شماره ۶۵۲ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۱ شهريور
صفحه را ببند
گفت‌وگوي «شهروند» با آهنگساز، نوازنده و خواننده آلبوم «زندان شب يلدا»
هنوز از تمام ظرفيت‌هاي موسيقي ايراني استفاده نشده!

رضا نامجو| «زندان شب يلدا» عنوان آلبومي است كه اسفندماه ‌سال گذشته پس از مدت‌ها انتظار و البته بعد از موعد تعيين شده‌اي كه بنا بود مقارن با شب يلدا باشد، با آهنگسازي سلمان سالك و آواز وحيد تاج وارد بازار موسيقي كشور شد. آلبومي با رنگ و بوي سنت و البته نوآوري‌هايي كه در دل همان سنت موسيقايي مي‌شود حركتي نو خطابش كرد، گوشه و كنار اين آلبوم را نشانه گرفته است. اردشیر کامکار، آهنگساز موسيقي ايراني و عضو گروه موسيقي كامكارها، در اين آلبوم نوازندگی کمانچه و جواب آواز را به عهده داشته و در بخش آواز نیز سیامک جهانگیری، اردشیر کامکار و سلمان سالك به هم‌آوایی با وحید تاج پرداخته‌اند. قطعات این مجموعه بر اساس سروده‌هایی از هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و فریدون مشیری و در دستگاه دشتی ضبط شد. تلاش سالك در اين آلبوم تجربه نوعي از موسيقي پلي‌فونيك در ژانر موسيقي ايراني بود كه به صورت نسبي هم محقق شد. با اين وجود مشكلاتي بود كه او را براي رسيدن به نقطه ايده‌آل با سختی مواجه كرد. موسيقي ايرانيان با دعوت از سلمان سالك (آهنگساز)، وحيد تاج (خواننده) و اردشير كامكار (نوازنده كمانچه) براي حضور در يك نشست 3نفره، به بررسي وجوه تكنيكي آلبوم زندان شب يلدا پرداخته است. شرح اين جلسه در ادامه آمده است:   
از شكل‌گيري اين همكاري بگوييد.
اردشير كامكار: معمولا کارهای متفرقه یعنی کارهایی که در مورد گروه خودم و گروه کامکارها نیست، انجام نمی دهم. چندین‌سال است سعی کرده ام بیشتر کارهای خودم را انجام دهم. همیشه به این موضوع فکر کرده ام که به‌عنوان کمک با کسانی که کار های خوب انجام می‌دهند همکاری داشته باشم. با این وجود هر کاری انجام نمی دهم. وقتی آقای سالک کارشان را آوردند تا آن را بشنوم توانستم با آن رابطه برقرار کنم. خاصه این‌که از آلبوم خوشم آمد و دیدم کار او با ذوق همراه است. همیشه گفته ام در کار موسیقی سنتی هم باید به زیبایی کار اندیشید و هم این‌که حامی کار با احساس، خوب و منطقی جوان ها بود. در مورد این کار خاص در ابتدا تصانیف و قطعات را شنیدم و متوجه شدم روی آنها زحمت کشیده شده است. از لحاظ شخصیتی آقای سالک فرد خوب و مهربانی است و کارهای
 متفرقه ای که در خور شخصیتش نیست، نکرده است. او دارد سالم زندگی می کند. من دوست داشتم در این راه کمکش کنم.
وحيد تاج: آشنایی من با آقای سالک به دوران دانشجویی و دهه هشتاد بازمی‌گردد. همکاری ما با یکی، دو کنسرت در تهران و خارج از کشور شكل گرفت. این اثر آخرین کار ما با هم بود که در قالب  یک  آلبوم ضبط و روانه بازار شد. استاد اردشیر کامکار هم یکی از وزنه‌های موسیقی ما هستند که صرف نظر از آهنگسازی‌های زیبایشان در ساز کمانچه زحمت بسیار کشیدند و درحال حاضر یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان هستند، همچنین شاگرد‌های زیادی را پرورش داده‌اند و آثار ارزشمندی هم در رپرتوار موسیقی ایرانی به جا گذاشته‌اند. برای من افتخار بزرگی بود که جواب آوازم را استاد اردشیر کامکار دادند. این کار کاملا بداهه  بود و قبل از اجرا هیچ تمرینی با هم نداشتیم.
پیش از این درباره علت راه‌اندازی گروه اردشیر کامکار از  حمایت جوان ها گفته بودید. در آن
 گفت و گو هم از شوق جوان ها برای کار کردن و انرژی که به واسطه این شوق به شما می رسد صحبت کرده بودید.
