روزنامه شهروند کد خبر: 96102 تاریخ خبر: ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۶ فروردين بهترین فیلم‌هایی که امسال منتظرشان هستیم نشریات و رسانه های سینمایی و کلا فرهنگی بازی جذابی دارند که می‌توان از آن به عنوان بازی پیش بینی نام برد. بازی خاصی که رخدادها و آثار را پیش از وقوع یا نمایش به داوری نشسته و به اصطلاح می کوشند آینده را پیش بینی کنند. این پیش بینی ها اگرچه قطعیت صد در صدی ندارد، اما به این دلیل که روی پایه های محکمی چون سابقه کارگردان یا دیگر عوامل اصلی فیلم، نوع داستان و روایت و... به انجام می رسد، همواره تا حد زیادی با واقعیت قرین بوده است. این سری پیش بینی ها که البته در بین برخی از کارشناسان از آن به عنوان بخشی از بازی های تبلیغاتی کمپین تبلیغ فصل جوایز برای برخی از آثار یاد شده، در واقع بهترین کارکردی که دارند معرفی افراد و آثار بالقوه مهم سینما در ماه های آتی است- که در حکم دفترچه راهنما برای شماری از علاقمندان نیز می تواند کاربرد داشته باشد. امسال نیز این بازی درست یک ماه بعد از برگزاری مراسم اسکار آغاز شده است. در نگاه به آثار مهم امسال آنچه در وهله اول به ذهن می رسد این است که ظاهرا امسال فیلم های مهم زیادی حداقل روی کاغذ وجود دارند که می‌توانند پتانسیل نامزدی در بخش های مختلفی را داشته باشند. فیلم‌های زیر تنها بخشی از آثار مهم امسال خواهند بود که اگر پیش بینی‌ها درست باشد می‌توانند در روزهای ابتدایی سال آینده میلادی خودشان را نامزد جوایز مهم سال ببینند. سیاه ترین ساعت فیلم جدید جو رایت بعد از فیلم هایی چون تاوان و آنا کارنینا از حضور گری الدمن، جان هارت، لیلی جیمز و... در مقام بازیگر بهره مند است. این درام زندگینامه ای- تاریخی که روایتگر روزهای ابتدایی جنگ جهانی دوم و تقابل سر وینستون چرچیل و آدولف هیتلر است، از بهترین فیلم های احتمالی سال آتی سینمایی قلمداد می شود. جو رایت از آن دست کارگردانان بریتانیایی است که آثارش به نسبت مورد توجه منتقدین قرار می گیرند اما خود او چندان سهمی از تحسین ها نبرده است. غرور و تعصب در سال 2006 نامزد 4 جایزه اسکار شد، تاوان در 2008 شانس بردن 7 اسکار را داشت و یک جایزه در بخش موسیقی به خودش اختصاص داد و آنا کارنینا هم کاندیدای دریافت 4 جایزه اسکار شد که فقط یک مجسمه را در بخش طراحی لباس برد. سهم رایت از این نامزدی ها اما صفر است. سیاه ترین ساعت با نگاهی به زندگی وینستون چرچیل می تواند ادامه ای بر کارنامه محترمانه جو رایت باشد. از طرفی هم شاید ازجمله آثاری باشد که هر بازیگری دوست دارد در آن ایفای نقش کند. فیلم های بیوگرافی عموما مشتریان خوبی در بردن اسکار های بخش بازیگری هستند. دانکرک کریستوفر نولان همیشه یکی از بهترین های هالیوود بوده و به نظر می رسد دانکرک هم از این قضیه مستثنی نباشد. این تریلر جنگی با بازی تام هاردی، کیلن مرفی، مارک رایلنس، کنت برانا، هری استایلز و... که اوایل تابستان روی پرده خواهد آمد، داستان روزهایی را روایت می کند که سربازان متفقین توسط ارتش آلمان محاصره شده اند و تمام تلاششان را می کنند تا از منطقه دانکرک، بزرگترین فرار تاریخ را انجام دهند... درباره کریستوفر نولان باید نکاتی را مدنظر قرار داد. او یکی از کارگردان هایی است که منتقدین اسکار، نام او را به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما که جایزه اسکار را نبرده اند، کنار استنلی کوبریک و آلفرد هیچکاک می گذارند. مردی که تاکنون فقط 3 بار نامزد اسکار شده و این نامزدی ها هم دوبار به خاطر فیلمنامه های تلقین و ممنتو بوده و یک بار هم به خاطر تهیه تلقین. ساخته