روزنامه شهروند کد خبر: 87785 تاریخ خبر: ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۲ دي وزرای اقتصادی دولت پنجم و ششم از هاشمی رفسنجانی می گویند مرد بزنگاه ها شهروند| شاید بشود گفت نام اکبر‌ هاشمی رفسنجانی بیشتر از هر سیاستمدار ایرانی سال‌های پس از انقلاب، با اقتصاد گره خورده است. دولت او در سال‌های بحرانی پس از جنگ روی کار آمد و مهم‌ترین هدف‌گذاری خود را بازسازی اقتصاد زمین‌خورده کشور قرار داد. روزهایی که مردم در صف‌های طولانی برنج و روغن کوپنی می‌ایستادند و کپسول‌های گاز و گالن‌های نفت را از وانت‌بارهایی می‌خریدند که در کوچه و خیابان‌های شهر به راه می‌افتادند. سال‌هایی که تمام کارخانه‌های ایران از بمباران در امان نمانده و آسیب سنگینی به خود دیده بودند و بسیاری از سرمایه‌داران بار خود را بسته و از کشور خارج شده بودند. سال‌هایی که تنها 6 تا 7‌میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم و دو برابر آن بدهی ارزی. آن روزها تورم کشور به بالاتر از 40‌درصد رسیده بود و گرانی سوژه ثابت طنز و کاریکاتورهایی بود که روی جلد نشریه معروف گل آقا به چاپ می‌رسید. با این حال‌، هاشمی مرد روزهای سخت، بعد از رهایی از زندان و شکنجه ساواک و فرماندهی جنگی طولانی، داوطلب شد تا به صحنه بیاید و کابینه دولت در آن سال‌های دشوار اقتصادی را تشکیل داد. او نه‌تنها تلاش کرد با اجرای سیاست‌هایی مانند تک‌نرخی کردن ارز، کاهش کسری بودجه، اصلاح نظام مالیاتی و حذف یارانه‌ها اقتصاد ایران را ساماندهی کند که در آن سال‌ها دست به رفتارهای جسورانه‌ای زد و با ایجاد مناطق آزاد بنیان‌گذار اقتصاد آزاد در ایران شناخته شد و تلاش کرد تا زیرساخت‌های مستهلک شده اقتصاد کشور در زمان جنگ را بهبود دهد، برای همین دولت او به دولت سازندگی معروف شد. گرچه‌ هاشمی هم مانند تمام همتایان خود از نقدهای گاه تندوتیز اقتصادی در امان نماند و در مواردی مسیر حرکت دولت او در اقتصاد منحرف شد، اما واقعیت این است که او همیشه در بزنگاه‌های کشور حاضر بود. در ادامه بخشی از سیاست‌های اقتصادی دولت ‌هاشمی در سال‌های 68 تا 76 را به روایت خود او و وزرای اقتصادی اش می‌خوانیم. اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مدیریت اقتصاد ایران در دولت پنجم و ششم روایت متفاوتی دارد که این روایت با گزیده هایی از مصاحبه های او با نشریات کشور در ادامه می آید. برش های مصاحبه اقتصادی هاشمی به انتخاب اتاق بازرگانی تهران است. آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت وگویی با مجله همشهری ماه شرایط آن روزها را این گونه توصیف کرد: <<... کسری بودجه و فروش نفت هر بشکه ۷ تا ۱۰ دلار آن هم در شرایط تحریم و شرارت های بیگانگان، شرایط را متمایز می کند ولی اولین دوره ریاست جمهوری من یعنی از سال ۶۸ تا ۷۲ در بین همه ادوار ریاست جمهوری چون از جنگ فارغ شده بودیم و به سازندگی روی آوردیم بهتر است، البته به دو دلیل: اول این که خودم رئیس جمهوری بودم و به کرات از عملکردم دفاع مستند می کردم و دوم جدای از این، در سال ۶۸ درحالی ریاست جمهوری را قبول کردم که بودجه کشور به صورت رسمی ۵۱ درصد کسری داشت.>>آیت الله همچنین در گفت وگویی با روزنامه کیهان گفت: <<وقتی دولت من شروع به کار کرد، وضع و شرایط کشور بد بود. از لحاظ اقتصادی بیش از 50درصد کسری بودجه داشتیم که آن را هم بانک مرکزی به دولت می داد. منبعی برای تأمین آن نداشتیم. هزینه هایی هم داشتیم که نمی توانستیم صرفه جویی کنیم. عمده هزینه ها، جاری و روزانه بود. وضع ارزی کشور بسیار بد بود. 6یا 7میلیارد دلار درآمد و 12میلیارد دلار بدهی ارزی داشتیم که نوعا جنس های مصرفی را خریده بودیم و اکثرا نقد یا نسیه یک ساله بود.