دقیقا. سعی می کنم اگر کمکی از دست من
 برمی آید حتما انجامش دهم.
این آلبوم با وجود این‌که فضای ساختی‌اش پولی فونیک است به لحاظ سنتی هم از چارچوب‌بندی محکمی برخوردار است. به‌عنوان مصنف اثر در مورد این کار تازه توضیح دهید.
سالك: من حدود بیست‌وچهار ‌سال است موسیقی کار می‌کنم و این علاقه از کودکی در من ایجاد شده است. تحصیلاتم را در دانشکده  هنر‌های زیبا تمام کردم و متناسب با رشته تحصیلی‌ام با موسیقی‌های چند صدایی غربی آشنایی دارم. با اين وجود زمینه اصلی کارم موسیقی سنتی است. حدود 8سال است به‌صورت جدی کار آهنگسازی انجام می‌دهم. به‌نظر من موسیقی ایرانی در ذات خودش چند صدایی است، یعنی به شکل سنتی در اجرای موسیقی ایرانی دو حالت حاکم است. یکی استفاده از واخوان‌ها  به‌عنوان نت‌های‌ هارمونیک جهت زیبایی بیشتر موسیقی و دیگری اجرای جواب آواز به این شکل که بین آوای خواننده و جواب آن توسط نوازنده اختلاف فازی وجود دارد. این اختلاف در نت بین خواننده و نوازنده موضوعی عادی است، بنابراين چندصدایی تا اين حد و با اين تعريف در موسیقی ایرانی کاملا طبیعی است. برای اجرای صحیح این حالت البته به چیدمان دقیق نت‌ها و سلیقه شخصی آهنگساز نیاز است. البته مسأله‌ای هم در اجرای موسیقی چند صدایی با ساز‌های ایرانی وجود دارد كه كار را با مشكل مواجه مي‌كند. گاهی آنچه مدنظر آهنگساز است با این سازها قابل اجرا نیست؛ به عبارت دیگر سازهای ایرانی بیشتر مناسب موسیقی تک‌صدایی است. در هر صورت علاقه‌مندی من اینگونه شکل گرفت تا کاری را با قالب و دستگاه ایرانی و زمینه چندصدایی به لحاظ‌ هارمونیک تجربه کنم. هدفم آن بود كه موسيقي از اين دو جهت آسيبي نبيند. کاری به این شکل را قبلا هم تجربه کرده بودم و همان اثر باعث شد که در این کار اصلاحاتی انجام دهم  و کار «زندان شب یلدا» به صورت حاضر شکل گرفت. تجربه قبلی به صورت کنسرت با صدای حسین علیشاپور در تالار وحدت اجرا شد، ولی منتشر نشد.
كامكار: به‌نظر من در این آلبوم قواعد پلی‌فونیک و آهنگسازی موسقی غربی چندان مورد توجه  نبوده است. ملودی مهم‌ترین شاخصه این آلبوم است نه چندصدایی بودن موسیقی. البته در چند جا از حرکت های فاصله سوم و ... استفاده شده، اما باید بپذیریم ارکستراسیون غربی در این کار خیلی به چشم نمی آید. به نظر من در موسیقی سنتی با سازهای  آنسامبل موسیقی سنتی، نمی شود فضاسازی زیادی انجام داد و به شیوه غربی به فضاسازی نگریست. به‌نظر من هم مسأله تا حد زيادي به محدوديت‌هاي سازهاي موسيقي ما باز‌مي‌گردد. سازهای موسیقی ایرانی به لحاظ صدادهندگی متنوع نیستند و همه دارند در یک رنج کار می کنند. تار، سنتور و کمانچه همه در یک محدوده هستند و این فقط عود است که تا حدودی بیس دارد. امکانات ما مثل ارکستر سمفونیک نیست که بیس کنترباس، ویولن سل، آلتو، ویولن، ابوا، سازهای بادی برنجی و... را داشته باشد. همه آن سازها به صدادهندگی نهایی و واحد کمک می کنند. سازهای ایرانی اما یک نوع صدا دارند و حتی اگر تنظیم آنچنانی هم در کار باشد، نمی‌شود برداشت ارکستر سمفونیک را از این سازها داشت. باید چیزی مختص به خود این موسیقی ابداع کرد. این فضا از سوی برخی آهنگسازان ایرانی انجام شده و در زمینه‌هایی هم موفق بوده  است. باید از آن تجربیات استفاده بیشتری کرد تا به یک نتیجه واحد برسیم.
