روزنامه شهروند کد خبر: 133756 تاریخ خبر: ۱۳۹۷ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت چگونه برنامه‌های تفریحی و فراغتی در شهر برای بانوان مناسب می‌شود بازگشت زنان به شهر فعال‌سازی و شاداب‌سازی مجموعه‌های مختص زنان با تأکید بر گذران اوقات ‌فراغت در دستور کار ماست دختران جوان در برنامه‌های فراغتی مغفول مانده‌اند گروه گزارش| روی کاغذی سفید نوشته اند: ورود آقایان ممنوع و چسبانده اند پشت در. کوچه آن قدر خلوت است که حتما کسی باید با قصد قبلی پایش را در آن بگذارد و از در شیشه ای <<شهربانو>> رد شود. شهر زنان. فقط در لابی ورود، نیروی انتظامات که مرد مسنی است، نشسته. پشت در دنیای دیگری است، یک دنیای خلوت و کم رفت وآمد. ساختمانی نوساز، مطابق با مد روز ساختمان سازی. شهربانوها قرار است پاسخی باشند به شهری که بیشتر برای مردان ساخته شده تا زنان. پاسخی به نیازهای فراغتی و روزمره زنانی که شهر به آنها جایی نداده است. اینجا هم کتابخانه دارد، هم سالن زیبایی تا بتواند انواع خواسته ها را پوشش دهد؛ هر چند بیشتر استفاده ها از سالن ورزشی است و استخر. کتابخانه مراجعان زیادی ندارد اما اعضای ثابتی هم پیدا کرده است، راحتی فضا، راحتی پوشش، داشتن کمد و خلوت بودن محیط باعث شده که چند نفری این کتابخانه را به عنوان محل مطالعه و کار انتخاب کنند. البته آنها می توانند در اتاق های دیگر که عموما خلوت است هم مطالعه کنند. یک نفر در آتلیه برای کنکور درس می خواند: <<کتاب هایم خیلی زیاد بود، این جا بهم کمد دادند. فضا همیشه تمیزه؛ به خصوص دستشویی ها. این که لازم نیست حجاب داشته باشم و می تونم دمپایی بپوشم خیلی خوبه. کمد دارم و امکانات حداقلی می تونم داشته باشم که مثلا در کتابخانه ملی نمی شه.>> اما مهمترین ملاک او نزدیکی به خانه است. بعدازظهر ها بچه مدرسه ای ها هم به کتابخانه می آیند. هر روز در نیمه اول سال از 8 صبح تا 8 شب و در نیمه دوم از 8 صبح تا 6 بعدازظهر درِ این ساختمان باز است. برای زن هایی که می خواهند مطالعه کنند یا در سالن ها و اتاق های دیگر وقتشان را بگذرانند. کلاس های آموزشی هنری، باشگاه ورزشی و کافی شاپ برای ساعت های تفریح. زن ها اگر بخواهند به آرایشگاه بروند و یا برای خیاطی لباسی سفارش بدهند، هم در همین فضا کارشان انجام می شود؛ البته سالن زیبایی مدت ها خالی و سوت وکور بود. دستورالعمل ها آن قدر دست و پای بهره برداران اتاق ها را می بست که زود به زود تخلیه می کردند. سالن شوی لباس های اسلامی هم چنین سرگذشتی داشته. گالری هم نمایشگاه های زیادی به جز نمایشگاه چهل تکه به خود ندیده است. فاطمه راکعی، سرپرست اداره کل امور بانوان معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران نقص های برنامه های شهربانوها را قبول دارد. او می گوید بعضی از برنامه ها نتوانسته اند مشارکت زنان را جذب کنند؛ اما شهرداری در دوره جدید می خواهد تغییراتی در این برنامه ها ایجاد کند: <<به دلایلی برنامه ها بیشتر مناسبتی بوده یا حالت اجبار و اکراه داشت و باعث شد که زنان از برنامه های شهرداری در محلات کمی گریزان شوند. نخستین کاری که باید در این زمینه انجام دهیم، جلب اعتماد مردم است.>> او می گوید این اعتماد با تغییر چهره ها و دست اندرکاران و ابزارهای ارتباطی در این برنامه ها ایجاد می شود: <<شهرداری موظف است برای زنان، خانواده ها، سالمندان و معلولان برنامه هایی داشته باشد؛ چون با پول مردم اداره می شود. ابزارهای ارتباطی ما هم باید تغییر کنند و به سمت ابزارهای امروزی که جوان ها به خصوص دختران جوان را جلب می کند، بروند. دختران جوان عمدتا در برنامه ها مغفول مانده اند؛ اما مردم تغییر را در برنامه هایمان خواهند دید. می خواهیم با جلب مشارکت زنان، در محلات مختلف زنان را در کنار مردان در حال فعالیت ببینیم. چهره شهر را تغییر دهیم به طوری که خود زنان در عرصه شهر فعال باشند و دیوارهای خاکستری شهر را رنگ آمیزی کنند. می خواهیم سرسبزی را به همه محلات ببریم.