آیا خلأ هاشمی و درایت او در انتخابات ریاست جمهوری احساس می شود؟
 
جای خالی مرد سیاست
 
عباس عبدی: جای هاشمی خالی نمی ماند سید ابراهیم امینی: خلأ هاشمی احساس می شود صادق زیبا کلام: مسیر هاشمی مشخص است
 

لیلا مهداد|  این روزها برخی معتقدند؛ جای خالی ‌هاشمی‌رفسنجانی کاملا احساس می‌شود. هرچه به زمان انتخابات و رقابت‌های انتخاباتی نزدیکتر می‌شویم، بین نیروهای سیاسی آشفتگی بیشتری رخ می‌دهد.‌ هاشمی‌رفسنجانی تا بود، وزنه متعادل‌کننده جناح‌ها و گروه‌های سیاسی بود. او روش سیاست‌ورزی را می‌دانست و نه‌تنها درجدال سیاسی برای جناح خود بلکه برای رقیب خود نیز احترام قایل بود. اکنون مدتی است که فضا بوی انتخابات می‌دهد؛ انتخابات شورای شهر و ریاست‌جمهوری و به فراخور آن جناح‌های سیاسی تاکتیک‌های متفاوتی را برای کسب صندلی‌های بیشتر شورای شهر و بهارستان درپیش گرفته‌اند. اصلاح‌طلبان دغدغه‌شان تهیه فهرستی واحد است و اصولگرایان افق دیدشان را به انتخابات ریاست‌جمهوری معطوف کرده‌اند. درحقیقت جریان اصلاحات می‌خواهد فهرستی از چهره‌های نزدیک به اصلاحات را روانه خیابان بهشت کند و درحقیقت به نوعی به‌ دنبال تکرار نتیجه انتخابات دهمین دوره مجلس است؛ تکراری که دغدغه تأیید صلاحیت برخی نامزدها را در دل خود دارد و این درحالی است که تعداد اعضای شورای شهر از 31 به 21نفر کاهش یافته و رأی‌دادن به تمام لیست اصلاح‌طلبان از اهمیت بالایی برخوردار است، چون شوراها با وجود کارکرد غیرسیاسی‌شان حداقل دربرخی حوزه‌های انتخابیه ازجمله تهران نقش قابل تأملی را درعرصه سیاست بازی کرده است. اگر این گزاره را کنار مواضع شماری از اصلاح‌طلبان بگذاریم که تأکید دارند، بازماندگان از انتخابات مجلس، خود را برای ورود به انتخابات شوراها آماده کرده‌اند، آن‌گاه بعید نیست که سیاسی‌ترین رقابت انتخاباتی شوراها درتهران شکل بگیرد؛ چراکه آنسوی میدان در اردوگاه اصولگرایان نیز قریب 50 چهره سرشناس هستند که در انتخابات مجلس شورای اسلامی اخیر نامزد شدند اما توفیق نیافتند و این سوی میدان اصلاح‌طلبانی هستند که صلاحیت‌شان درجریان انتخابات یادشده تأیید نشد، البته این بدان معنا نیست که اصلاح‌طلبان چشم بر انتخابات ریاست‌جمهوری بسته‌اند، چون این جناح رویه خود را برحمایت از رئیس‌جمهوری بر سر کار گذاشته است و این نشان از رضایت عملکرد دولت یازدهم دارد.
اصولگرایی، جناحی است که درطول تاریخ فعالیت سیاسی‌اش نتوانسته یکپارچگی را تجربه کند و اوج آن در انتخابات دوره یازدهم ریاست‌جمهوری به چشم آمد و نتیجه انتخابات مجلس دهم بود که ضربه نهایی را به این جناح وارد کرد تا به یکپارچگی بیندیشد، البته مرور تاریخ نیز بر این مسأله صحه می‌گذارد؛ برگی که به انتخابات مجلس ششم می‌رسد؛ برگی که صف‌بندی جناح چپ‌ و راست را با تمام قوا روایت می‌کند؛ روایتی که در انتها به کناره‌گیری و انصراف‌ هاشمی می‌رسد. البته پیروز انتخابات 92 ریاست‌جمهوری نیز حامی‌ای‌ چون‌ هاشمی را درکنار خود می‌بیند؛ رویکردهایی که دلیلی بر جناحی‌بودن آیت‌الله نمی‌شود، تصویرگر این مسأله است که ‌هاشمی همیشه وزنه تعادل به شمار می‌آمده؛ وزنه‌ای که ریش‌سفیدی را پیشه می‌کرده و به حل مشکلات و اختلافات می‌پرداخته است و حالا که اصولگرایان برای رسیدن به نامزد مطلوب‌شان در انتخابات 96 فضای سیاسی را رصد می‌کند و گاهی از جمنا می‌گوید و زمانی سرلیست همان جمنا از مستقل‌بودنش می‌گوید و چهره‌ای مشخص برای رقابت با روحانی ندارد- احمد توکلی، باهنر، مصباحی‌مقدم و... نام‌هایی است که اصولگرایان خوب می‌دانند با رئیس‌جمهوری بر سرکار توانایی رقابت را نخوهند داشت- خلأ نبود مهره باهوش و باذکاوتی همچون آیت‌الله احساس می‌شود که همیشه در لحظات تاریخی حاضر بود و نقش‌آفرینی می‌کرد، به‌گونه‌ای که وقتی راستگرایان تضعیف می‌شدند، جانب آنها را می‌گرفت و زمانی که چپ‌گرایان زاویه‌‌نشین می‌شدند، آنها را به میدان سیاست‌ورزی بازمی‌گرداند. در واقع رویه اصولگرایان نشان از سردرگمی و فقدان خط‌مشی واحد دارد، چون این جناح نشان داده که نتوانسته به یک استراتژی واحد برای انتخابات دست بیابد و  این حاکی از این است که اصولگرایان با مشکل بزرگتری روبه‌رو هستند؛ مشکل لیدری.  برای رسیدن به پاسخ «آیا جای خالی‌ هاشمی و درایت او در انتخابات ریاست‌جمهوری احساس می‌شود یا نه؟» پای صحبت صاحبنظرانی نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانیم.

