شماره ۶۲۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ مرداد
صفحه را ببند
نظراتی درباره آمادگی نداشته ما در سیل و طوفان اخیر در شمال کشور
طبیعت خیلی وقت است حرفش را به ما زده...
شهروندان می‌گویند در تمام سال‌های تحصیل با کمترین آموزش برای مقابله با بحران مواجه بوده‌اند

طرح نو| وقایع طبیعی مکررند. با یک‌بار اتفاق افتادن‌شان نمی‌توانیم یقین کنیم که حتی تا مدتی سراغی از ما نمی‌گیرند. شاید از این طریق می‌خواهند ما را آماده مواجهه با خودشان کنند، چیزی که در کشور ما اغلب به فراموشی سپرده می‌شود. تا پیش از این‌که اتفاقی بیفتد در بهترین حالت تنها درباره‌اش حرف می‌زنیم و پس از این‌که افتاد و توانستیم عواقب آن را پشت‌سر بگذاریم باز همه چیز را فراموش می‌کنیم تا حادثه بعدی. مثل طوفانی‌که دو‌سال است غافلگیرمان می‌کند. غافلگیر می‌شویم چون برای آمدنش آماده نیستیم، چون حتی تکنولوژی‌ها و دستگاه‌های پیشرفته هواشناسی‌مان هم مثل ما غافلگیر می‌شوند و چون صبر طبیعت هم دیگر در برابر بی‌مهری‌هایمان تمام شده است. ما چه می‌گوییم؟ چه حرفی درباره خودمان و طبیعت داریم؟

