روزنامه شهروند کد خبر: 176590 تاریخ خبر: ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۱ آذر گزارش اشپیگل از «تاکسی‌های کوکایین» و پلیس ناتوان سقوط بهمن کوکایین بر سر اروپا مصرف‌کنندگان با فرستادن یک متن رمزنگاری شده مواد مخدر را در خانه‌هایشان دریافت می‌‏کنند و مقامات، قدرت مقابله با پخش‌کننده‌ها را ندارند‏ مجتبی پارسا| روز چهارم مارس در شهر هرتس فلده در آلمان، یک روز ابری و رویایی زمستانی است. شهری که ‏تنها یک ساعت با ماشین تا برلین فاصله دارد. همه جا ساکت و آرام است. دمای هوا نزدیک به صفر است و برفِ ‏جدید، بر سر شهر می بارد. صدای مبهمی از دور می آید؛ صدا واضح تر می شود. صدای حرکت ماشین های پلیس است ‏که وارد خیابان <<رودرز-دورفر>> می شود. افسران پلیس از ماشین های فولکس واگن و سواری های کامارو پیاده ‏می شوند و با سگ هایشان وارد یک خانه می شوند. ‏ به نظر می رسد توجه شان به چیزی شبیه برف جلب شده؛ اما نه گلوله های برفی که بچه ها به سوی هم پرتاب ‏می کنند. پودری سفید رنگ که قیمت هر یک کیلوی آن در اروپا به 70هزار دلار می رسد.‏ آنها 12.8 گرم کوکایین را در پله های طبقه سوم آن خانه یافتند؛ 214.3 گرم هم در انبار همان خانه پیدا کردند. ‏ در پمپ بنزین، نیروهای پلیس مردی را دستگیر می کنند. او 42 سال دارد و <<رنه اف.>> معرفی می شود. رنه قبلا در ‏کار فروش ماشین بود اما حالا در کار پخش مواد است.‏ او به تنهایی کار نمی کند. رنه پسرش مایک، همسر سابقش ناتالیا و پسر همسر فعلی اش اوتو را هم استخدام کرده ‏است. این یک کار خانوادگی جدید بود که دلیوری روزانه داشت. تنها یک تلفن از سوی مشتری ها برای سفارش کافی ‏بود. در زندگی شبانه برلین، به این افراد <<تاکسی کوکایین>> می گویند.‏ همه چیز داشت خیلی آرام پیش می رفت تا روز چهارم مارس که رنه بازداشت شد.‏ کوکایین، بیش از همیشه ‏<<کوکایین>>، <<کُک>> یا <<چارلی>>، ماده ای مخدر برای میهمانی ها و پارتی های افراد ثروتمند. ظاهرا یکی از ‏چیزهایی که با شنیدن نام شهر هرتس فلده به ذهن متبادر می شود، کوکایین است. شهری آرام و با جمعیت 1750 ‏نفری در شرق آلمان. ‏ اگر عملیات دستگیری برخی از پخش کنندگان کوکایین در هرتس فلده چیزی را به ما نشان داده باشد، این است که ‏زنجیره تولید و پخش جهانی کوکایین تا چه اندازه رشد کرده و تقاضای سیر نشدنی مصرف کنندگان، تا چه اندازه ‏زیاد شده است.‏ بازرسان می گویند که تاکنون هیچ وقت تا این اندازه کوکایین در بازار آلمان، اروپا یا سراسر جهان وجود نداشته ‏است. همچنین هیچ زمانی به اندازه اکنون، خلوص این ماده بالا نبوده است. برخی تخمین می زنند که میانگین ‏خلوص کوکایین موجود، 70 درصد یا بالاتر است. ‏ از سوی دیگر، تهیه آن هم هیچ گاه به این اندازه سهل و آسان نبوده است. به تبع همه اینها، تعداد مصرف کنندگان ‏آن هم هیچ گاه این قدر زیاد نبوده است. بحث ها بر سر اینکه کوکایین چه بلایی بر سر جوامع می آورد، زیاد شده است. ‏ در لیسبون پرتغال، جایی که دفتر مرکزی نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد در اروپا واقع شده، صحبت از <<رونق ‏عظیم>> کوکایین است. دفتر پلیس جنایی فدرال آلمان نیز از رکوردزنی و افزایش چشمگیر مصرف ‏کوکایین از سال 2016 می گوید. یکی از بازرسان پلیس اینترپل هم می گوید که در 14سالی که مشغول این کار ‏است، هیچ گاه چنین شرایطی را تجربه نکرده است.