پیشینه

مردان تاثیرگذاری که نبودشان احساس می‌شود

شهیددکتر محمدحسین بهشتی و شهیددکتر مرتضی مطهری دونفر از مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی بودند که بعد از شهادت‌شان خلأ آنها تا سال‌ها احساس می‌شد. بهشتی تا بود مورد  انتقاد چپ‌های لاییک و منافقین خلق بود. تندروهایی که نهایتا دست به اسلحه بردند، از ابتدا حضور او را موثر دیده بودند. بهشتی مردی چند وجهی بود. از یک‌سو به چند زبان دنیا مسلط بود و از دیگرسو مدیری اجرایی و منصف بود. او معتقد بود که باید با مخالفان و منتقدان خود به زبان نرم سخن گفت و پای میز مذاکره و مناظره با آنها نشست. باید آنها را در ابتدا از معاند به مخالف و از مخالف به منتقد و نهایتا از منتقد به همراه تبدیل کرد. این عمل و اتفاق نیز با گفت‌وگو حاصل می‌شد، نه با حذف فیزیکی و بگیر و ببند. او البته وجه دیگر و مهمی نیز داشت. توجه به احزاب. شاید بهشتی مهم‌ترین روحانی دهه اول انقلاب بود که به اهمیت حزب و قدرت اجتماعی و ساماندهی افکار عمومی از طریق حزب اعتقاد داشت. او معتقد بود که حزب می‌تواند قدرت را پاسخگو کند، به همین دلیل چراغ حزب جمهوری اسلامی را او روشن کرد. درواقع توجه خاص به ضرورت وجود تشکیلات اسلامی یکی از ویژگی‌های برجسته شهیدبهشتی بود. بهشتی بر این عقیده بود که برای تداوم انقلاب، نیاز به مدیریت، برنامه‌ریزی در ابعاد مختلف، نیروهای کارآمد و همفکر برمبنای ایدئولوژی اسلامی است و برای همین در این راستا تلاش‌های چشمگیری داشت تا تشکل اسلامی ایجاد شود. بهشتی برای جامه عمل پوشاندن به این اعتقاد به کمک روحانیون مبارز ازجمله مقام معظم رهبری،‌ هاشمی‌رفسنجانی، محمدجواد باهنر و موسوی‌اردبیلی به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام کرد تا این‌که در اوایل‌ سال 57 پایه حزب محکم شد و با تاکید امام‌خمینی(ره) 7 یا 8روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حزب اعلام شد و از آن‌جایی که بنیانگذاران آن به جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی می‌اندیشیدند نام آن را گذاشتند حزب جمهوری اسلامی. حزبی که دبیرکلی آن به شهیدبهشتی محول شد، البته حادثه هفتم تیر‌سال 60 و انفجار مقر این حزب ضربه‌ای سنگین به آن وارد کرد، چون در این حادثه دبیرکل و جمعی از اعضای فعال حزب به شهادت رسیدند. با شهادت بهشتی، حزب جمهوری اسلامی روبه‌افول رفت؛ اگرچه توانست تا‌ سال 66 نقش مهمی در روند انقلاب اسلامی ایفا کند، اما بعد از این برهه، وجود برخی اختلاف‌نظرها در حزب سبب شد با توصیه امام خمینی(ره) حزب فعالیت خود را متوقف کند.
از دیگرسو مرتضی مطهری از شاگردان برجسته امام خمینی(ره)، یک تئوریسین واقعی بود که خطبه‌های آتشین داشت و در حوزه‌های فلسفه، سیاست و روابط اجتماعی متون قدرتمندی می‌نوشت. مطهری از اوایل دهه 40 فعالیت‌ سیاسی خود را آغاز کرد و در نشریات مختلف مقالاتی را به چاپ می‌رساند. وی با سخنرانی در جمع‌های مختلف در کنار دیگر چهره‌های تئوریک جریان اسلامی نقش ویژه‌ای در بسیج نیروهای مردمی برای خلق انقلاب اسلامی ایفا کرد، البته او برخلاف دیگر تئوریسین‌های انقلاب هیچ‌گاه در عرصه فکر و اندیشه متوقف نبود و همواره دستی در فعالیت‌های سیاسی و سازمانی داشت. مطهری که سابقه سازماندهی تجمعات علیه رژیم‌شاه و همراهی هیأت‌های مؤتلفه را در کارنامه خود داشت، در میانه دهه‌50 به فکر تأسیس گروهی سیاسی متشکل از روحانیون افتاد، تا این قشر با سازماندهی بهتری مبارزات خود را سامان دهند. این فکر با همراهی تنی چند از روحانیون همفکر عملی و «جامعه روحانیت مبارز» در تهران بنیانگذاری شد. «جامعه روحانیت مبارز» یک‌سال پیش از انقلاب تأسیس شد و توانست نقش ویژه‌ای در تحولات ‌سال آخر رژیم پهلوی ایفا کند.

