شماره ۴۰۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۸ مهر
صفحه را ببند
گفت‌وگو با علی قمصری، آهنگساز پروژه موسیقایی «شیپور صلح»
یونسکو پیام ما را جهانی می‌کند

رضا نامجو| بحث نوآوری و پیش‌رو بودن در حوزه موسیقی، خصوصا در موسیقی ایرانی سال‌هاست که مورد توجه قرار گرفته است. در این بین افرادی هستند که با شنیدن نامشان برای نیاز زمان ساز زدن در ذهن متجلی می‌شود. علی قمصری به‌عنوان یکی از این نام‌ها از جوانان تاثیرگذار موسیقی ایرانی است که در سالی که گذشت دو تجربه انتشار آلبوم «چه آتش‌ها» و اجرای کنسرت «عبور» را پشت سر گذاشت. قمصری در ماه‌های ابتدایی ‌سال 93 آلبوم « سخنی نیست» را منتشر کرد و کنسرت این آلبوم را هم در تالار وحدت ارایه کرد. این نوازنده تار و آهنگساز موسیقی کشورمان در جدیدترین فعالیت موسیقایی‌اش شنبه 26 مهرماه «شیپور صلح» را به‌عنوان آهنگساز برای اولین بار در همراهی با «بردیا کیارس»، «محمد معتمدی» و جمعی از بهترین تکنوازان موسیقی ایرانی به روی صحنه برد. در این اجرا محمد معتمدی، خواننده بود و بردیا کیارس، رهبری ارکستر مجلسی و گروه آوازی تهران را به عهده داشت. در این گفت‌وگو با او هم سخن شدیم تا درباره اتفاقات پروژه موسیقی که از صلح می‌گوید و بناست با حمایت معنوی یونسکو پیام صلح مردم ایران را به گوش جهانیان برساند صحبت کنیم:  

