روزنامه شهروند کد خبر: 192268 تاریخ خبر: ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۸ مهر داستان مهربانی‌های زوج داوطلب و نیکوکار در دورافتاده‌ترین نقطه کشور ماجرای فرشته های غرب رودخانه تجن این زوج آموزگار سرخسی سرپرستی 7 دانش‌آموز را برعهده گرفته‌اند [فاطمه عسگری نیا ] پنج سالی از عمر صفحه اینستاگرام فرشته های روستا می گذرد. این صفحه قصه مهربانی های زوج آموزگاری را روایت می کند که در کنار تدریس در مدرسه، درس زندگی و مهربانی هم به بچه های مدرسه می دهند. قصه، قصه زندگی سعیده دلمرادی و سیدمحمد موسوی است. این زوج آموزگار اهل سرخس فعالیت های خیرخواهانه زیادی در گوشه وکنار کشور دارند، اما آنچه نام آنها را سر زبان ها انداخته، روایت سرپرستی از هفت دانش آموزی است که امروز حکم فرزندان آنها را دارند. قصه این زوج آموزگار وقتی آغاز شد که سعیده پنج سال پیش به روستای قوش عظیم در حاشیه غرب رودخانه تجن شهرستان سرخس از توابع خراسان رضوی رفت، اما دلش طاقت نیاورد که کارش محدود به تخته سیاه کلاس و کتاب هایی شود که قرار است بچه ها را باسواد کند. او نتوانست چشم روی درد افتاده به جان بچه های بیمار و وضع اقتصادی پیش روی مردم این روستا ببندد. معلمی که وقتی دید کاری از دستش برای کمک به بچه های نیازمند و محروم روستا برنمی آید، دست به دامن شبکه های مجازی شد و با انتشار عکس بچه های روستا کاری کرد که همه مردم کشور امروز روستای قوش عظیم را در دورافتاده ترین نقطه سرخس می شناسند. معلمی که امروز به سفیر مهربانی در ایران معروف شده و برای کمک به دانش آموزان نیازمند مناطق محروم سراسر کشور دست از هیچ تلاشی برنمی دارد. تلخ و شیرین خانم معلم سعیده دلمرادی برایمان از روزی می گوید که به عنوان معلم روستا راهی روستای قوش عظیم شد: <<وقتی به روستا آمدم اولین چیزی که به چشم می خورد فقر و نیازی بود که در میان تک تک خانواده ها دیده می شد. خیلی دلم می خواست به خانواده ها و بچه ها کمک کنم. اما با دست خالی نمی شد، حتی کسی اسم این روستا هم به گوشش نخورده بود، بالاخره تصمیم گرفتم تصاویری از روستا را در اینستاگرام منتشر کنم. همه امیدم این بود که مردم با دیدن این عکس ها به یاری ما بیایند. اتفاقی که در کوتاه ترین زمان رخ داد.>> از خاطره های تلخ و شیرینش برایمان می گوید: <<در مدرسه ما دانش آموزی بود که همیشه بیمار بود و هیچ وقت تن این بچه گرم نمی شد. یک روز تصمیم گرفتیم به خانه شان سری بزنیم و از والدینش بخواهیم بیشتر به او و وضع بیماری اش رسیدگی کنند. وقتی به خانه رسیدیم، با چهار دیواری خالی از فرش و اثاثیه ای روبه رو شدیم که خانواده این دانش آموز در آن زندگی می کردند. بلافاصله از این خانه و وضع آن خانواده عکس گرفتم و در صفحه اینستاگرام منتشر کردم. ظرف چند روز از سوی خیرین فرش و بخاری و سایر لوازم خانه برای این خانواده از شهرهای مختلف کشور ارسال شد.>> کارآفرینی برای زنان روستا می گوید وقتی دیدیم بیشترین مشکل خانواده های روستا به خاطر فقر و نداشتن درآمد کافی است، تصمیم گرفتیم برای درآمدزایی اهالی روستا آستین بالا بزنیم و کلاس های آموزش خیاطی و شیرینی پزی برگزار کردیم. آموزش هایی که مورد استقبال اهالی روستا قرار گرفت. بانوان روستایی بعد از دریافت آموزش های لازم در این بخش مشغول به کار شدند. شرط اصلی به نتیجه رسیدن این آموزش ها تأمین بازار فروش محصولات بود. کاری که خود ما با کمک دوستان مان در شهر انجام دادیم و تمام شیرینی های نوروز به این بانوان سفارش داده شد. کاری که همچنان در حال انجام است و به منبع درآمد خوبی برای بانوان روستا تبدیل شده است. از دیگر مشاغلی که برای بانوان ایجاد کردیم، کارگاه های خیاطی بود. کارگاه هایی که با اخذ سفارش از تولیدی ها رونق گرفت و امروز شاهد درآمدزایی زنان روستایی از این محل هستیم.>> او تعداد بانوان شاغل در کارگاه خیاطی روستا را 6 نفر برمی شمرد و می گوید: <<جالب است امروز این بانوان خود به دیگران همین کار را آموزش می دهند و امیدواریم با توسعه این بخش شاهد اشتغال زنان روستایی در روستاهای مجاور هم باشیم.