تاج: از نظر من ذات موسیقی ایران تک‌صدایی است به آن جهت که یک ملودی تنها تا آن‌جا می‌تواند در موسیقی ایرانی زیبا باشد که نیازی به ‌هارمونیک کردن نداشته باشد. نگاه‌ هارمونی بیشتر معطوف به موسیقی غربی است. فرم ساز و آواز ایرانی بیشتر بر پایه یک حرکت کونترپوانتيك است به شکلی که ساز و آواز یکدیگر را تعقیب می‌کنند. وقتی خواننده می‌خواند، نوازنده با تاخیری کوتاه جواب می‌دهد و تا این‌جا منطقی و معقول است اما به محض اينكه وارد مقوله ‌هارمونیک‌کردن شود، وارد موسیقی غرب شده است.
با وجود اختلاف بین خوانش خواننده و اجرای نوازنده در کارهای پلي‌فونيك، در چنين اجراهايي نیاز به درک مقابل بین خواننده و نوازنده دو چندان است. این درک متقابل را پیشتر از وحید تاج شنیده بودید؟ توقعی که از صداي آقاي تاج داشتید تا چه حد عملی شد؟
سالك: یکی از مهم‌ترین اهدافی که در این کار داشتم توجه به نفس آواز بود. به‌خصوص اينكه در سال‌های اخیر خوانندگان بنام موسیقی ایرانی توجه كمتري به آواز داشته‌اند و آثارشان  بيشتر از خواندن تصنيف‌ها به وجود آمده است. در صورتی  که تا سال‌های پیش روال به صورتی غیر از این بود.
در این آلبوم ضعف سازها در پیاده‌کردن موسیقی مورد نظرتان دست و پای شما را گرفت؟
سالك: در بعضی جاها این اتفاق افتاد و ما ناگزیر به استفاده از ویولنسل شدیم. بیشتر علاقه‌مند بودم از
 قیچک باس که ساز ایرانی‌تری نسبت به ویولن است استفاده کنیم، ولی در تست‌هایی که انجام شد، نتوانست صدادهی مورد نظر را داشته باشد. خط‌هایی را هم برای تار باس نوشتم، اما صدادهی اصلی که در ذهنم بود اتفاق نیفتاد. این ضعف بیشتر به آکوستیکی باز می‌گردد که برای سازهای ایرانی باید درنظر گرفته شود.
در این آلبوم بین تصنیف‌ها و آواز‌ها نوعی همجنسي و تشابه وجود دارد و انگار چینش قطعات با ظرافت انجام شده بود.
سالك: درست است. طرح اصلی کار حول محور هماهنگی قطعات می‌چرخد. با توجه به این‌که کار در دسته موسیقی ایرانی است سعی شده چارچوب‌های اصلی این موسیقی رعایت شود. ضمن این‌که ریتم در طول قطعات تغییر می‌کند، بین تمامی آنها انسجام وجود دارد. این کار با توجه به سلیقه شخصی من ساخته شده و طبعا کسانی که با من هم‌سلیقه‌اند و تجربه گوش موسیقایی‌شان تا حدودی با من مشترک است از این کار لذت می‌برند. کسانی که مشکاتیان، لطفی، علیزاده و شجریان به نوعی برایشان اسطوره‌های موسیقی به‌حساب می‌آیند و کارهای این اساتید را پیگیری می‌کردند، به سبکی که در این کار از آن استفاده شده   نزدیکترند.
 هر چند با هماهنگی قطعات در این کار موافقم اما در بعضی قطعات شباهت‌هایی شنیده می‌شود که شاید از نظر شنونده به نوعي تداعي‌كننده تكرار باشد. خودتان در اين‌باره چه نظري داريد؟
سالك: ممکن است، ولی من در کل اختلافی بین  پیش‌درآمد، آواز و تصنیف نمی‌بینم. از نظر من تفاوت تصنیف با پیش‌درآمد همراهی کلام با موسیقی است و به لحاظ محتوی موسیقی با هم تفاوتی ندارند.
انتخاب شعر در ساز و آواز به عهده خود شما بود. این اثر قبل از قضیه غبار خوزستان ضبط شد اما در لحظه شنیدن کار شنونده احساس می‌کند این قطعه تا چه حد به فضای حاکم امروز بر استان جنوبی کشور می‌نشیند. استانی که در سال‌های جنگ هزینه‌های فراوانی داد و پس از جنگ مورد توجه قرار نگرفت و امروز هم دچار بلای غبار شده است. صرف نظر از موضوع غبار انگار در این قطعه شهر خواننده‌ای است که در قالب هنر و برای دفاع از شهر و استانش لب به شکایت گشوده است.