قبلی او در میان ستارگان در عین ناباوری نامزد هیچ کدام از جوایز اصلی نشد تا حالا طرفداران بزرگترین کارگردان انگلیسی دهه اخیر، نا امیدانه تر از قبل به فصل جوایز نگاه کنند. بهترین اتفاق برای دانکرک همان اتفاقی است که برای تلقین رخ داد. تا پیش از دانکرک خیلی ها دلیل دیده نشدن نولان در اسکار را کارگردانی فیلم هایی می دانستند که سابقه تاریخی نشان داده که اعضای آکادمی چندان علاقه ای به آن ندارند. سه گانه کامیک بوکی شوالیه تاریکی و دو فیلم علمی- تخیلی تلقین و در میان ستارگان دقیقا چوب همین موضوع را خوردند. اما فیلم های جنگی همیشه مورد علاقه آکادمی بوده که این می تواند شانس دانکرک را به نسبت آثار قبل نولان در اسکار بالاتر ببرد. با این حال نکته حایز اهمیت این است که اعضای آکادمی بعید است مهم ترین جایزه سینمایی کشورشان را به اثری در مورد حماسه جنگی یک کشور دیگر (بریتانیا) اهدا کنند. مگر این که دلیل منطقی و قابل توجهی پیدا شود که تا پیش از دیده شدن دانکرک نمی توان روی این موضوع صحبت قابل توجهی کرد. ربودن ادگاردو مورتارا این فیلم به عنوان جدیدترین ساخته استیون اسپیلبرگ اثری تاریخی است و به همین نسبت هم قابلیت موفق شدن را دارد. هنوز فهرست شیندلر و مونیخ و حتی لینکلن را به عنوان فیلم هایی از کارهای تاریخی اسپیلبرگ که تحسین دوست و دشمن را به دست آورده اند فراموش نکرده ایم. ربودن ادگاردو مورتارا در بلونیای سال 1858 روایت می شود؛ با داستان پسری یهودی که از خانواده اش گرفته می شود تا مسیحی بزرگ شود. استیون اسپیلبرگ در سال های اخیر، بعد از هر چند فیلمی که برای فصل جوایز آماده می کند، اثری خانوادگی یا ماجراجویانه می سازد. او در سال های اخیر هم پس از اسب جنگی، لینکلن و پل جاسوس ها، غول بزرگ دوست داشتنی را براساس کتابی از رولد دال برای کودکان ساخت و حالا دوباره نوبت حضور در اسکار فرا رسیده. این بار کارگردان نجات سرباز ریان سراغ یک پروژه تاریخی رفته. پروژه ای که اگر فقط نام این کارگردان بزرگ تاریخ سینما را یدک می کشید هم می توانست به خودی خود اهمیت پیدا کند. چه رسد به الان که موضوعش هم پتانسیل جایزه بردن دارد. خصوصا اگر روایت آن همان طوری باشد که تهیه کنندگان یهودی هالیوود توقع دارند کارگردان مونیخ از زندگی یک خانواده یهودی مظلوم قرن نوزدهم نشان دهد. اسپیلبرگ برای فیلم جدیدش دوباره سراغ همکاری با تونی کوشنر رفته. نویسنده ای که به خاطر لینکلن و مونیخ دوبار نامزد جایزه اسکار شد و شاید امسال برای سومین بار با ربودن ادگاردو مورتارا شانس خودش را برای بردن مجسمه طلایی امتحان کند. به جز همکاری مجدد با کوشنر، اسپیلبرگ در بخش موسیقی مثل همیشه با جان ویلیامز همکاری کرده و فیلمبرداری اثرش را هم به یانوش کامینسکی سپرده. افرادی که روی کاغذ فقط اسمشان مساوی نامزدی در اسکار است. ویلیامز 50 بار نامزد اسکار شده و 5 بار هم این جایزه را برده و کامینسکی هم شش بار نامزدی در اسکار را تجربه کرده که نتیجه اش دو مجسمه طلایی بوده. هر دوی این جوایز هم برای فیلم های اسپیلبرگ به دست آمده است. کارگردان فهرست شیندلر فیلم جدیدش را برای تدوین باز هم به مایکل کان سپرده است. فردی که هشت بار نامزدی در اسکار را تجربه کرده که هفت بار آن به خاطر فیلم های گذشته اسپیلبرگ بوده. او هم از میان این هشت نامزدی سه مجسمه طلایی برده که هر سه مدیون فیلم های اسپیلبرگ بوده است. جمیع این شرایط را که کنار هم می گذاریم به نظر می رسد ربودن ادگاردو مورتارا پتانسیل قرار گرفتن در میان بزرگترین آثار تاریخ سینما را دارد. آیا این اتفاق رخ می دهد؟! پروژه بدون نام دیترویت فیلم جدید کاترین بیگلو که