روزنامه شهروند کد خبر: 162591 تاریخ خبر: ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۶ ارديبهشت آن رمضان‌های طلایی را چه شد؟ صدا و سیما چگونه از سرگرمی و شادی در ماه مبارک فاصله گرفت و دوباره عبوس شد گزارشی از برنامه‌های تلویزیونی کشورهای مسلمان، فستیوال‌های خیابانی، برنامه‌های مفرح و ... ریما محمدزاده| حالا فقط یک یاد و خاطره خوش است؛ افطارهایی که همه اعضای خانواده را دُور هم ‏جمع می کرد تا برای لبخندزدنِ دسته جمعی پای تلویزیون بنشینند. تلویزیون طی این سال ها رویکرد ‏دیگری پیش گرفته و <<با گلایه برخی از صاحبنظران اصولگرا -که قاب تلویزیون و برنامه های سرگرم ‏کننده آن در ماه رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می کردند- رویکردش ازتولید و ‏پخش برنامه های طنز به سمت برنامه هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرده.>> محور برنامه سازی ها ‏به جای طنز و سرگرمی، اندوه است و غم. ماجرا طوری شده که تهیه کنندگان صداوسیما رقابت عجیبی ‏برای ساخت آثار اندوهناک دارند. ما برای پاسخ به این پرسش که <<چرا دیگر خبری از شادی در ‏رمضان های صداوسیما نیست؟>> سراغ هوشنگ صدفی رفته ایم. این منتقد و کارشناس رسانه نظرهای ‏جالبی درباره نگاه تلویزیون در برنامه سازی های مناسبتی به ویژه رمضان دارد. آن چه در ادامه می آید، ‏شرح گفت وگوی ما با صدفی است. ‏ جناب صدفی؛ چرا برنامه های ماه رمضانِ تلویزیون با اندوه همراه است؟ انگار این رویکرد دارد به ‏یک دستورالعمل ثابت تبدیل می شود؛ دستورالعملی که می خواهد قیدِ برنامه های شاد و ‏سرگرم کننده را از رمضان های تلویزیون بگیرد.‏ زنده یاد قیصر امین پور در باب غم و اندوه شعری دارد که شاید به گونه ای طنازانه پاسخ مجملی بر ‏پرسش شما باشد: <<محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/خطوط منحنی خنده را خراب کنید.>> به باور ‏مدیران رسانه ملی تأثیر برنامه های غمناک بیشتر از برنامه های طنز و کمیک است؛ به خصوص درماه ‏رمضان که از منظر مذهبی جایگاه خاصی دربین مدیران تلویزیون دارد. تجربه موفق ‏برنامه های شاد و طنازانه دهه 80 هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامه سازی سال های اخیر ‏ایجاد کند. البته خوشبختانه برنامه های اندوهبار تلویزیونی از برنامه های ماورایی اواسط دهه ‏80 تا حدی فاصله گرفته که مایه خرسندی مخاطبان عام وخاص است؛ ولی همچنان رسانه ملی نیاز به ‏تغییراتی در نگرش به ساخت برنامه های مناسبتی دارد؛ چراکه هنوز مدیران رسانه ملی نتوانستند شادی ‏و غم را در برنامه سازی تلویزیون بازتعریف کنند. ‏ مشکل کار کجاست؟ این بازتعریف چرا انجام نمی شود؟ باید یک بار برای همیشه درسیاست گذاری کلان برنامه سازی مشخص شود که کنداکتور ماه رمضان در ‏گزینه شادی افزایی قرار دارد یا غمباری. براساس باور و نگاه معنوی مخاطبان، ماه رمضان ماه ضیافت ‏خدا نام گرفته است؛ هرچندکه بنا به نگاه عرفی و حرفه ای دست اندرکاران تلویزیون، ماه رمضان مخالف ‏نگاه بینندگان تلویزیونی است. معمولا درضیافت با خدا شادی و معنویت جاری است نه غم واندوه. به ‏عبارتی دیگر مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجدوحسینیه اشتباه گرفته اند و تلاش های ‏اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شادوکمیک درطول این سال ها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم ‏واندوه رسانه مدفون شده است. گاهی تصور می کنم برنامه سازان تلویزیونی خندیدن راهم فراموش کرده ‏اند و صد البته هنوز نمی دانند چقدر در مخاطب گریزی رسانه ملی با تولید چنین برنامه های غمناک نقش ‏پررنگی دارند‎.‎ برنامه سازان تلویزیون چرا دنبال ساخت کارهای شاد و سرگرمی محور نمی روند؟ کار برای ‏ماه رمضان چه تفاوت هایی دارد؟ در دهه80 شبکه تهران باهنجارشکنی در برنامه سازی جشن رمضان را به شکل یک برنامه مجری ‏محور راه اندازی کرد که بازتاب خوبی داشت. فارغ از بازخورد برنامه در جامعه و جذب مخاطبان، عنوان ‏برنامه نشان از نوعی خلاقیت و نوآوری داشت. این برنامه درشبکه های تلویزیونی فراگیر، تاثیری مثبت ‏داشت؛ هرچند دیری نپایید که باکج سلیقگی یکی از مجریان این برنامه هم لطمه خورد. در دهه80، ‏بازآفرینی سریال های تلویزیونی با چاشنی طنز در رسانه ملی، خوب جواب داد. ‏ساخت برنامه های<<خانه به دوش>> و <<بزنگاه>> با کارگردانی و بازیگری رضا عطاران ازجمله کارهای ‏موفق این دوره بود. هرچند در نقطه مقابل، تفکر دیگری در تلویزیون مبلغ برنامه های ماورایی و عرفانی ‏چون <<او یک فرشته بود>> و <<صاحبدلان>> بود. خوشبختانه براساس برنامه ازقبل تعیین شده یا بدون برنامه، آن ‏سال ها درکنار برنامه های اندوهبار، برنامه های کمیکی هم از قاب تلویزیون پخش شد که تا حدودی تلخی ‏برنامه های غمناک راخنثی کرد.‏ و چرا کارهای دهه 80 و سریال های طنز آن دیگر تکرار نشد؟ به نظرم ساخت برنامه های طنز مستلزم داشتن تیم قوی در پردازش متن و اجراست. طبعا با این بودجه های ‏اندک و سرعت تولید روزانه در رسانه ملی نمی توان کار قوی و مخاطب پسند ارایه کرد. فقدان برنامه سازان ‏و بازیگران خلاق هم خود مانع بزرگی بر سر راه این نوع برنامه سازی است. درحالی که مدیران تلویزیون ‏می دانند با برنامه های طنازانه بهتر می توانند با تهاجم فرهنگی شبکه های ماهواره ای مقابله کنند. تجربه ‏ساخت و پخش فصل نخست خندوانه و دورهمی این موضوع را به خوبی اثبات کرد. البته نباید سوادبصری ‏و رسانه ای مخاطبان را نادیده گرفت. خنداندن مردم دشوارتر از گریاندن آنهاست. شاید در مساجد یا تکایا ‏شاهد بودید روضه خوان هنوز وارد فضای تراژیک واقعه کربلا نشده، عده ای از مخاطبان از غم و اندوه ناله ‏سرمی دهند. از قدیم گفته اند <<اشکمان کنارمشکمان است.>> به عبارتی سبک زندگی ما ایرانی ها بیشتر با غم ‏واندوه گره خورده تا خنده‎.‎ به نظر شما اصلا در رمضان نیازمند تفکیک سازی در محتوای برنامه سازی ها هستیم؟ رادیوگاهی برای تبلیغ برنامه هایش نمونه هایی ازبرنامه های پخش شده درصبح، نیمروز، عصر و شب ‏را پخش می کند که نشان دهنده شناخت حرفه ای برنامه سازان و مدیران رادیو از تفکیک زمان بندی پخش ‏برنامه و آشنایی با نبض مخاطبان است. متاسفانه این نوع نگاه حرفه ای رادیو در تولیدوپخش برنامه های ‏تلویزیون مدت هاست کنارگذاشته شده است؛ هرچند با تنوع شبکه های داخلی و خارجی، مخاطبان ‏منتظر برنامه سازان نمی مانند و در صورت عدم رضایت از برنامه، کانال را عوض می کنند، لذا اگر منش ‏ومشی مخاطب رانشناسیم مرگ رسانه ملی را رقم زده ایم. هیچ مخاطب منصف و ایران دوستی علاقه ‏ندارد برنامه های شبکه های خارجی را تماشا کند، اما نداشتن سواد حرفه ای در رسانه ملی باعث شده که ذائقه ‏و سلیقه مخاطبان فراموش شود و تنها به نظرسازی آمار بینندگان فرضی شبکه های تلویزیون بسنده کنیم ‏و از ارزشیابی واقعی برنامه ها توسط مخاطبان جا بمانیم. آفتی این روزها به جان رسانه ملی افتاده که ‏مدیران جوان به جای استفاده بهینه از فرصت ها، آن را به تهدیدهای رسانه ای تبدیل می کنند. حذف برنامه ‏های مجری محور قوی و جذاب موجب ریزش مخاطبان می شود. با وجود نگاه های مخالف و موافق ‏در تلویزیون بر این باورم در ماه رمضان باید بین مدیران شبکه ها توافقی صورت گیرد که تم و بن مایه سریال ‏های تلویزیونی صرفا در فضای غم موج نزند تا بتوان مجموعه علایق بینندگان جامعه را نسبت به برنامه ‏های متنوع جلب کرد. همان تقسیم کاری که هم اینک بین شبکه های نسیم، نمایش و شبکه های ملی ‏وجود دارد‎.‎ ویژه برنامه های سحر و افطار صداوسیما را چطور ارزیابی می کنید؟ برنامه ‏سازی برای این دو زمان چه ویژگی ها و تفاوت هایی دارد؟ به نظرم باتوجه به ماهیت معنوی سحر نوع برنامه ها بیشتر باید صبغه معنوی و عرفانی داشته باشد و با حال ‏وهوای مخاطبان سحرخیزهمگون شود. درحالی که مخاطبان برنامه ها در افطار اعضای خانواده هستند که ‏علاقه دارند برنامه های سرگرم کننده و فانتزی را تماشاکنند، بنابراین باید بین این دو زمان بندی متفاوت ‏و نوع مخاطبان برنامه ها تفکیک قایل شد. موضوعی که کمتر این روزها به تفاوت ماهوی این دو زمان بندی ‏در ماه رمضان و برنامه سازی آن توجه می شود. امیدواریم درسیاست گذاری آتی تلویزیون، برای تقویت ‏جایگاه رسانه ای به این تفاوت ها بیش از پیش توجه شود‎.‎ نبود مجریان و برنامه های معمول رمضان را در فضای فعلیِ تلویزیون چقدر موثر می دانید؟ فقدان مجریان آشنا به مسائل عرفی و مذهبی در برنامه های رمضان رسانه ملی کاملا مشهود است. داشتن ‏دانش مذهبی، دایره واژگان بالا، خلاقیت در اجرا با چاشنی شادی ازجمله ویژگی های برخی مجریان سنتی ‏تلویزیون بود که امروزه به دلایل افزایش سن، تغییرسلیقه مدیران و مخاطبان دیگر شاهد اجرای آنان ‏نیستیم؛ درحالی که تنوع مجریان جوان با قابلیت های مختلف می تواند سرمایه فرهنگی خوبی برای رسانه ‏ملی باشد اما مردم عادت کرده اند در مناسبت های مذهبی همچنان شاهد اجرای مجریان توانمند مذهبی ‏تلویزیون باشند. البته این نکته را هم نباید کتمان کرد که مخاطبان و مجریان برنامه های رمضانی تا حدی ‏پوست انداخته اند. علاوه بر آن، الگوسازی برخی برنامه های مناسبتی سرگرم کننده رمضانی توانست ‏با ایجاد جذابیت و فضای طنزآمیز ادامه تولید خود را به مخاطبان تحمیل کند. از نمونه بارز این برنامه ها می توان ‏به مجموعه پایتخت ۴ و دودکش اشاره کرد‎.