«شیپور صلح» با حضور جوانان نام آشنای عرصه موسیقی ایرانی به روی صحنه رفت. علت این انتخاب‌ها چه بود؟
شیپور صلح مجموعه‌ای ارکسترال است که ۴‌سال به موازات فعالیت‌های دیگرم برای به بلوغ رسیدنش تلاش کردم. این باعث خوشحالی است که این کنسرت بهانه‌ای برای همراه شدن بسیاری از هنرمندان ارزشمند هم نسلم شده. دلیل دعوت از هنرمندان نام آشنا قابلیت‌ها و امکان نقش آفرینی‌شان در این کنسرت بوده.
 استارت این کار چه زمانی زده شد؟
4‌سال هست که مشغول ضبط این مجموعه هستم و بعضی از نوازنده‌های حاضر در این گروه هم از همان 4‌سال پیش و هر 6 ماه یک بار یکی از قطعات را در همراهی با من ضبط کرده‌اند.  درنهایت 3،2 ماه پیش به این نتیجه رسیدیم که شیپور صلح را  روی صحنه اجرا و در ادامه آن را منتشر کنیم.
شما ازجمله کسانی هستید که موسیقی را صرفا برای غمگین یا شاد شدن آدم‌ها نمی‌سازید. از سوی دیگر شرایط دنیای پیرامونی به‌گونه‌ای است که لزوم اجرای کاری مثل شیپور صلح به شدت احساس می‌شود. تفکر 4ساله در مورد قضیه صلح و از سوی دیگر این تفکر را به موسیقی تبدیل کردن چگونه شکل گرفت؟
یکی از قطعات این آلبوم به نام او از جنگ خسته است را 4 ‌سال پیش ارایه کردم. انتشار قطعه مذکور در 4‌سال پیش نشان می‌دهد من از همان سال‌ها پیگیر کار روی چنین مجموعه‌ای بودم. البته که حضور در چنین عرصه‌ای به وقایع موجود در جهان بی‌ارتباط نیست چرا که ما هنرمند زمانه هستیم. بنابراین اخباری که می‌شنویم روی ما تأثیر می‌گذارد و در مورد اتفاقات تلخ جهان احساس دین می‌کنیم.
پیام اصلی این کنسرت، صلح و آشتی در فرهنگ ایران است اما قرار نیست کل قطعات با یک بار حماسی افراطی جنگ یا صلح را بازتاب دهند. در کار ما برخی از قطعات عاشقانه هستند و درست است یک دستی رپرتوار حفظ شده اما از بخش‌هایی تشکیل شده که یکدیگر را تکمیل می‌کنند.
فارغ از تغییر خواننده و حضور محمد معتمدی بعد از منتفی شدن حضور علیرضا قربانی، آیا انتخاب و جمع‌بندی کارها در این دوره زمانی به شرایط بیرونی جهان امروز هم ارتباط داشت یا این‌که چون کار در مرحله اجرا قرار داشت تصمیم گرفتید کنسرت را برگزار کنید؟
احساس کردیم با توجه به شرایط جهان علاوه‌بر این‌که در «شیپور صلح» هنر محض جریان دارد، می‌تواند کارکرد هنر مفید را هم داشته باشد. به بعد دیپلماتیک قضیه هم اندیشیده‌ایم. در مورد آواز کار لازم است این نکته را بگویم که ما با آقای قربانی حتی یک جلسه هم تمرین نکردیم. البته برای اجرا به توافق رسیدیم و قرارهایمان را هم گذاشتیم اما این توافق ادامه‌دار نبود بنابراین نمی‌شود گفت خواننده عوض شده.
شما پیش از این با محمد معتمدی اجراهای زیادی را پشت‌سر گذاشته‌اید. برخی معتقدند موسیقی شما علاوه‌بر ایرانی بودن موسیقی آزادتری را تجربه می‌کند. به نظر شما از این منظر شیپور صلح می‌تواند بازخورد بین‌المللی داشته باشد؟
به این موضوع به شدت خوشبینم و تمام تلاشم را برای رسیدن به این هدف انجام می‌دهم. همیشه گفته‌ام لزوما نمی‌خواهم موسیقی ایرانی کار کنم اما سعی‌ام این است که در نام ژانری از موسیقی که ارایه می‌دهم، صادق باشم. این مسأله مهمی است  چرا که از همین طریق ما موزیسین‌ها به آشنا شدن مخاطب با ژانرهای مختلف و ایجاد راه مناسب برای انتخاب آنها کمک می‌کنیم. مخاطب نباید بلیت کنسرتی در ژانر خاصی را بگیرد و در سالن کنسرت با ژانر دیگری مواجه شود. ممکن است خود این موضوع برای موزیسین‌های مختلف ژانرهای دیگر مشکل ایجاد کند. ممکن است مخاطب به خواست دیگری از آن ژانر عادت کند و این اتفاق خوبی نیست.
اگر بنا باشد «شیپور صلح» را در تعریف بالا جا دهیم در کجای این تعریف قرار می‌گیرد؟
«شیپور صلح» موسیقی ارکسترال ایرانی و غیرایرانی است که خیلی از کارهایش با فرم کنسرتو اجرا می‌شود. کارهای ایرانی با خواننده همراه می‌شوند و کارهای غیرایرانی با همراهی یک یا دو سولیست به مرحله اجرا گذاشته  می‌شوند.
استفاده از دو بخش ایرانی و غیرایرانی به سرمایه‌گذاری که برای شنیده شدن «شیپور صلح» در خارج از کشور انجام داده‌اید هم مربوط می‌شود یا علت دیگری دارد؟
وقتی از ارکستر بزرگ سمفونیک استفاده می‌کنید طبیعتا باید استانداردهای سازهای موجود در ارکستر و استانداردهایی که آن موسیقی ارایه می‌دهد را لحاظ کنید. اگر بنا باشد یک کار کاملا ایرانی بنویسم یا به سراغ کوارتت زهی ایرانی می‌روم یا به سراغ ارکستر زهی ایرانی.
مگر ارکستر ملی چنین وضعیتی ندارد؟
پیش از این هم گفته‌ام کار ارکستر ملی وقتی زیباتر می‌شود که با سازهای ملی خودمان  اجرا داشته باشیم. درست مثل ارکستر ملی چین که «ارهو» دارد و در آذربایجان که تار و کمانچه فراوانی دارند. در ضمن اگر بنا باشد من به سراغ ارکستر سمفونیک بروم و سازهای ایرانی را با آنها همراه کنم، سازهای ایرانی با موسیقی اصلی خودشان در کار حضور می‌یابند و کنسرتویی با طعم ایرانی ارایه می‌دهم. اگر هم قرار باشد موسیقی غیرایرانی ارایه دهم به استانداردش در مواجهه با موسیقی جهان می‌اندیشم. فکر می‌کنم در مورد «شیپور صلح» به این هدف رسیده‌ام.
پاشا هنجنی(نوازنده نی)، پویا سرایی(نوازنده سنتور) و همایون نصیری(نوازنده کوبه‌ای‌ها) و شروین مهاجر(نوازنده کمانچه) دقیقا چه می‌کنند که در مواجهه با «کنسرتو» طعم ایرانی کار بر جا می‌ماند؟
در فرم کنسرتو ارکستر ساز را همراهی می‌کند. به عبارت دیگر ساز یکه تازی می‌کند و ارکستر جواب او را می‌دهد. در عین حال دو قطب ایرانی و غیرایرانی می‌توانند استقلال خود را داشته باشند و در جاهایی وارد دنیای یکدیگر شوند. این همان کاری است که در مجموعه گفت‌وگو هم تجربه‌اش کرد‌ه‌ام. به عبارت دیگر به موسیقی فقط ایرانی یا فقط غیرایرانی اعتقادی ندارم. نمی‌شود روی یک موسیقی برچسب قطعی زد. سازها می‌توانند با نقش‌آفرینی استاندارد موجود در موسیقی‌شان با هم گفت‌وگو کنند.
انتخاب گروه آوازی تهران بنا به چه دلیل بود؟ به بیان دیگر چرا به‌عنوان مثال گروه کر تالار وحدت برای ارایه کر‌ها انتخاب نشدند؟
ما می‌خواستیم به واسطه سخت بودن کار و هماهنگی فراوان گروه آوازی تهران آنها این بخش را پوشش دهند. مساله‌ای که درباره این کنسرت وجود دارد پیچیده بودن کارهاست. برای کاهش ریسک نیاز بود گروهی داشته باشیم که مدت زیادی با هم همکاری کرده‌اند. آنها کیفیت کاری خوبی دارند. البته احتمالا گروه‌های دیگری هم هستند که این المان‌ها را دارا هستند اما گروه آوازی تهران انتخاب من بود.
بردیا کیارس تنظیم برای ارکستر را انجام داده یا فقط به‌عنوان رهبر ارکستر کار می‌کند؟
آقای کیارس فقط رهبر ارکستر هستند چرا که من در حوزه موسیقی جدی به آهنگسازی یک نفر و تنظیم دیگری اعتقادی ندارم. این امر فقط در مورد موسیقی پاپ شدنی و قابل قبول است. در موسیقی جدی یک اثر خلق می‌شود و تنظیم دیگری البته به نظر من جایگاهی ندارد.
پرسش بعدی من در مورد محل اجراست. آن‌گونه که شما هم می‌دانید تالار وحدت به لحاظ صدادهی بهترین سالن حال حاضر کشور است. اما شما برج میلاد را برای اجرای کنسرت برگزیده‌اید. چرا؟
به این خاطر برج میلاد را انتخاب کردیم که تالار وحدت ظرفیت کافی را نداشت. در ضمن برج میلاد در مقایسه با بقیه سالن‌ها تجربه‌های موفق‌تری را در زمینه کیفیت اجرای کنسرت‌هایی که از چنین سازبندی برخوردارند از خود نشان داده است. برخی از کنسرت‌های ارکستر ملی و ارکستر مجلسی که در آنجا برگزار شده را از نزدیک دیده بودم و به نظرم وضع راضی‌کننده‌ای داشت.
حمایت معنوی یونسکو از این کار به چه معناست؟
قرار است یونسکو شیپور صلح را به خارج از مرزهای ایران ببرد. در ضمن قرار است همراه این ارکستر باشد و پیام این کنسرت را در کشورهای دیگر به صدا در بیاورد. در واقع ما می‌خواهیم با کمک یونسکو صلح و آشتی را جهانی کنیم. دوستان درحال پیگیری مکاتبات برای اجرای این کنسرت در خارج از کشور هستند. کنسرت ما در 26 مهرماه درواقع نوعی معرفی «شیپور صلح» به حساب  می‌آمد.
امکان اجرا در شهرهای دیگر هم وجود دارد؟
قطعا. ما در این زمینه هم برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده‌ایم. لازم است بگویم برای این کنسرت برنامه‌های بزرگی داشتیم اما به دلیل وجود ترافیک کنسرت در این ماه و حضور نوازندگان در ارکسترهای دیگر و پر بودن خیلی از سالن‌ها، فقط توانستیم این زمان را داشته باشیم.