>> تأمین امکانات زیرساختی در روستا وقتی خانم معلم پا به روستا گذاشت، هیچ یک از امکانات رفاهی و خدماتی در روستا وجود نداشت. زیرساخت هایی که نبودشان عرصه زندگی را بر مردم سخت کرده بود. اما در سایه کمک های مردمی به روستا خوشبختانه بخش قابل توجهی از این مشکلات حل شده است: <<خانه های مردم روستا اغلب مخروبه و غیرقابل استفاده بود. موضوعی که با کمک خیرین سراسر کشور کمی ساماندهی شد. در این نقطه صفر مرزی، زمستان سرد و طاقت فرساست و امان مردم را بریده، چون اغلب از داشتن وسایل گرمایشی محروم هستند. اما امروز در سایه همدلی و مهربانی همه مردم ایران بخش قابل توجهی از خانه های مسکونی روستا مرمت، بازسازی و مجهز به لوازم اولیه زندگی شده اند. علاوه بر این ما در روستا توانسته ایم امکانات بهداشتی و درمانی را هم تأمین کنیم، مثل حمام که از نیازهای اصلی مردم روستا بود. گذشته از همه این موارد تأمین ویلچر برای بچه های نیازمند و معلول روستا از دیگر خدماتی است که با کمک خیرین انجام دهیم.>> فعالیت در مدرسه استثنایی خانم معلم وقتی خیالش از بچه های روستا و مردمش راحت می شود، به سرخس می رود تا در کنار همسرش بخش دیگری از فعالیت های خود را این بار در کنار بچه های استثنایی شروع کند: <<سیدمحمد امروز 60 دانش آموز استثنایی از روستاهای اطراف سرخس را تحت پوشش خود دارد؛ از کچونی گرفته تا دولت آباد و حسن آباد و ابراهیم آباد.>> سیدمحمد موسوی می گوید: <<بچه ها اکثرا در خانواده های محروم و نیازمند زندگی می کنند و برای تأمین وسایل بهداشتی خود هم در تنگنا هستند. امروز ما بحث درمان خیلی از بچه های ناتوان جسمی و حرکتی را با کمک خیرین کشوری دنبال می کنیم، حتی خیرین خارج از کشور هم به واسطه این صفحه با ما همکاری دارند.>> برای بچه های نیازمند مادری می کنم سعیده و سیدمحمد امروز والدین هفت فرزند خوانده خود هستند؛ دو دختر و پنج پسر که به گفته خودش روزهای خوش و خرمی را با هم سپری می کنند. عکس پروفایل صفحه اینستاگرامش هم شامل عکس خانوادگی شان با فرزندخوانده هایش است. به همه ایران کمک می کنیم می گوید به همه ایران کمک می کنیم، فرقی نمی کند هر جا نیاز به کمک داشته باشد، تیم ما حاضر است، مثل زلزله کرمانشاه. ما از طریق صفحه اینستاگرام مان توانستیم برای مردم زلزله زده کرمانشاه حدود 30 کانکس تهیه و به مناطق زلزله زده اعزام کنیم. علاوه بر این از روزی که زلزله کرمانشاه رخ داد تا امروز ما مدام در مناطق زلزله زده حضور داشتیم. در روزهای نخست کوشیدیم با آموزش بچه های مدرسه کاری کنیم که دانش آموزان از درس و مشق عقب نمانند. بعد از بازگشایی مدارس هم به ارایه خدمات اجتماعی به زلزله زده ها پرداختیم. سفره صبحانه مان هر روز پهن است با توجه به اینکه اغلب دانش آموزان خانم معلم را بچه های نیازمند تشکیل می دهند، او کوشیده با کمک خیرین هر روز در مدرسه های سرخس سفره صبحانه پهن کند: <<این برنامه را با هدف توزیع روزانه یک وعده غذای مقوی بین بچه های نیازمند انجام می دهیم. خوشبختانه همه خیرین ما را در تأمین هزینه های این برنامه یاری می کنند و باعث شده اند تا هر روز در یک مدرسه شاهد دورهمی شاد بچه های مدرسه دور این سفره های پربرکت باشیم.>> جنگ علیه کرونا در دوره کرونا هم این زوج جوان خیر بیکار ننشسته اند، از راه اندازی کارگاه تولید ماسک و تأمین ملزومات بهداشتی سرخس گرفته تا تأمین گوشی هوشمند برای دانش آموزان نیازمند، بخشی از فعالیت های آنهاست. دلمرادی می گوید: <<بیست گوشی هوشمند برای دانش آموزان مستعد منطقه تهیه کردیم تا از تحصیل در فضای مجازی جا نمانند. از سوی دیگر با راه اندازی کارگاه تولید ماسک با فعالیت زنان سرپرست خانوار تلاش کردیم تا ضمن کمک به تأمین نیاز منطقه به ماسک، به خانواده های خسارت دیده اقتصادی در این ایام هم کمک کنیم.>> آرزوی خانم معلم خانم معلم فداکار منطقه سرخس گرچه امروز کارهای زیادی برای بچه های نیازمند در سراسر کشور انجام می دهد، اما یک آرزوی بزرگ دارد که همیشه رویای تحققش را می بیند: <<تنها آرزوی من داشتن خانه ای با هزار اتاق و هزار پنجره است تا در سایه سقف آن دیگر هیچ بچه ای آرزوی داشتن یک اتاق را نداشته باشد و در آرامش کامل دوران خوش کودکی اش را سپری کند.>>