«پیمان» 32 ساله است. ماجرایی در مورد طوفان شنیده که ذهنش را درگیر کرده و دوست دارد مطمئن شود که یک ماجرای دروغ است. او درباره آمادگی‌اش در برابر طوفان می‌گوید:
«اول فکر می‌کردم به دلیل طوفان خرداد ماه ‌سال‌گذشته تاحدی این آمادگی را پیدا کردم که در مواجهه با پدیده‌های طبیعی باید چه کاری انجام دهم اما وقتی دوباره طوفان پیش آمد دیدم تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که از خانه بیرون بیایم و سعی کنم یک جای امن منتظر کمتر شدن طوفان شوم. همان‌طور هم که شنیدم طوفان بیشترین تأثیر را در جاده‌ها گذاشته و خیلی از افرادی که کنار رودخانه بودند را با خود برده. حتی شنیدم که یک تازه‌داماد که قرار بوده شیرینی ازدواجش را به دوستانش بدهد در کن دچار حادثه شده و طغیان رودخانه خودش و شش رفیقش را کشته. این اتفاق‌ها چیزهای ساده‌ای نیست که به راحتی از ذهن آدم پاک شود. در این چند روز هم خیلی به این موضوع فکر می‌کنم که اگر من هم کنار رودخانه بودم باید چه کاری انجام می‌دادم؟ همه‌چیز در یک ثانیه اتفاق می‌افتد و عملا فرصت هر فکر کردنی را از آدم می‌گیرد. من فکر می‌کنم در اتفاقات اینچنینی، آمادگی شاید تأثیر چندانی نداشته باشد و آنچه اهمیت دارد این است که از قبل بدانی یک طوفان در راه است. اگر پلیس‌راه این هشدار را به خانواده‌ها می‌داد یا از ورود آن جوان‌ها به منطقه‌کن و حریم رودخانه جلوگیری می‌کرد شاید هیچ‌وقت چنین فاجعه‌ای بار نمی‌آمد. این هشدارها اگر وجود داشته باشد، بدون‌شک کسی در ساعاتی که طوفان می‌شود نزدیک رودخانه نمی‌نشیند و جانش را به خطر نمی‌اندازد.»
«سحر» 30 ساله است. هر دوباری که طوفان آمده در خانه بوده. او می‌گوید در این جور مواقع از خانه خارج نمی‌شده اما امسال که فیلم تخریب خانه‌ها را دیده فهمیده باید به محض آمدن طوفان، خانه را ترک کرد و یک جای امن در خیابان پناه گرفت. سحر ادامه می‌دهد که هیچ وقت طی سال‌هایی که در اجتماع حضور داشته، از مدرسه گرفته تا دانشگاه و جاهای دیگر، آموزشی درمورد مقابله با بلایای طبیعی ندیده است. او می‌گوید: «تنها چند چیز کلی در مورد زلزله می‌دانم و این‌که باید در موقع بروز این پدیده کجا پناه بگیرم. حالا که سیل و طوفان جان 16 نفر را گرفته به این فکر افتاده‌ام که به صورت شخصی در این مورد مطالعه کنم. متاسفانه کشور ما ممکن است به بلایای طبیعی زیادی دچار شود اما با این وجود کمتر به این مسائل پرداخته و شاید در این چند‌سال به تنها چیزی که اهمیت داده زلزله باشد که آن هم کاملا ناقص است و خدا می‌داند موقع بروز حادثه تا چه اندازه می‌تواند به کمک مردم بیاید.»
«شیوا» 43 ساله است و اولین چیزی که درباره طوفان به آن اشاره می‌کند، محیط‌زیست است. او مسأله را از نگاه دیگری می‌بیند که شاید خیلی به آن توجه نکرده باشیم و آن تجاوز ما به حریم طبیعت است که باعث چنین فجایعی می‌شود. شیوا می‌گوید، با از راه رسیدن طوفان به درخت‌هايى كه خواهد شكست و سيلى كه راه خواهد افتاد و خانه‌هايى كه خراب خواهد شد فکر می‌کند. اما وقتی درباره آمادگی هنگام طوفان و اتفاقات اینچنینی از او می‌پرسم، می‌گوید: « وظيفه هواشناسى است كه به شهروندها هشدار بدهد و متاسفانه نمى‌دهد. كلا موضوع پيشگيرى در كشور ما منتفى است، صبر مى‌كنيم فاجعه رخ بدهد، بعد به دنبال مقصر مى‌گرديم و چند صباحى حرف و ايده و برنامه و همين. کسی کاری برای فاجعه‌های بعدی نمی‌کند و به فکر آنها نیست.» او درباره قهر طبیعت می‌گوید: «وقتى طبيعت را دستكارى مى‌كنيم بايد منتظر قهرش هم باشيم. تخريب بستر رودخانه‌ها، قطع درخت‌ها و... نمونه‌های دستکاری‌های ما است. همين حالا در تهران زير درخت‌هاى كهنسال خالى شده، براى همين مى‌افتند. ما چه كار مى‌كنيم؟ به ترميمش فكر نمى‌كنيم، به نگه داشتن‌اش فكر نمى‌كنيم، بلکه به ساده‌ترين راه که قطع درخت است، فکر می‌کنیم.»
قهر طبیعت پس از بی‌مهری اتفاق می‌افتد. پس از این‌که درخت‌ها را از بین می‌بریم دیگر چیزی جلوی طوفان را نمی‌گیرد، وقتی خانه‌مان را در حریم رودخانه می‌سازیم، سیل آن را ویران می‌کند. «مهدی» 31 ساله می‌گوید: «هواشناسی که
هر بار اتفاقی می‌افتد ما را بیشتر مطمئن می‌کند که نباید انتظاری از آن داشته باشیم. این را هم نمی‌دانم به دلیل نبود امکانات و تکنولوژی‌های جدید است یا کاربلد نبودن کارشناسانش. اما مسأله مهم‌تر به‌خصوص وقتی با خراب شدن خانه‌ها به خاطر طوفان مواجه می‌شویم این است که چرا در ساخت و سازمان به بلایای طبیعی توجه نمی‌شود. مثلا چرا به خانه‌هایی در مسیر رودخانه جواز ساخت داده شده؟ یا این همه که از زلزله صحبت می‌شود چقدر در ساخت خانه‌ها به ایمنی‌شان توجه می‌شود؟»
تجربه طوفان امسال را در کنار تجربه ‌سال‌قبل بگذاریم و غافلگیری‌ای که تکرار شد. «فروغ» شهروند دیگری است که دراین‌باره با او صحبت می‌کنیم و می‌گوید: « از پارسال که آن طوفان وحشتناک آمد و خرابی و کشته بسیار به بار آورد، بادهای شدید خیلی ترسناک‌تر از سابقند. اما مشکلی که وجود دارد در کنار عدم‌اطلاع‌رسانی درست و به موقع، ما شاهد اطلاع‌رسانی گسترده و فراگیر هم نیستیم. به این معنا که خیلی از افراد مطلع نمی‌شوند که قرار است طوفانی در حوالی آنها بیاید و خانه و زندگی‌شان را بر باد دهد که این مشکل، مشکلی به مراتب بزرگتر از مشکل قبلی است. اما فارغ از اینها طوفان‌های بزرگ در بسیاری از کشورهای دنیا رخ می‌دهد و در بسیاری از موارد هم کاری از دست افراد برنمی‌آید. به این معنی که باد شدید همه‌چیز را خراب می‌کند و باران هم سیل می‌آورد، اما در کشور ما جدای از این موارد مشکل دیگری هم وجود دارد و آن هم این است که ما خود بر خرابی‌ها دامن می‌زنیم. حتما خیلی از ما فیلم‌های وحشتناک ناشی از تخریب خانه‌های در مسیر رودخانه را دیده‌ایم. اما چرا باید خانه‌ای آن‌جا ساخته شود؟ اینجاست که باید گفت خود کرده را تدبیر نیست و تا وقتی‌که شرایط به این صورت است نمی‌توان انتظار داشت تا تلفات و خسارات کم شود. تا وقتی که مردم و مسئولان تنها یک قدم جلوی پای خود را می‌بینند و ذره‌ای آینده‌نگری وجود ندارد.»
طبیعت حرفش را خیلی وقت است به ما گفته؛ آن هم با زبان‌های مختلف. ما چقدر به طبیعت گوش داده‌ایم؟