قرار نیست مخاطب غافلگیر شود

به شیپور صلح  به شدت خوشبینم و تمام تلاشم را برای جهانی شدندش انجام می‌دهم. همیشه گفته‌ام لزوما نمی‌خواهم موسیقی ایرانی کار کنم اما سعی‌ام این است که در نام ژانری از موسیقی که ارایه می‌دهم، صادق باشم. این مسأله مهمی است  چرا که از همین طریق ما موزیسین‌ها به آشنا شدن مخاطب با ژانرهای مختلف و ایجاد راه مناسب برای انتخاب آنها کمک می‌کنیم. مخاطب نباید بلیت کنسرتی در ژانر خاصی را بگیرد و در سالن کنسرت با ژانر دیگری مواجه شود. ممکن است خود این موضوع برای موزیسین‌های مختلف ژانرهای دیگر مشکل ایجاد کند. ممکن است مخاطب به خواست دیگری از آن ژانر عادت کند و این اتفاق خوبی نیست.

کنسرتو با طعم ایرانی

  کار ارکستر ملی وقتی زیباتر می‌شود که با سازهای ملی خودمان  اجرا داشته باشیم. درست مثل ارکستر ملی چین که« ارهو» دارد و در آذربایجان که تار و کمانچه فراوانی دارند. در ضمن اگر بنا باشد من به سراغ ارکستر سمفونیک بروم و سازهای ایرانی را با آنها همراه کنم، سازهای ایرانی با موسیقی اصلی خودشان در کار حضور می‌یابند و کنسرتویی با طعم ایرانی ارایه می‌دهم. اگر هم قرار باشد موسیقی غیرایرانی ارایه دهم به استانداردش در مواجهه با موسیقی جهان می‌اندیشم. فکر می‌کنم در مورد «شیپور صلح» به این هدف رسیده‌ام.

 


تعداد بازدید :  113