در آن جان کراسینسکی، کیتلین دور، هانا ماری، ویل پولتر، جان بویگا، آنتونی مکی و... ایفای نقش کرده اند، درامی است در ژانر تاریخی- جنایی که به ماجرایی رخ داده در دیترویت دهه شصت می پردازد: سال 1967 در دیترویت پلیس به یک مِیخانه بدون مجوز حمله می کند. درگیری نیروهای پلیس با شاهدین، مردم و مشتریان میخانه، این اتفاق را تبدیل به یکی از وحشیانه ترین اعمال پلیس آمریکا در تاریخ این کشور می کند. این واقعه باعث موج اعتراضات مردمی به خشونت پلیس می شود. اتفاقی که سوژه فیلم جدید کاترین بیگلو است. کاترین بیگلو که با ساخته های اخیرش خصوصا محفظه رنج و 30 دقیقه پس از نیمه شب تحسین منتقدین و نیز اعضای آکادمی را به دست آورد، به عنوان اولین زن برنده اسکار بخش کارگردانی موقعیتی یگانه در هالیوود دارد. او در فیلم جدیدش نیز ظاهرا با هدف تکرار موفقیت های دو فیلم قبلیش پشت دوربین رفته است. نوع روایت در ساخته جدید بیگلو بسیار پر اهمیت است. نزدیک شدن به هر کدام از طرفین دعوا می تواند عواقب جبران ناپذیری برای او با خود به همراه آورد. با توجه به بازیگران سیاه پوست بسیاری که در فیلم حضور دارند، ساخته بیگلو بعید است که چندان آب در آسیاب نیروهای پلیس ریخته باشد. درحال حاضر اعتراض به مردان قانونمند جدید هالیوود است. باید دید آیا تا سال آینده، باز هم این مسأله پا بر جا می ماند، یا بیگلو و فیلمش از رقابت اسکار کنار می روند؟ اگر این فیلم بدون نام و نشان، بتواند کارکردی علیه رئیس جمهوری فعلی آمریکا و سیاست هایش داشته باشد، اما چه بسا شانس خوبی برای اسکار سال بعد داشته باشد. کوچک کردن الکساندر پین کارگردان معتبر و محترمی در هالیوود است. او که همیشه مورد علاقه اعضای آکادمی بوده، هفت فیلم سینمایی را در کارنامه خودش دارد و تاکنون هفت بار هم نامزدی در اسکار را تجربه کرده و دو مجسمه طلایی هم به خانه برده. او آخرین بار به خاطر نبراسکا در سال 2014 نامزد جایزه بهترین کارگردانی شده بود. پنج فیلم آخر پین مجموعا نامزد 19 جایزه اسکار شده اند. پین در جدیدترین فیلمش که در آن مت دیمون، کریستن ویگ، کریستوف والتز، الک بادوین، نیل اتریک هریس، جیسون سودکیس و... ایفای نقش کرده اند، داستان یک زوج که هیچ راهی در زندگی برایشان نمانده را روایت می کند؛ که تصمیم می گیرند خودشان را به صورت داوطلبانه کوچک کنند. با این حال زن در آخرین لحظات نظرش را تغییر می دهد... کارشناسان سینمایی از همین حالا این ساخته الکساندر پین را یکی از نامزدهای برنده شدن در فصل جوایز سینمایی 2017 می دانند. خصوصا این که موضوع جدید اثر او به نظر کمی شبیه فیلم او اسپایک جونز می آید؛ و می دانیم که آن فیلم چقدر توانست موفق قلمداد شود. کوچک کردن اگر پرداخت خوبی هم داشته باشد چه بسا اتفاقات بهتری هم برایش بیفتد. اگرچه تهیه کننده فیلم جدید پین، مارک جانسون است که سال 1989 با مرد بارانی توانست اسکار بهترین فیلم سال را بگیرد اما به نظر نمی رسد کوچک کردن در آن حد و اندازه ها باشد. خصوصا در این سال ها که اعضای آکادمی نشان داده اند فقط فیلمی را انتخاب می کنند که کارکرد سیاسی - اجتماعی مناسبی برایشان داشته باشد و بعید به نظر می رسد با وجود دونالد ترامپ سال آینده هم از این خصیصه برای فیلم برتر اسکار کوتاه بیایند. مگر این که کوچک کردن حاوی مفاهیمی هم باشد که آکادمی، طالب آن است. مادر! دارن آرانوفسکی را خیلی ها نابغه می دانند و خیلی ها هم یک کارگردان عادی. تفاوت کیفیت کارهای اوست که درواقع جایگاه او را در زمان میان نبوغ و معمولی بودن مشخص می کند. و حالا به نظر می رسد دوباره نوبت نبوغ آرانوفسکی فرا رسیده است. مادر در خیلی