‏ به نظر می رسد شرایط به این زودی هم تغییر نخواهد کرد. <<کوین اسکولی>> رئیس بخش مواد مخدر دفتر ‏مرکزی اروپا در آمریکا می گوید: <<عرضه جهانی کوکایین هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است.>>‏ پیش بینی این شرایط، اصلا دشوار نیست و نیاز به محاسبات پیچیده ریاضی ندارد. به شکل بسیار ساده و منطقی ‏می توان آن را فهمید. سازمان ملل اعلام کرده در کلمبیا که تولیدکننده اول کوکایین در جهان است، تعداد ‏زمین هایی که برای کشت درخت کوکا (که از برگ های آن، کوکایین استخراج می شود) اختصاص داده می شود، به ‏شکل تصاعدی و شگفت انگیزی هرسال بیشتر می شود. این اتفاق در <<پرو>> و <<بولیوی>> که تولیدکننده های دوم و سوم ‏کوکایین در جهان هستند هم به همین شکل است.‏ و همه این کوکایین های تولید شده باید به جایی فرستاده شود.‏ ‏<<نیما مواسات>> سخنگوی سیاست گذاری مواد مخدر در حزب چپ در پارلمان آلمان می گوید: <<در آلمان، تقاضای ‏کوکایین به شدت بالا رفته است.>> از سوی دیگر، تقریبا هیچ بیزینس دیگری نیست که به اندازه خرید و فروش ‏کوکایین برای مجرمان سودآور باشد. در آفریقای جنوبی هر کیلو کوکایین حدود 1000 دلار است. زمانی که این ‏مقدار کوکایین به سوی پخش کنندگان در اروپا می رود، 25هزار دلار بابت آن پول می دهند تا از آتلانتیک عبور کند. ‏در اینجا، در خیابان های اروپا قیمت آن به 70 هزار دلار می رسد؛ یعنی از آفریقا تا خیابان های اروپا قیمت آن 70‏برابر می شود. هیچ بیزینس دیگری به این اندازه برای مجرمان نمی تواند سودآور باشد.‏ سیستمی که خوب کار می کند سیستم تولید و پخش کوکایین، بسیار خوب و دقیق کار می کند؛ تا جایی که فروشندگان کوکایین برای تجزیه و ‏تحلیل عملکردشان، مشاوران حرفه ای تجاری استخدام کرده اند. گرچه هنوز هم خشونت های معمول و سطح پایین ‏مانند قتل اخیر یک قاضی در آمستردام وجود دارد.‏ اما این صنعت اخیرا بسیار کارآمدتر شده است. صنعتی که به مقیاس اقتصاد، خریدهای کلی، تقسیمات دقیق و ‏حرفه ای کار و زنجیره های تأمین به موقع متکی است و متاسفانه، هر روز هم برای برداشتن گام های بعدی، ‏نوآوری اش بیشتر می شود، حتی نوآوری در روش های پیچیده قاچاق. در پایان، کارتل ها عقب می نشینند و به قدرت ‏‏<<توده ها>> نظاره می کنند؛ هرچه این <<بهمن>> بزرگ تر باشد، چیزهای کم اهمیت تر، مهم تر به نظر می رسند.‏ اخبار منتشرشده از ماموران گمرک که چندین تُن کوکایین را پیدا کرده اند – 4.5 تُن در هامبورگ در ماه ‏جولای، 1.5 تُن هم چند روز بعد- پیروزی های صرفا نمادین است. در حقیقت، بازرسان در مورد عاملان اصلی چیز ‏ زیادی نمی دانند.