>> انبارهایمان خالی و مردم سرخورده بودند هاشمی در ادامه مصاحبه خود با روزنامه کیهان تأکید کرد: <<از لحاظ روحی هم به خاطر جنگ و شرایطی که پیش آمده بود، خیلی ها نوعی سرخوردگی داشتند. در داخل کشور بسیاری از نیازها به خارج وابسته بود. انبارها خالی و کارخانه ها فرسوده بود و کار و تولید نمی کردند. قطعات و مواد نداشتند. معلوم بود که این وضع قابل دوام نیست و نمی توانیم با آن سیاست، کشور را بگردانیم. شاید عمده دلیلی که من آمدم به خاطر این بود که امام، رهبری و مجلس از افکار من آگاهی داشتند و فکر می کردند شاید این افکار نجات بخش باشد. تا آن موقع برنامه مصوب نداشتیم و قبل از آمدن، برنامه مصوب درست کردیم. آن برنامه در مجلس تصویب شد و اکثریت مجلس هم با جناح رادیکال بود. با برنامه جامع سازندگی که ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را دربرمی گرفت، وارد عمل شدیم. نیروهای مناسبی را که اهل کار می دانستم، انتخاب کردم که شعاری عمل نکنند و واقعا کار کنند. خط و جناح را در دولت دخالت ندادم و درنتیجه دولت معتدلی تشکیل شد؛ درواقع نه چپ و نه راست و به تعبیری هم چپ و هم راست بود. یعنی معتدل بودند. کسانی که بودند، با ما تعهد کاری داشتند و فکرشان هم برای خودشان و ما محترم بود. همه چیز را مهیا کردیم که تحولی ایجاد شود. بیکاری بیداد می کرد رئیس جمهوری دولت سازندگی به وضع اشتغال کشور در سال های پس از جنگ گریزی زده و گفت: وضع روابط خارجی ما هم خوب نبود. معلوم بود منابع داخلی کافی نیست و باید از خارج تزریق کنیم. بیکاری فوق العاده ای داشتیم. ظاهرش 5/15درصد بود، اما نیروهای از جنگ برگشته اضافه می شدند. آنهایی هم که پشت جبهه برای جنگ کار می کردند، شغل جدید می خواستند. کسانی هم که ظاهرا کار می کردند، واقعا بازدهی خوبی نداشتند. در چهار استان کشور عملا به خاطر جنگ، کاری صورت نمی گرفت و میلیون ها آواره جنگی داشتیم. با توجه به همه اینها، همان مجلس رادیکال در برنامه تصویب کرد که باید در پنج سال 135میلیارد دلار هزینه کنیم تا وضع عادی شود. معلوم بود که بیش از 60میلیارد دلار نداریم. بازسازی هم برای ما مهم بود که می بایست 4 استان مخروبه را از نو بسازیم. عملا در برنامه اول 96 میلیارد دلار خرج کردیم. حدود سی وچند میلیارد را به صورت فاینانس از خارج گرفتیم. هم بازسازی کردیم، هم زیربناها ساخته شد، هم تورم کنترل شد و هم نرخ بیکاری به سرعت پایین آمد. سیاست های اعتدالی که اسمش را <<تعدیل>> گذاشتیم، اوضاع کشور را به وضع عادی برگرداند. البته در آن شرایط می دانستم بعضی از نیروهای تند چپ و راست مخالفت می کنند و بعضا درگیر بودند. ولی کار خودمان را طبق برنامه و قانون که مورد تصویب بود، انجام می دادیم.>> پرداخت یارانه ظالمانه بود آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت وگویی با روزنامه کیهان درباره سیاست های اقتصادی دولت هایش گفت: <<سیاست های دولت چند پیکان مشخص داشت: یکی این که نرخ ارز که 7 تومان رسمی و دولتی و 170 تومان در بازار آزاد شده بود، درست نبود و آثار منفی و خسارات و ضررهایش را خیلی می دیدیم و باید آن را به هم نزدیک می کردیم. یکی سیاست توزیع کوپنی را که همه چیز کوپنی باشد و دولت مسئول سوزن، ملحفه، قاشق و چنگال باشد و وارد کند و با قیمت دولتی به مردم بدهد، کم کنیم. یکی این که دولتی کردن همه چیز و بستن دست بخش خصوصی تعدیل شود. پیکان دیگری هم داشت که اینها پیکان های اصلی سیاست تعدیل بود. آن موقع هم با رهبری این مسائل را بحث کردیم و ایشان هم با عمده اینها موافق بودند. البته قبل از من، رهبری این عقاید را در زمان دولت آقای موسوی داشتند. یعنی افکار ایشان هم تأثیر گذاشت و سیاست کلی بود. امروز این سیاست ها را همه می گویند و قبول دارند. بحث خصوصی سازی هنوز آن گونه که می بایست باشد، انجام نشده است. دونرخی بودن ارز، کمی درحال حل شدن است و هنوز هم مشکلاتی داریم. یارانه ها در سیاست یارانه ای جهت دارتر شد و هنوز هم حل نشده و در سوخت و مسائل دیگر مشکل داریم. فکر می کردیم باید بالاخره این یارانه ظالمانه که از ثروت مردم به قشر مصرف کننده بالا داده می شد، تعدیل شود. علاوه بر جذب میلیاردها دلار سرمایه های ایرانیان، توانستیم 30 یا 35 میلیارد دلار از خارج بیاوریم و مشکلات زیربنایی، آب، برق، راه، بندرها، مخابرات، کارخانه های اساسی، صنایع فولاد، پتروشیمی و گاز را راه اندازی کنیم. چند وقت قبل که برای جلسه خبرگان میهمان آقای خاتمی بودیم، ایشان در سخنرانی خودشان گفتند که اگر سازندگی های دوران هاشمی نبود، ما الان بحران واقعی داشتیم. درست هم است؛ مثلا در برق وقتی که کنار رفتم، بیست درصد ذخیره داشتیم که دیگر قطع برق معنا نداشت. یعنی در سایه آن سیاست توانستیم تأمین کنیم و بدهی را به موقع بپردازیم. من در آن سیاست ها اشکالی نمی بینم. اگر شما اشکال مشخصی می بینید، مطرح کنید.>>