است) صرف سوغاتي خريدن كند؟
پاسخ: نه. همه چیز الحمدلله در ايران هست و ارزانتر هم هست. اينجا وسايل خيلي گران است و ضمانت(منظور کارت ضمانت) هم ندارد و به حجاج محترم ايراني توصيه ميشود كه از پرسه زدن در بازارهاي عربستان سعودي جددددّاً (با تأكيد روی حرف دال گفته میشود) خودداري كنند!
به نظر ميرسد كه گزارشگران و مصاحبهشونده محترم پس از تهیه این گزارش و دادن اين پاسخ مناسب، مجدداً به پرسهزدن خود براي خريد سوغاتي يا غيرسوغاتي مشغول شدهاند و اين نمایش را دو طرف ماجرا فقط در برابر دوربين انجام دادهاند. حال ممكن است كه از نظر بيننده اين پرسش مطرح شود كه این گزارش تلویزيونی در پي القاي چه نکتهای است؟ آيا ميخواهد شكاف ميان عمل و نظر را به بیننده نشان دهد؟ آيا هدف او نقد مصاحبهشونده است كه چرا وقتي خودت به خريد آمدهاي، با اين قاطعيت به مردم توصيه ميكني كه چنين كاري انجام ندهند؟ شايد گزارشگر چنين قصدي داشته است و شايد برخي از كساني كه اين فيلم را ديدهاند، چنين برداشتي کنند. ولي به نظر ميرسد كه واقعیت ماجرا چیز دیگری است و برداشت درست از اين فيلم بهطور كامل در جهت مغاير با اين برداشت است.
فرد مصاحبهشونده همان است كه پیش از گفتوگو بود. او آمده بود تا خريد كند. بهطور طبيعي پس از این گفتوگوي كوتاه و نامنتظره دوباره به پرسهزني خود در بازار آنجا ادامه ميدهد و اگر پول در بساط داشته باشد، از خريد همان كالاي بيضمانت دريغ نخواهد كرد. او فقط براي 45 ثانيه(کل زمان گزارش بود) در موقعيت ديگري كه همان صفحه تلویزيون رسمی باشد قرار گرفته و به يكباره از دنياي واقعي و زندگي عادي خود، به يك دنياي ديگر كه واقعي نيست پرتاب شده. او ميداند كه جلوي اين تلویزيون نبايد خود واقعیاش باشد. اگر خودش باشد سانسور ميشود. او بايد مطابق ميل اين رسانه صحبت كند. در پوستِ خود بودن گناهي نابخشودني است. نهتنها در بیان محتوای نظر خود، بلكه در نحوه صحبت كردن نیز بايد آنطوري باشد كه تلویزيون رسمي كشور ميپسندد. بنابراين او چيزي را گفته است كه بايد ميگفته. بياييد قضيه را جور ديگري طرح كنيم. اگر او ميگفت كه پرسه زدن در بازارهاي عربستان ايرادي ندارد و یا اینکه میگفت جنسها ارزانتر از ايران هستند و یا پرسه زدن در فروشگاهها نیز براي رفع خستگي و کسب اطلاعات خوب است و...، آيا فيلم گفتگوي او از تلویزيون پخش ميشد؟ قطعاً خير. خيليها جلوي دوربين و هنگام گفتوگو خودشان بودهاند، ولي گفتگوي آنان پخش نشده جالب اینکه فیلمهای زیادی در فضای مجازی با عنوان سوتیهای صداوسیما پخش شده و میشود که از همین نوع است و اگر او هم مطالب مورد قبول خود را میگفت مصداق سوتیهای تلویزیون میشد. یعنی گفتگوهایی که مردم خودشان بودهاند و چیزی گفتهاند که تلویزیون را خوش نیامده است و در نتیجه پخش نشده است. بنابراين تلویزيون به صورت نانوشته به مصاحبهشونده دستور ميدهد كه غير از آن كه هستي و غير از آنچه كه ميانديشي و جز آنچه كه آرزو ميكني را باید بر زبان بياوری. در غير اين صورت، گفتوگو بيگفتگو! و پخش آن از محالات است. بهعلاوه اگر فکر کنیم که گزارشگر و فیلمبردار هم به خرید نمیروند در اشتباه هستیم. آنها هم بهطور معمول وقتی فیلم خود را گرفتند و انجام وظیفه کردند و از این موفقیت بهدست آمده بر سر شوق آمدند پرسهزنی را آغاز میکنند و چه بسا همان موقع با خاموش کردن دوربین با آن حاج آقا مشترکاً اقدام به خرید کردهاند! و لبخندی هم نثار کارفرمای اصلی در ستاد تلویزیون کردهاند.
بنابراين چنین فيلمهایی چيزي نيست جز بازتاب دورويي فرهنگی رسانهاي كه مصاحبه را سفارش داده است و فقط گفتوگويي را ميگيرد و پخش ميكند كه فرضيات اين رسانه را تأييد كند. اين بدترين نوع كار رسانهاي است كه ديده ميشود. در واقع رسانه نقش اطلاعرسانی خود را قربانی فرضیات غیرواقعی کرده است و میخواهد از جهان بیرون تصویری را بسازد که دوست دارد. متاسفانه این رسانهها متوجه نیستند که با این سیاست، چگونه موقعیت خود در دنیای رسانهای و نیز اعتماد مخاطبان را از دست دادهاند.