>> نیره توکلی، جامعه شناس، به ناهماهنگی امکانات تفریحی به خصوص برای زنان در محلات مختلف اشاره می کند و می گوید شهرها نه تنها برای زنان که به طور کلی برای شهروندان ساخته نشده: <<باید در نزدیک ترین فاصله از محل سکونت محل پیاده روی و گردش و ورزش باشد؛ به خصوص ورزش هایی مثل دوومیدانی و پیاده روی و فضای مناسب دوچرخه سواری تا زنان به جای این که خانه نشین شوند، وقتشان را به نیازهایی مثل هواخوری و ورزش و گردش بردن بچه ها بدهند. در نزدیک محل زندگی به اندازه کافی فضای سبز و بوستان و ورزشگاه باشد و هر کسی با حداکثر 10 دقیقه پیاده روی امن بتواند خودش را به آن برساند.>> راکعی این مسأله را هم قبول دارد و می گوید: <<متاسفانه هماهنگی لازم نبوده و طرح های محلات با هم فاصله زیادی دارند. یکی از طرح هایی که از بدو ورودم به شهرداری شروع کردم، طرح مطالعه مراکز کوثر بود که به دانشگاهیان سپرده شد تا مشخص شود این مراکز با چه هدفی ایجاد شدند، باید چه می کردند، در حال حاضر چه وضعیتی دارند و به چه سمت وسویی باید هدایت شوند که در جهت منافع مردم باشد. این مراکز باید واقعا در خدمت توانمندسازی و اشتغال آنها باشد. همچنین درباره شهربانوها و بوستان های زنان و مرکز شهردخت که فعلا یک نمونه از آن احداث شده، این مطالعات در حال انجام است. این مطالعات کمک می کند تا این مراکز را به سمتی هدایت کنیم که به بهترین وجه با کیفیتی که عمومیتش برای همه محلات یکسان باشد، فعالیت کنند. اگر چه محلات ویژگی های خاص خودشان را دارند و این مسأله هم باید لحاظ شود.>> این مراکز در مناطق مختلف از نظر دستورالعمل ها تفاوت چندانی با هم ندارند و نیازسنجی برایشان صورت نگرفته اما کیفیت ارایه شان متفاوت است؛ مناطق بالاتر کیفیت بهتری دارند هر چند کلاس ها و بخش ها مشترک است. در حالی که ممکن است کلاس قالیبافی در یک منطقه متقاضی بیشتری داشته باشد و در منطقه دیگر جای خود را به کلاس آموزشی دیگری بدهد. استقلال زنان را ببینیم کسی شهربانوها را نمی شناسد. صاحب کافی شاپ می گوید و بعضی دیگر از بهره برداران که نتوانستند مشتری خوبی پیدا کنند و به فکر تخلیه واحدها و جا به جایی اند. مراجعان گذری کمتر به آنها مراجعه می کنند و تبلیغات هم اصولی و با جامعه هدف مشخص صورت نمی گیرد. بیشتر وقت ها همه صندلی های کافی شاپ ها خالی اند. او حتی برای این که بتواند مشتری های بیشتری جذب کند جلسه های روانشناسی در کافی شاپ برگزار و میهمان دعوت کرده است. اما باز هم غیر از آشنایان خودش، از خود مجموعه مراجعان چندانی نداشته است. از وضع درآمد خیلی ناراضی است: <<خانم های مسن تر این جا رو بیشتر دوست دارن چون فضا زنانه است و دوست دارن میهمانی دوره داشته باشن و پیش هم بشینن. جوان ترها فقط اونها که دختر و یا پسر کوچک دارند، می تونند بیان.>> یکی از هدف های این مجموعه زن های خانه دار با فرزند هستند و برای همین شهربانوها خانه اسباب بازی دارند؛ اما در بعضی مناطق فضای کافی برای همه کاربری ها در نظر گرفته نشده است. خانه های اسباب بازی کوچک و دلگیر از آب درمی آیند و تحت الشعاع کاربری هایی دیگر مثل استخر و سونا قرار می گیرند. در یکی از شهربانوها استخر که زیر کلاس های آموزشی قرار دارد، تحمل هوای پر رطوبت و بوی کلر را سخت می کند. پسرهای بالای 6 سال در این مجموعه جزو همان آقایانی هستند که روی در ورودشان ممنوع شده است و مادرانشان امکان این که به این مکان بیایند و در کنار فرزندشان باشند را ندارند. راکعی می گوید در برنامه های شهربانوها زن ها و کودکانشان با هم دیده شده اند؛ هر چند این مسأله استقلال زنان را نقض نمی کند: <<هدف این بوده که زنی که به این مرکز مراجعه می کند، از صبح بچه را در مهد بگذارد و به استخر و آتلیه برود، خرید کند و در آن مکان احساس راحتی کند؛ اما یک هدف دیگر این بود که در شهربانوها پاتوق های زنانه شکل بگیرد. آنها همدیگر را بشناسند و با هم معاشرت کنند. این اتفاق هنوز نیفتاده است. پاتوق ها را فعال خواهیم کرد و کلاس های آموزشی مشارکتی خواهند شد.