روزنامه شهروند کد خبر: 126405 تاریخ خبر: ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۴ بهمن روایت از روزگاران؛ همگام با خاورشناس آلمانی در خیابان‌های دارالخلافه شیفته باغ‌های تهران پل فیروزه هینریش کارل بروگش، خاورشناس و جهانگرد پرآوازه آلمانی، در دسته میهمانان اروپایی ایران در عصر قاجار به شمار می آید. او در سفری پرماجرا به ایران سفرنامه ای نگاشته است که نکته های جذاب تاریخی را درباره زندگی مردم ایران در آن زمانه دربردارد. کتاب <<در سرزمین آفتاب>> نماهایی جذاب از ایران به ویژه تهران عصر قاجار در خود جای داده است. با این جهانگرد خوش ذوق به تهران روزگار قاجار سفر می کنیم. تصویرهایی جذاب از تهران آن زمان، جای گرفته در قاب دوربین آنتوان سوروگین، ما را در این سفر همراهی می کند. چنارها و ساکنان خوشبخت باغ ها بروگش درباره باغ های تهران به ویژه چنارهای پرآوازه پایتخت ایران توصیفی دلنشین دارد. او در این باره می نویسد: <<درختی که بیش از همه به باغ های تهران زیبایی بخشیده درخت چنار است. این درخت با تنه قطور و بلند و شاخه های پیچ درپیچ و برگ های زمردینش، سایه واقعا مطبوعی دارد. در باغ های ایران حوض های بزرگی وجود دارد که درونشان پر از ماهی های قرمز و طلایی است و در وسط شان فواره ای نصب شده است. در این باغ ها آبشارهای مصنوعی و جوی های عریضی تعبیه می کنند و آنها را با کاشی های پرنقش و نگار می پوشانند. درختکاری ها و گلکاری های چشم نواز و دلفریب و کوشک هایی که به سبک معماری اصیل ایرانی ساخته می شود و به آنها <<کلاه فرنگی>> می گویند، نشستن در هوای آزاد را واقعا دلپذیر می سازد. از بالای دیوار این باغ ها قلل پوشیده از برف البرز دیده می شود که حتی تماشایشان در فصل تابستان، تأثیر خنک کننده ای بر ساکنان خوشبخت این باغ ها می گذارد.>> شیوه دگرگونه نامگذاری گذرها و خیابان ها خاورشناس آلمانی هنگام گذر از خیابان ها و دیگر گذرگاه های پایتخت قاجار، به شیوه نامگذاری آنها توجهی ویژه می کند. او کوشیده است نکته ای را بیان کند که از نظرش ویژگی نامگذاری خیابان ها در میان ایرانیان به شمار می آید: <<موضوع دیگری که شایان ذکر است، نام گذاری خیابان ها و کوچه هاست، امروزه تابلوهای سفیدی که رویشان با خط خوش فارسی نام خیابان ها به رنگ سیاه نوشته شده است، در هر گوشه ای یافت می شود. اما ایرانیان ظاهرا این نوع نامگذاری را نمی پسندند و از آن کمتر استفاده می کنند چرا که در نظر آنان هر خیابانی از قسمت های مختلفی تشکیل می شود و اهالی تهران ترجیح می دهند هر قسمت را به نام بنای مشهوری که در آنجاست یا به اسم شخص معروفی که در آن نزدیکی زندگی می کند، بنامند. مثلا آن قسمت از خیابان <<لاله زار>>، گردشگاه اصلی تهران که طولوزان، پزشک شخصی شاه در آن جا زندگی می کند، به <<خیابان دکتر طولوزان>> شهرت دارد، چند قدم بالاتر نزدیک سفارت فرانسه، صحبت از <<خیابان سفارت فرانسه>> است و به همین دلیل قسمتی از <<خیابان دروازه شمیران>> را که تأسیسات چراغ گاز در آنجاست، <<خیابان چراغ گاز>> می نامند. هرچند این شیوه دارای مزیتی است و آن این است که وقتی نشانی مکانی را می دهند، همه به خوبی می دانند که در کجا واقع شده است و به سادگی آن را پیدا می کنند.>> گرفتاری های آب تهران آب دارالخلافه، مسأله ای دیگر به شمار می آید که توجه هینریش کارل بروگش آلمانی را به خود می کشاند. او دراین باره روایتی جذاب دارد: <<تهران چشمه ندارد و مردم شهر از آب قنات استفاده می کنند. آب این قنات ها در جوی های روباز شهر جریان دارد و به آب انبارهای محلات مختلف می ریزد. هر فرد یا هر خانواده آب مورد نیاز خود را بدون توجه به آلودگی، از این مخزن های عمومی به دست می آورد. البته اخیرا روی اکثر این جوی ها را با قطعات سنگ پوشانده اند، با وجود این در بسیاری از جاها، مردم سنگ ها را از رویشان برداشته اند تا دسترسی به آب برایشان سهل تر شود: افراد عادی معمولا با دست آب می خورند یا این که روی زمین دراز می کشند و شبیه به حیوانات مستقیما با دهان آب می نوشند. روزی یکی از دوستان ایرانیم که از این نوع آب خوردن بدش می آمد، به شخصی که در یکی از کوچه ها روی زمین دراز کشیده بود و آب می خورد گفت: <<آقاجان، این چه طرز آب خوردن است، مگر عقل از سرت پریده است.>> شخصی که مشغول آب خوردن بود، جواب داد: <<قربان مگر چه عیبی دارد؟>> دوست من بی درنگ جواب داد: <<هیچی، همان طوری آب بخور.>> چه خوب بود اگر دولت ایران به مسأله پاکیزه نگاه داشتن آب اهمیت بیشتری می داد، زیرا تجارب اروپاییان ثابت کرده است که نه فقط سلامتی فرد بلکه سلامتی جامعه هم به این امر بستگی دارد. ظاهرا مقامات رسمی در ایران طور دیگری می اندیشند و به این مسأله اعتقاد چندانی ندارند که آلودگی آب، برای سلامتی انسان زیان آور است.>>