ضرورت وجود سامانه اطلاعاتی مدیریت بحران

|  علی‌اصغر هدایی  |   استاد دانشگاه   |


مشکل بزرگی که درخصوص بروز بحران اخیر وجود دارد و همواره هم وجود داشته، این است که سازمان هواشناسی عادت کرده درخصوص حوادث اخطار عام دهد و این بزرگترین مشکل است. برای مثال مطلبی را در تلویزیون زیرنویس می‌کند و می‌گوید که ریزش شدید باران و احتمال آب‌گرفتگی وجود دارد. از طرفی می‌نویسد هشت شهر دچار آب‌گرفتگی می‌شود اما این اتفاق نمی‌افتد و می‌بینیم که صرفا باران شدید است. این اتفاقات باعث می‌شود اعتماد مردم به عملکرد سازمان هواشناسی دچار خدشه شود و به تبع آن، کاری که باید هنگام مواجهه با چنین اتفاقاتی انجام دهند، انجام نمی‌دهند چون حرف هواشناسی را جدی نمی‌گیرند. پلیس، نیروی انتظامی و سازمان‌های امدادی هم تاحدودی وضع مشابهی دارند. این درحالی است که در کشورهای پیشرفته دنیا، طوفان‌ها براساس میزان خطرشان طبقه‌بندی شده و بر همان اساس وظایف سایر سازمان‌ها تعریف می‌شود که هنگام وقوع هرکدام از انواع طوفان‌ها و دیگر بلایای طبیعی چطور باید عمل کنند تا میزان خسارات جانی و مالی کاهش پیدا کند و بتوانند بیشتر به مردم کمک کنند.
مسأله دیگر، بخش علمی مواجهه با بحران در کشور ما است. درحال حاضر یک رشته ارشد نوپا در جمعیت هلال‌احمر داریم که سیستم اطلاعات در مدیریت بحران است. مشکل این است که ما هیچ سیستم و سامانه جامع مدیریت بحران برای هیچ کجای کشور نداریم و این مسأله‌ای است که سازمان‌های مختلف آن را می‌دانند. به دلیل همین مشکل سازمان‌های مربوط نمی‌دانند که اگر برای مثال این مقدار باران ببارد یا طوفانی با هر شدتی صورت بگیرد کدام نقاط پرخطر هستند. چون نقشه نواحی پرخطر نداریم، اگر این نقشه وجود می‌داشت و ما نقاط پرخطر را داشتیم می‌توانستیم بهتر در مواقع بحران، آسیب‌ها و خسارات را مدیریت کنیم.
برای این منظور هم یک سری پروژه‌هایی کار شده و تلاش‌هایی کرده‌ایم اما هنوز عملیاتی نشده است. زیرا عملی شدن طرح‌های پژوهشی به این سادگی نیست و زمان می‌برد. در این میان هم همه تقصیر را گردن یکدیگر می‌اندازند درحالی‌که همه سازمان‌های مربوطه مقصرند.
امیدوارم روزی بشود که برای هر حادثه‌ای سامانه اطلاعاتی مدیریت بحران داشته باشیم. این امر هم به امکانات احتیاج دارد که باید تأمین شود تا همان‌طور که هر پنج‌سال سرشماری صورت می‌گیرد، اطلاعات این سامانه هم به روز شود و مردم هم نسبت به این اتفاقات آگاهی به دست بیاورند تا در مواردی چون طوفان اخیر، هم سازمان‌ها و هم مردم بتوانند به بهترین شکل عمل کنند.