‎ به نظرشما جای چه برنامه یا افرادی در رمضانِ صداوسیما خالی است؟ برای مثال مخاطب های ‏تلویزیون چندسال به دیدنِ رضا عطاران در قاب افطار عادت کرده بودند. چرا این روند متوقف ‏شد و ادامه پیدا نکرد؟ به نظرم فقدان حضور بازیگران طنازی چون عطاران، لولایی، غفوریان، جعفری، خمسه، تنابنده، ‏آقاخانی، برق نورد، گرجستانی و مهران فر بیش ازپیش در برنامه های رمضانی قابل لمس ‏است. هرچند با گلایه برخی از هنرمندان اصولگرا که قاب تلویزیون و برنامه های سرگرم کننده آن در ماه ‏رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد می کردند، رویکرد تلویزیون از تولید و پخش برنامه ‏های طنز به سمت برنامه هایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرد. درشرایط موجود، بهتر بود کارگردانان ‏صاحب سبک و موفقی چون سیروس مقدم، رضا عطاران و سعید آقاخانی که رگ خواب مخاطبان تلویزیون ‏را بهتر می شناسند، درحوزه تولید برنامه های رمضان فعال باشند. البته عطاران با ورود به سینمای حرفه ای ‏تا حدودی از قاب تلویزیون فاصله گرفت و بعید می دانم درشرایط موجود با قاب رسانه ملی آشتی کند؛ ‏با اینکه او با تلویزیون شناخته شد و درحوزه هنری بالا آمد. هرچند نمی توان اختلاف سلیقه و تفاوت نگاه ‏های هنرمندان درباره سبک رفتاری تلویزیون با اتفاقات سیاسی سال های گذشته را نادیده گرفت. به نظر می رسد رسانه ‏ملی قانون نوشته یا نانوشته ای درباره همکاری یا عدم همکاری با برخی هنرمندان را در برنامه کاری دارد ‏که موجب توقف همکاری رضا عطاران با برنامه های تلویزیون شده است، البته این نوع رفتارها تنها به ‏عطاران محدود نیست؛ مهران مدیری هم تا قبل از پخش اولین برنامه <<دورهمی>> همین وضع را داشت‎.‎ اصلا آیا صداوسیما اراده ای برای ساخت برنامه های شاد و سرگرم کننده دارد؟ نمونه موفقی ‏در رمضان سراغ دارید؟ دلیل موفقیتش را چه می دانید؟ مدیران رسانه ملی بدشان نمی آید که برنامه ها گل کنند و مخاطب جذب کنند ولی هرنوع برنامه موفق، ‏تهدیدهایی را به همراه دارد. تجربه توقف برنامه نود هم از این نوع نگاه ها نشأت می گیرد. گاهی شهرت ‏یک فرد یا برنامه آفتی برای قاب رسانه ملی است. برنامه های <<خانه به دوش>> ، <<بزنگاه>>، <<دودکش>> و <<پایتخت ۴>> جزو برنامه های موفق رمضانی بوده اند. به نظرم نوع سوژه‏، کارگردانی، پردازش قصه و حضور بازیگران طناز نقش موثری در ایجاد جذابیت برنامه داشتند. علاوه ‏بر آن، روایت زندگی افراد متوسط جامعه با فرازونشیب های موجود نوعی همزادپنداری را ایجاد می کرد‎.