تاج: من در مورد انتخاب این شعر ذهنیتی بالاتر از برداشت حاضر داشتم. موضوعی کلی‌تر که مربوط به ایران است نه صرفا استان خودم. استاد شفیعی کدکنی هم این شعر را برای ایران گفته‌اند ولی شاید در ذهن خواننده نیشابور مجسم شود. نگاه من در این شعر به جای‌جای کشورم ایران است.
با وجود این‌که شما اعتقاد دارید این آلبوم می‌تواند فضای نویی در استراکچر موسیقی سنتی به‌وجود آورد، به‌نظر می‌رسد یک رجوع خوب به گذشته است. اين در حالي است كه در طول اين سال‌ها برخي از آهنگسازان جوان  اقدام به ترکیب موسیقی ایرانی و غربی کرده‌اند، اما هم ماهیت موسيقی غربی و هم ماهیت موسیقی ایرانی در این اختلاط از بین رفته است. در پاسخ می‌گویند موسیقی سنتی با معنای قجری خود، پتانسيل‌هاي خود را از دست داده‌است و ما هم خود را متعلق به موسیقی اصیل نمی‌دانیم، بنابراين چنين رويه‌اي را پیش گرفته‌ایم. در مقابل اینها آلبوم شما که اولین کار شما در این حوزه هم بوده به نسبت مورد توجه قرار گرفته و کار خوبی از آب درآمده است. هر چند با تبلیغات وسیع‌تر می‌توانست فروش بهتری هم براي اين آلبوم رقم بزند. شما به‌عنوان  هنرمندی که به نوعی با رجوع به گذشته کار متفاوتی ارایه داده است، چه پاسخی برای هنرمندانی دارید که پتانسیل مویسقی ایرانی را تمام شده می‌دانند؟
سالك: اعتقاد من این است که اصلا از تمام ظرفیت‌های موسیقی ایرانی استفاده نشده است. این موسیقی با پیشینه درخشانی که دارد هم موسیقی پیشرفته‌ای است، هم بسیار متفکرانه و دلنشین. با توجه به سابقه تاریخی  موسیقی ایرانی  مشخص است که خود منشأ موسیقی خیلی از مناطق است و گمنامی در سطح جهانی از ضعف متولیان موسیقی است. ما یا ظرفیت‌های موسیقی ایرانی را خوب نشناخته‌ایم، یا از آنها خوب استفاده نکرده‌ایم. شخص من شاید یک میلیاردیوم ظرفیت واقعی موسیقی ایرانی را به کار بستم و توانستم این اثر را بسازم. فکر کنید هر یک از موزیسین‌ها از نسبت‌های مختلف این موسیقی جداگانه استفاده کنند. البته منکر موسیقی تلفیقی هم نیستم. کارهای خوبی در این حوزه ساخته شده و از دوستان هنرمندم بابت انجام این کارها ممنونم. عدم داشتن علم کافی از موسیقی ایرانی هم می‌تواند باعث شود ظرفیت موسیقی ایرانی نادیده گرفته شود.
به‌عنوان آهنگسازی که درحال انجام یک رفتار اجتماعی است، وقتی صحبت بر سر آواز می‌شود طبیعتا در مقایسه با یک کار تک‌نوازی باید بیشتر شنیده شود. مردم مختلف که سلایق مختلفی هم دارند باید آن را بیشتر بشنوند. کلام در چنین آلبومی چقدر تلاش می‌کند تا سخن مردم روزگار خود باشد؟
سالك: علت استفاده از شعر شاعران معاصر توجه به همین نکته است. در غیر این صورت ما می‌توانستیم همین قالب را با شعر حافظ و سعدی هم اجرا کنیم. مشابه چنین مضامینی در شعر گذشتگان هم بود، با این تفاوت که گویش کمی کهن‌تر بود. به‌نظر من اگر با آن اشعار کار انجام می‌شد، به اندازه امروز کار مورد توجه قرار نمی‌گرفت، چون روی اشعار آنها کارهای قوی در گذشته انجام شده است. شاید استفاده از شعر امروز برای دیده‌شدن موسیقی ایرانی یک ضرورت باشد.