آنچه باید از سیل و طوفان اخیر آموخت

مهراب شریفی سده استاد دانشگاه

اکنون‌که از حادثه سیل و طوفان اخیر اندکی فاصله گرفته و از غوغا و شلوغی‌ها کاسته شده، بهتر می‌توان درباره آن تأمل و اندیشه کرد، قوت‌ها و ضعف‌ها را عیان ساخت و برای کاستی‌ها به‌دنبال تدبیری کارگشا گشت. مخاطرات طبیعی در همه جوامع رخ می‌دهند، ولی میزان آسیب که وارد ساخته و پیامدهای ناگواری را که بر جامعه تحمیل می‌کنند، در هر جامعه‌ای گوناگون و متفاوت است. آسیب و خسارات وارده اغلب رابطه معکوسی دارد با حاصل جمع آمادگی مردم و آمادگی سازمان‌های مسئول؛ بدینگونه هنگامی که مردم و سازمان‌های واکنش دهنده از آمادگی مطلوبی برخوردار باشند، این آسیب‌ها به‌شدت ناچیز بوده و هنگام ناآمادگی و غافلگیری مردم و سازمان‌ها، این خسارات و آسیب‌ها فزونی می‌گیرد، به‌ویژه خسارت‌های جانی و انسانی. هم سیل و هم طوفان از آن دسته از مخاطرات طبیعی‌اند که از پیش قابل پیش‌بینی و
رصد کردن‌ هستند و از این روی می‌توان با تجزیه و تحلیل اطلاعات آب و هوایی شامل تحلیل و تفسیر جریانات آب و هوایی، نقشه‌های هواشناسی و دیگر داده‌هایی که از ماهواره‌ها فراهم می‌آید، احتمال وقوع آنها را برآورد کرده و نسبت به وقوع آن هشدار داد. امروزه در مدیریت بلایا یکی از سامانه‌هایی که ایجاد و برپایی آن به‌شدت مورد تأکید قرار می‌گیرد، سامانه هشدار سریع (Early warning system) است. این سامانه در مخاطرات آب‌وهوایی به سبب امکان پیش‌بینی و فرصت مناسب برای پخش هشدار از کارآیی خوبی برخوردار است. به زبان ساده اجزا و عناصر اصلی این سامانه را می‌توان در چند بخش زیر تقسیم‌بندی کرد:
بخش اول که با شناسایی، ارزیابی، تحلیل و تفسیر خطر احتمالی در صورتی که آن را محتمل و خطرآفرین تشخیص داد، آن را به دستگاه‌ها و سازمان‌های مسئول اعلام می‌کند، در مخاطرات جوی این بخش برعهده سازمان هواشناسی است.
بخش دوم در این بخش با مدیریت و هماهنگی سازمان مدیریت بحران - که از اختیار و اقتدار قانونی لازم برخوردار است - وظیفه دارد با بهره‌گیری از امکانات و سازوکارهای هماهنگی هشدار اعلام شده را به سازمان‌های مسئول و پاسخگو اعلام و بر روند آمادگی آنان نظارت کرده و پایش‌های لازم را برای حصول اطمینان از کسب آمادگی لازم، به انجام رساند. همچنین هماهنگی‌های لازم را برای پخش هشدار توسط رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌ملی فراهم کند.
بخش سوم پخش هشدار در بین مردم. هشدار پخش‌شده بایستی منطبق با سطح دانش و فهم عمومی به زبان ساده، گویا و کوتاه با بهره‌گیری از همه رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های فراگیر به اطلاع شهروندان رسانده شود، به گونه‌ای‌که آنان دقیقا بدانند که چه باید کرد و کنش‌های مورد انتظار در پیام به روشنی آورده شده و از همه مهم‌تر این پیام‌ها مبتنی‌بر آموزش‌های همگانی باشد که نهادهای مسئول به جامعه ارایه داده‌اند. تلاش همه دستگاه‌های مسئول و کنش‌های آگاهانه مردم درنهایت باید منجر به افزایش آمادگی جامعه، افزایش توان پاسخگویی و مقابله و درنهایت دریافت کمترین آسیب‌های ممکن باشد.