‎ مدتی است که صداوسیما رویکردی <<سلبریتی محور>> پیش گرفته. این ماجرا را چطور ‏ارزیابی می کنید؟ ‎ ‎سلبریتی ها این روزها در فضای مجازی دنبال کننده های بی شماری دارند. لذا اجرای برنامه توسط آنان هم ‏می تواند به وجهه رسانه ملی مقبولیت بدهد و هم میزان مخاطبان این افراد را درشبکه های ‏اجتماعی افزایش دهند، به نوعی که قاعده برد- برد برای طرفین ماجرا حاکم است. گذشته از آن، حامیان مالی ‏برنامه های تلویزیونی علاقه دارند به جای سرمایه گذاری روی مجریان جوان و گمنام از سرمایه های ‏فرهنگی مشهور از ابتدای پخش برنامه سودی ببرند‎.‎ به یاد رمضان های شادِ دهه 80‏ در دهه80، بازآفرینی سریال های تلویزیونی با چاشنی طنز در رسانه ملی، خوب ‏جواب داد. ساخت برنامه های <<خانه به دوش>> و <<بزنگاه>> با کارگردانی و بازیگری رضا عطاران ازجمله ‏کارهای موفق این دوره بود.‏ در دهه ۸۰ شبکه تهران با هنجارشکنی در برنامه سازی جشن رمضان را به شکل یک برنامه مجری محور راه ‏اندازی کرد که بازتاب خوبی داشت، فارغ از بازخورد برنامه درجامعه و جذب مخاطبان، عنوان برنامه نشان از نوعی ‏خلاقیت و نوآوری داشت. این برنامه درشبکه های تلویزیونی فراگیر، تاثیری مثبت داشت؛ هرچند دیری نپایید که ‏با کج سلیقگی یکی از مجریان این برنامه هم لطمه خورد.‏ تجربه موفق برنامه های شاد و طنازانه دهه80 هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامه سازی سال های اخیر ‏ایجاد کند.‏ نام های عزیزِ گفت وگو • مدیران رسانه ملی بدشان نمی آید که برنامه ها گل کنند و مخاطب جذب کنند؛ ولی هرنوع برنامه موفق، ‏تهدیدهایی را به همراه دارد. تجربه توقف برنامه نود هم از این نوع نگاه ها نشأت می گیرد. گاهی شهرت ‏یک فرد یا برنامه آفتی برای قاب رسانه ملی است.‏ • برنامه های <<خانه به دوش>>، <<بزنگاه>>، <<دودکش>> و <<پایتخت ۴>> جزو برنامه های موفق رمضانی بوده اند.‏ • درشرایط موجود بهتر بود کارگردانان صاحب سبک و موفقی چون <<سیروس مقدم>>، <<رضاعطاران>> ‏و<<سعیداقاخانی>> که رگ خواب مخاطبان تلویزیون را بهتر می شناسند، درحوزه تولید برنامه های رمضان فعال ‏باشند.‏ • رسانه ملی قانون نوشته یا نانوشته ای درباره همکاری یا عدم همکاری با برخی هنرمندان را در برنامه کاری دارد ‏که موجب توقف همکاری <<رضا عطاران>> با برنامه های تلویزیون شده است، البته این نوع رفتارها تنها به ‏عطاران محدود نیست؛ <<مهران مدیری>> هم تا قبل از پخش اولین برنامه <<دورهمی>> همین وضع را داشت‎.‎ • الگوسازی برخی برنامه های مناسبتی سرگرم کننده رمضانی توانست با ایجاد جذابیت و فضای طنزآمیز ادامه ‏تولید خود را به مخاطبان تحمیل کند. از نمونه بارز این برنامه ها می توان به مجموعه <<پایتخت 4>> و <<دودکش>> اشاره کرد‎.‎ • به نظرم فقدان حضور بازیگران طنازی چون عطاران، لولایی، غفوریان، جعفری، خمسه، تنابنده، آقاخانی، برق نورد، گرجستانی و مهران فر بیش ازپیش در برنامه های رمضانی قابل لمس است.‏