>> به گفته او اگر چه زن ها را از خانواده ها و کودکان نمی توانیم جدا کنیم، اما بعضی ها بر این طبل می کوبند که زن بدون خانواده و فرزندانش معنایی ندارد: <<ما می گوییم زن به صرف زن بودنش باید دیده شود، او یک فرد مستقل است و باید به ویژگی هایش احترام گذاشت.>> توکلی با سیاست های جداسازی مخالف است. او می گوید که فضاهایی مثل شهربانوها یا پارک های بانوان کافی نیستند: <<در شهر پرترافیک و آلوده تهران به قدری این فرهنگسراها کم اند و تعداد و مکانشان دور از منطق است که فایده ای به حال زنان ندارد. بارها گفته ا م که این جداسازی ها غلط است و هر چیزی که به صورت جزیره دور از دسترس باشد، به درد فراغت زنان نمی خورد. یک زن در تهرانپارس چطور باید خودش را به پارک چیتگر برای دوچرخه سواری برساند؟ کسی این همه وقت نمی گذارد که کمی اوقات فراغت داشته باشد. فضاهایی که بودن در کنار خانواده در آنها طراحی نشده و افراد خانواده را از هم جدا می کنند، اوقات فراغت خوبی را رقم نمی زند.>> او می گوید انگیزه های شهردار پیشین برای احداث فرهنگسراها و شهربانوها چیز دیگری بوده: <<بیشتر به نظر می رسد بهانه ای شد که قسمت اعظم فضای پارک ها را هم به ساختمانی اختصاص دهد که فقط بخش کوچکی از آن فرهنگسراست. مثلا پارک کوچک ریحانه سر زعفرانیه دو سه هزار متر است و در دوسوم آن ساختمان های بزرگی ساخته شده که به جای این که محلی غیرانتفاعی باشد، شهرداری بابتشان پول می گیرد.>> برنامه هایی برای مناسب سازی فضای عمومی شهر به دلیل این که پیش از احداث شهربانوها نیازسنجی درستی انجام نشده، بعضی اتاق هایی که کاربری خاصی داشتند، مدت ها بدون استفاده ماندند. گاهی از واحدها استفاده های دیگر می شود؛ مثلا مرکز مشاوره خالی را چرخ های خیاطی چهل تکه پر کرده اند و بعضی کلاس ها به دلیل نرسیدن به حد نصاب تشکیل نمی شوند. مربی ها حاضر نیستند با تعداد کم کلاس را تشکیل دهند. در بین کلاس ها از کلاس زبان بیشتر استقبال می شود. سالن ورزش پررفت وآمدترین محل این مجموعه است. جایی که مراجعان آن اغلب از طریق مربی هایشان که در سالن های دیگر بودند و حالا به این جا آمده اند، پایشان به شهربانو باز شده است. آنها به لابی که می رسند، سوار آسانسور می شوند و یک راست به محل سالن ورزش می روند و بعد از کلاسشان هم برمی گردند. بدون این که از امکانات دیگر مجموعه استفاده کنند. ویژگی مورد نظر راکعی یعنی پاتوق بودن و مشارکت در فعالیت ها هنوز در شهربانوها شکل نگرفته است. دختران جوان ترجیح می دهند به جای کافی شاپ های سوت وکور این مراکز به کافه های شهر بروند و زن ها ترجیح می دهند که کودکانشان را در مهدکودک هایی دلبازتر و پر جنب وجوش تر بگذارند. اما راکعی امیدوار است و می گوید خارج از این مجموعه های مختص زنان، برای فضای عمومی شهر هم فکرهایی شده است. مناسب سازی فضای عمومی شهر یکی از این برنامه هاست: <<فضای سبز، مبلمان شهری، روشنایی معابر شهری و ارتقای امنیت اجتماعی در مناسب سازی فضاهای عمومی قرار می گیرد. همچنین می خواهیم اتاق های مادر و کودک را در کلیه مراکز عمومی فعال کنیم. فعال سازی و شاداب سازی مجموعه های مختص زنان با تأکید بر گذران اوقات فراغت در دستور کار ماست. اصلاح و بازبینی ساختار این مجموعه ها، برگزاری نمایشگاه ها و تورهای گردشگری و جشنواره ها و از همه مهمتر ایجاد پاتوق ها به زودی انجام می شود.>> آنها می خواهند پنج محله را در شهر به عنوان محله سالم طراحی کنند تا زنان اوقات فراغتشان را در آن محلات به گردش و تفریح بروند؛ در شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز شهر، نقاطی که از نظر فیزیکی و بهداشتی و اجتماعی و روانی و سخت افزاری مناسب سازی شود و به زنان احساس امنیت و آرامش بدهد. خبر دو جشنواره را هم می دهد، جشنواره زنان در شهر و جشنواره دختران شهر، دخترانی که خیلی وقت است به گفته او مغفول مانده اند.