اما در طوفان و سیل اخیر چه وقایعی زنجیروار به‌وقوع پیوست که این ناکامی‌ها را به‌دنبال داشت و جان تعدادی از هموطنان عزیزمان را گرفت. در بخش اول، به اذعان سازمان‌های پاسخگو و عملیاتی، یا تحلیل و تفسیر هواشناسی از خطر، چندان دقیق نبود؟ یا پیام هشدار چند پهلو بوده و روشن نبود؟ یا سازمان‌های مسئول درک درستی از پیام خطر نداشتند؟ یا به هر علتی دیگر هشدار جدی و دقیقی در بین مردم در معرض خطر پخش نشد. در بخش دوم، سازمان مدیریت بحران کشور در ایجاد هماهنگی لازم بین دستگاه‌ها و سازمان‌های پاسخگو با کاستی‌های جدی روبه‌رو بود موفق نشد با انجام پایش‌ها و نظارت منظم و منسجم از آمادگی مردم و سازمان‌های پاسخگو اطمینان لازم را حاصل کند یا شاید فاقد سازوکارهای لازم برای انجام این وظیفه خطیر بود. در بخش سوم نیز کاستی‌های جدی‌تر رخ عیان کرده و به هر دلیل ممکن، جامعه در معرض خطر این هشدار‌ها را دریافت نکرد یا اگر دریافت کرد، هشدار به گونه‌ای بود که آن را جدی نگرفتند، یا اگر دریافت کرده و جدی گرفتند در درک و انجام کنش لازم ناتوان بوده و ندانستند که چه باید کنند. درصورتی‌که پیام هشدار در اختیار باشد، پخش هشدار از وظایف اصلی صداوسیما است تا با بهره‌گیری از گستره فراگیری که در کشور دارد، مردم را از خطر بلایا آگاه سازد. در حادثه سیل اخیر تقریبا همه بخش‌هایی که ذکر آن رفت، در انجام وظایف خود با کاستی‌های جدی روبه‌رو بودند. واکنش پاسخگویان با تأخیر و انفعالی بود و مشخص بود که سازوکارهای آمادگی را به خوبی فرانگرفته‌اند. آموزش همگانی مردم در این‌که مردم چه اقداماتی را باید انجام داده و چه کنش و واکنشی داشته باشند، می‌تواند بسیار موثر باشد. در این بحران فقدان یا بهتر بگوییم ناکارآمدی و نداشتن کارکرد مشخص برای سامانه هشدار سریع مخاطرات آب و هوایی مشکل اصلی بود. زیرا حداقل پس از طوفان چندی پیش تهران برای من اثبات شد که ما اجزای منفصل یک سیستم (سامانه) هشدار سریع را دارا هستیم ولی متاسفانه این اجزاء جدا از دلایل متعدد، در قالب یک سامانه بهم پیوسته و دارای کارکرد مشخص عمل نمی‌کنند. سامانه‌ای که می‌توانست با هشدار جدی، صریح و به موقع از شدت خسارات به‌شدت بکاهد، از همین روی جنبه‌های پیشگیری از خطر و کاهش اثرات آن بر دیگر جنبه‌های این حادثه برتری و رجحان دارد. بنابر این پاشنه‌آشیل ما در شناسایی، تحلیل، تفسیر، پخش پیام هشدار خطر در بین جامعه بود.
اما چه باید کرد؟ ابتدا از همه درخواست می‌کنم مردم را از لیست متهمان وقایع رخ داده خارج سازند! همه بار مشکل بر گردن سازمان‌ها و دستگاه‌های مسئول است، حتی بار گناه مردمی که در حریم‌رودخانه خانه ساختند و کسی از مسئولان مربوطه دم بر نیاورد و هشداری نداد. سازمان مدیریت بحران پس از قریب یک دهه که از تشکیل آن می‌گذرد از انجام طراحی‌های لازم و تدوین برنامه جامع مدیریت بحران که مشتمل بر برنامه‌های پیشگیری و کاهش اثر، آمادگی، پاسخگویی و بازتوانی در سطح ملی است، ناتوان بوده و متاسفانه ما حتی از داشتن یک برنامه ملی پاسخگویی که بدیهی‌ترین بخش مدیریت جامع بحران است، محرومیم. به همین دلیل سازوکارهای لازم برای تقسیم‌کار دقیق مناسبی (جز تشکیل کارگروه‌ها) بین دستگاه‌ها انجام نپذیرفته برهمین مبنا سازمان از انجام هدایت، سازماندهی هماهنگی، پایش و نظارت بر دستگاه‌های مسئول به شیوه مطلوب محروم است. برای مدیریت بحران کشور باید فکری کرد، وقتی یک سیل کوچک منطقه‌ای همه چیز را در هم می‌پیچد.


تعداد بازدید :  538