‏ آنچه آنها می دانند این است که میزان کوکایینی که در سال 2018 پیدا کردند، نشان دهنده حجم بسیار ‏بیشتری بود که آنها پیدا نکردند. اینترپل تخمین می زند با تمام تلاش هایش، درنهایت 5 درصد محموله های ‏کوکایین را پیدا می کند و 95 درصد دیگر، کشف نشده باقی می ماند.‏ همچنان که میزان بیشتری از کوکایین وارد اروپا می شود، نگرانی های سیاستمداران که مدت هاست کنترل مشکل ‏موادمخدر را از دست داده اند، بازرسانی که صراحتا می گویند ناتوانند و پزشکانی که می دانند کوکایین تا چه اندازه ‏خطرناک است، بیشتر می شود.‏ برای تولید این گزارش، خبرنگاران اشپیگل و شرکای آنها در بخش تحقیقات اروپا سراغ کشاورزان کلمبیایی و ‏مصرف کنندگان آلمانی رفتند تا در مورد دلایل پشت پرده و تبعات تولید و مصرف روزافزون کوکایین بپرسند. اسناد و اطلاعاتی که ‏آنها به دست آوردند، این را نشان می داد که فروشندگان بزرگ کوکایین ثروت های میلیارد دلاری خود را صرف ‏بیزینس های ‏B‏2‏B‏ می کنند. منظور از‏B‏2‏B‏ (مخفف <<تجارت به تجارت>> ) این است که فردی یا شرکتی، ‏موادی را تولید کند که آن مواد، خود برای تولید مواد دیگری استفاده می شوند؛ به این معنا که فروشندگان ‏بزرگ کوکایین با این ثروت به دست آمده از فروش مواد، در تولید صنایع و کارخانه های بزرگ سرمایه گذاری می کنند. ‏فروشندگان کوچک هم وارد صنایع محلی و کوچک مثل تولیدی کیف و شیشه های دارو می شوند.‏ تقریبا سفر طولانی اکثر کوکایینی که در دنیا وجود دارد، از نیویورک گرفته تا مسکو و برلین، از زمین های کلمبیا ‏آغازمی شود. خبرنگاران اشپیگل که سراغ یکی از این کشاورزان رفتند، این دیدار را این گونه توصیف می کنند: ‏‏<<مردی با ریش بزی و کلاه لبه دار روی زمین نشسته است. نامش اشنایدر است یا دست کم همه او را به این نام ‏صدا می زنند. چشمانش روی 5 هکتار از زمین های سبزشده درخت کوکا است. دیدن این زمین ها به او احساس ‏لذت می دهد؛ چراکه این محصولات، منبع درآمد او و خانواده اش است. او به تنهایی کار می کند، کاری سخت که ‏زیر نور داغ خورشید و در رطوبت جنگل ها دشوارتر می شود. وقتی از او پرسیدیم <<چرا به جای کوکا، چیز ‏دیگری نمی کاری؟ مثلا سیب زمینی، قهوه، ذرت، یا برنج؟>> با تعجب ما را نگاه کرد، انگار از او خواسته ایم که نفسش ‏را برای 15 دقیقه نگه دارد تا باعث نجات جهان از بحران آب وهوایی شود. او گفت: <<البته که باید کوکا بکارم. تنها ‏چیزی است که می توان پول کافی از آن درآورد.>>‏ کشاورزان معتقدند اگر درخت کوکا نکارند، هیچ پولی هم درنمی آورند. اگر پول نباشد، خبری از تفنگ نیست، ‏خبری از برق و تلفن و دکتر هم نیست.‏ حالا جهان با مشکل جدیدی روبه رو شده که شاید نیازمند سرسختانه ترین راه حل باشد. به نظر می رسد جنگ علیه ‏کوکایین، جنگی طولانی باشد؛ چه از زمین های کلمبیا آغاز شود، چه از بنادر اروپا یا خیابان های برلین. در هر ‏صورت بهمن درحال فرود آمدن بر سر اروپاست؛ کسی می تواند جلوی آن را بگیرد یا همگی زیر آن دفن خواهیم ‏شد؟