برخی خود را جزو موزیسین‌هایی می‌دانند که از موسیقی به‌عنوان ابزاری برای انجام رفتار اجتماعی استفاده می‌کنند و بعضی معتقدند ما موزیسین هستيم و ناگزیر رفتار اجتماعی هم انجام می‌دهیم. شما خود را در کدام دسته جای می‌دهید؟
سالك: به‌نظرم باور دسته دوم به شخص من نزدیک‌تر است. دوست دارم همیشه موسیقی اصل باشد اما خواسته يا ناخواسته  مجبور به انجام رفتار اجتماعی می‌شوم. در هر حال این مخاطب است که موزیسین را زنده نگه می‌دارد.
وقتی به همنشینی آواز و تصنیف می رسیم، به‌نظر می رسد در این آلبوم هم بین آواز و تصنیف همنشینی خوبی برقرار شده است. با این توضیح که در عین متفاوت‌بودن نوع و درونمایه خود را حفظ کرده‌اند و همه بر مدار یک هسته اصلی و درونی در گردش هستند. به‌نظر شما چنین درکی درست است یا نه؟ از سوی دیگر تا چه میزان باید به این المان در مواقعی که قصد ارایه آلبومی در ژانر موسیقی ایرانی داریم توجه کنیم؟
كامكار: من با نظر شما موافقم. وقتی با شعر و کلام سروکار داریم، باید به نکات متعددی توجه کنیم. به‌عنوان مثال اگر تصنیفی ساخته‌اید که شعری حماسی دارد، در ادامه برای آواز کار نمی‌توانید شعری عاشقانه انتخاب کنید. البته شما می توانید هر کاری انجام دهید اما به لحاظ فنی بهتر است چنین ملاحظاتی را در انتخاب هایتان مورد توجه قرار دهید. باید سعی کنید شعر آواز، با تصنیف و قطعه تناسب داشته باشد. به‌عنوان مثال خود من در آلبوم ناشکیبا، برای آواز زهر شیرین مدت ها دنبال شعر مناسب بودم. می خواستم شعر آواز  با قطعه ‌هامون تناسب داشته باشد. بالاخره در دیوان فریدون مشیری به شعری که مد نظرم بود رسیدم. در مورد زندان شب یلدا من دخالتی در انتخاب اشعار نداشته ام اما باید بگویم انتخاب های آقای سالک و آقای تاج درست و حساب  شده بوده است. کلامی که در آواز خوانده شده با کلامی که در تصنیف ها هست، هماهنگی دارد. ملودی تصنیف ها هم در آواز مورد توجه قرار گرفته است. ما کار را به‌صورت بداهه اجرا کردیم اما قبل از آن‌که وارد استودیو شويم،  من و تاج بخشی از تصنیف را شنیدیم و بعد بر مبنای آنچه شنیده بودیم بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی را اجرا کردیم.
کارکرد اجتماعی کلام در بخش ساز و آواز تا چه حد موردنظر وحید تاج بود؟ ارتباط دوسویه شعر و موسیقی تا چه حد برایتان دغدغه بود؟
تاج: مطمئن باشید تک‌تک این قطعات فکر شده بود. آقای  سالک زحمت انتخاب اشعار تصنیف‌ها را کشیده بودند و وظیفه انتخاب کلام در قطعات ساز و آواز بر عهده من گذاشته شد. از آن‌جا که متن تصانیف در یک مسیر حرکت می‌کرد من هم اشعاری را انتخاب کردم که علاوه بر زیبایی کلامی مسیر اصلی آلبوم را طی کند. من رباعیاتی را از آقای ابتهاج اجرا کردم که نیاز‌ها و کاستی‌ها را بیان می‌کرد اما جامعه علاوه بر اینها به امید هم نیاز دارد؛ بر همین اساس رباعی آخر با مضمون امید از آقای ابتهاج انتخاب و اجرا شد تا حرکت، امید و عاشقی که لازمه جامعه امروز ما است هم به نمایش درآید. ما اشعار خوب در ادبیاتمان كم نداریم که نه فقط در این اثر که در سایر آثار باعث یک خدمت دوسویه می‌شوند؛ هم از جانب ادبیات و هم از جانب موسیقی. شاید اشعار خوب وقتی با آهنگی مناسب و آوازی درخور هماهنگ شود، باعث برد و موفقیت یک اثر شود و با شنیده شدنش مردم را به مطالعه دقیق‌تر ادبیات دعوت کند.