از زمینه ها این شانس را دارد نظر مثبت منتقدین و کارشناسان را به خود جلب کند. فیلم جدید دارن آرانوفسکی که از بازی بازیگرانی چون جنیفر لاورنس، خاویر باردم، میشل فایفر، اد هریس و... بهره مند است، تریلر رازآلودی است درباره حضور یک غریبه در زندگی آرام یک زوج جوان. درواقع در سایت فیلم خلاصه داستان آن چنین نقل شده: آرامش یک زوج جوان، با آمدن میهمانی ناخوانده دگرگون می شود و رابطه شان با هم در آزمونی سخت قرار می گیرد. . . دارن آرانوفسکی از آن دست کارگردان هایی است که در طول کارنامه کاریش کم و بیش مورد توجه آکادمی قرار گرفته اما هیچ وقت نتوانسته اتفاق بزرگی را رقم بزند. خود او فقط یک بار به خاطر قوی سیاه نامزدی در اسکار را تجربه کرده است اما فیلم های او بعضا نامزد 5 مجسمه طلایی هم شده اند. تا کنون بازیگران صاحب نامی مقابل دوربین آرانوفسکی قرار گرفته اند. از این بین ماریسا تومی، میکی رورک، الن برستین و ناتالی پورتمن توانسته اند به خاطر بازی در فیلم های کارگردان پی، نامزدی در اسکار را تجربه کنند و پورتمن حتی برای قوی سیاه موفق به کسب جایزه هم شد. تفاوتی که حداقل روی کاغذ، مادر! با آثار پیشین آرانوفسکی دارد اول از همه در تیم عوامل خودش را نشان می دهد. به جز چهار بازیگر اصلی این پروژه که همه یا اسکار را برده اند و یا حداقل سه بار نامزد آن شده اند، بقیه عوامل پشت دوربین هم از میان کسانی هستند که آکادمی به آنها علاقه نشان داده است. در کل اگر فکر می کنید که آرانوفسکی فقط به مسائل تکنیکی توجه دارد، احتمالا او را نمی شناسید. منتظر نباشید که یک ملودرام خانوادگی ببینید. بلاخره پای صحبت های سیاسی، مذهبی و اجتماعی هم به میان خواهد آمد. از ما فعلا نشنیده بگیرید اما به نظر می رسد فیلم ارتباطی هم با بحران پناهجویان داشته باشد. شگفت زده تاد هینز در جدیدترین فیلمش بعد از فیلمی چون کارول دست روی یک درام تکان دهنده گذاشته و در این راه از حضور بازیگرانی چون جولین مور، میشل ویلیامز، امی هارگریوز و... نیز بهره برده است. داستان شگفت زده در دو مقطع روایت می شود. سال 1927 رز، از خانه اش در نیوجرسی فرار می کند تا بتواند شبیه اسطوره اش لیلین میهیو شود. 50 سال بعد در 1977 بن، بعد از مرگ مادرش خانه شان در مینه سوتا را رها می کند و به نیویورک می آید. جایی که یادداشت رازآلودی منتظر اوست... درباره این فیلم نام برایان سلزنیک از بقیه اسامی فیلم مهم تر است. او که نویسنده رمان منبع اقتباس این فیلم بوده، سابقه روشنی در این زمینه دارد و در یکی از نزدیک ترین موارد در سال 2011 یک تجربه موفق اقتباس از رمان هایش را پشت سر گذاشته است. در آن سال مارتین اسکورسیزی فیلم تحسین بر انگیز هوگو را براساس کتاب اختراع هوگو کابره از سلزنیک ساخت که نامزد 11 جایزه اسکار شد و درنهایت 5 جایزه را هم به خودش اختصاص داد. سلزنیک به عنوان نویسنده کارهای قابل دفاعی داشته اما به عنوان فیلمنامه نویس هنوز نمی توان با قطعیت در موردش صحبت کرد. سال گذشته یک تجربه بد از جی. کی. رولینگ فیلمنامه نویس را در قالب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنان روی پرده سینما دیدیم. باید دید آیا سلزنیک هم در راه رولینگ قدم می گذارد یا درنهایت می تواند ابتدای سال آینده نامزدی در اسکار را جشن بگیرد. از طرف دیگر تاد هینز هم که با فیلم کارول دو سال پیش توجهات زیادی را در جشنواره کن و فصل جوایز به خودش اختصاص داده بود حالا تجربه جدیدی را پیش رو دارد که ظاهرا ارتباطی با موضوع شنیع مذکور ندارد. باید دید بدون استفاده از چنین موضوعاتی آیا هینز می تواند موفقیت های فیلم قبلش را تکرار کند یا خیر.