می خواهم از شما بپرسم آیا وحید تاج و سلمان سالک امروز درحال رسیدن به بیان مستقل آوازی و سازی خود هستند؟ از سوی دیگر هر کدامشان دارای چه وجوه موسیقایی هستند؟
كامكار: به‌نظر من وحید تاج جوانی است که از قدرت اجرایی بالایی برخوردار است. او می تواند آواز خوبی بخواند و حالت و تن صدای او به نحوی است که جای بسط و گسترش دارد. او در ادامه
می تواند حتی درخشان تر و بهتر از آنچه تا به امروز بوده کار کند. آقای سالک در نوع ملودی  هایی که ساخته ذوق و استعداد فراوانی را نشان داده که در درون او وجود دارد. البته در ادامه باید در حوزه نوازندگی پیشرفته تر شود. البته همه باید اینطور باشیم. ما حتی باید در آخرین روز زندگی هم کار کنیم و زحمت بکشیم. در مجموع این دو، جوان های با استعدادی هستند. تکنیک صدایی و سازیشان هم در موقعیتی قرار دارد که می توانند بهتر و بهتر از اینها عمل کنند.
به‌نظر می‌رسد قطعه زندان شب یلدا از هر نظر ویژه و قابل تامل است. شاید در سال‌های اخیر جزو معدود کارهایی باشد که کلام، ساز و آواز بی‌هیچ برتری از هم با هماهنگی و غنای بالا در کنار هم قرار گرفته‌اند. به باور برخی، وحید تاج در این قطعه در مقایسه با کارهای دیگری که از خود او سراغ داریم هم بهتر آواز خوانده است.
وحيد تاج: ساز و آواز خود از اساسی‌ترین و قدیمی‌ترین اصول موسیقی ایرانی است. البته در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه هنرمندان قرار گرفته و علت آن هم باید به دقت بررسی شود. آوازخوانی هنر خواننده است. به وسیله آواز امکانات و استعداد‌های موجود در حنجره خواننده نمایش داده می‌شود. اگر در ساخت یک تصنیف به هنر و ویژگی‌های صدای خواننده توجه شود، کار خوب از آب در می‌آید، ولی در اغلب موارد آهنگساز کار را می‌سازد و پس از آن به دنبال خواننده می‌گردد. این ضعف بزرگی برای موسیقی ما است چرا که از نظر من آهنگساز وقتی دست به قلم می‌برد باید بداند برای چه جنس صدا و خواننده‌ای می‌خواهد آهنگ بسازد. در آلبوم زندان شب یلدا سه آواز به صورت کاملا مفصل وجود داشت، بنابراین ابتکار عمل را در دست داشتم و توانستم توانایی‌ام را در بخش آواز نشان دهم. اگر این کار کاملا تصنیفی بود در شرایطی خوب از کار درمی‌آمد که آهنگساز به‌خوبی توانایی صدای مرا می‌شناخت و در آن صورت قطعه‌ای می‌نوشت تا من توانایی خودم را در آن نشان دهم.
بعد از این کار انتظارات از وحید تاج خیلی بالا رفت. چون حتی در اوج‌ها  سنگ‌تمام گذاشت و در مقایسه با کار‌هایی که قبلا از او شنیده بودیم عالی بود...
تاج: این نوید را به دوستان مخاطب می‌دهم آلبوم‌هایی که به‌تازگی ضبط شده، حداقل برای خودم کاملا قابل قبول است و در مقایسه با کارهای قبل، از نظر شخصی من متناسب با صدای خودم است. من خواننده‌ای 31ساله‌ام و تا به امروز درحال تجربه‌کردن بوده‌ام. امیدوارم در سال‌های آینده بتوانم بهتر باشم.
هرچند موسیقی ایرانی برای مخاطب خاص خودش ساخته می‌شود و علی‌الاصول نباید تاریخ مصرف داشته باشد. اما در واقعیت  لااقل در سال‌های اخیر اين مسأله زیاد تحقق نیافته است. به‌نظر می‌رسد حتی تصنیف‌های زندان شب یلدا کار‌های ماندگاری است و می‌تواند بیست‌سال بعد هم شنیده شود.
وحيد تاج: موسیقی ایرانی درست مثل شعر حافظ و سعدی است و همیشه تازه است. این درحالی است که برخی از منتقدان این موسیقی ادعا می‌کنند موسیقی ایرانی به پایان رسیده، دیگر حرفی برای گفتن ندارد و تکرار مکررات است.


تعداد بازدید :  466