موافق

خلأ‌ هاشمی احساس می‌شود

سیدابراهیم امینی- عضو ‌شورای مرکزی حزب اعتماد ملی | طبیعی است که افراد بزرگ تاثیرگذاری خودشان را  در جامعه به شیوه‌های مختلف نشان داده‌اند.‌ هاشمی نیز با توجه به سابقه دیرینه‌ای که هم در تلاش برای استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت آن و ادامه راه داشتند، همیشه تاثیرگذار بودند، البته یکی از ویژگی‌های بارز ایشان این بود که می‌توانستند با آن درایت و تدبیری که داشتند تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند. مصداق بارز آن انتخابات ریاست‌جمهوری 92 بود؛ وقتی در کمال بهت و ناباوری کسی که بیشترین تاثیرگذاری را در این نظام داشته مورد بی‌مهری واقع و ردصلاحیت شد، با استفاده از فرصت و تلاش برای انتخابات روحانی در کنار شخصیت‌های تاثیرگذار دیگر توانستند در همان مرحله نخست پیروزی روحانی را به پشتوانه رأی ملت رقم بزنند. طبیعی است که چنین شخصیتی فقدانش کاملا محسوس است، ولی راه ایشان و در حقیقت همان پیامی که برای دوستداران کشور همیشه داشتند باید چراغ راه باشد و نگذاریم که خلأ ایشان و نبودشان باعث مشکلی در ادامه راه باشد. در این میان نکته‌ای که باید به آن دقت کرد این است که‌ هاشمی هیچ‌گاه خود را محدود به یک جریان سیاسی خاص نمی‌کرد. اگرچه متاسفانه کسانی که بنابر دلایل مختلف حضور پررنگ‌ هاشمی را به ضرر خود می‌دیدند، بی‌مهری‌هایی را نسبت به ایشان روا می‌داشتند، ولی این به این معنا نیست که‌ هاشمی محدود به یک جریان سیاسی خاص، کل نظام و مصلحت کشور را نبیند این‌گونه نبود، چون دید و توجه  ایشان به منافع ملی و رشد نظام بود. ایشان به حل مشکلات توجه داشتند و یکی از ویژگی‌هایشان هم این بود که از ابتدای انقلاب تا زمان حیات‌شان هرکجا حضور داشتند به پشتوانه رأی شهروندان بود؛ بزرگترین سرمایه ایشان چه زمانی که رئیس‌ مجلس بودند یا در نقش رئیس‌جمهوری ظاهر شدند و چه برهه‌ای که  در مجلس خبرگان بودند. درواقع بیشترین حضور را در انتخابات‌ها داشتند و همین را هم درحقیقت آسیب‌شناسی‌ می‌کردند و اگر در جاهایی نیاز به تقویت برخی جنبه‌ها وجود داشت، به‌خوبی بهره می‌گرفتند. در حقیقت شخصیت نقدپذیری داشتند و نقد جامعه را نسبت به خودشان می‌پذیرفتند و همین مسأله را نیز تبدیل به فرصت می‌کردند تا اگر در مواردی مشکلی یا خلائی وجود دارد، ترمیم شود و همین رویه نیز باعث شد در اوج محبوبیت این دنیا را ترک کردند. حضور گسترده مردم از همه اقشار در تشییع و تدفین و... و مجالسی که برای ایشان برپا شد، نشان از همین امر دارد. درواقع فقدان شخصیتی اینچنینی ایجاد خلأ می‌کند، اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که برخی منکر چنین مسأله‌ای شوند، اما  بی‌شک تأثیر خود را در کل جامعه می‌گذارد و توجه به آرمان‌های ایشان است که می‌تواند کمی آن را بکاهد.

مخالف

جای هاشمی خالی نمی‌ماند

عباس عبدی- فعال سیاسی| گمان من این است که خلائی وجود ندارد که اگر ایشان بودند می‌توانستند پر کنند. درواقع چیزی که دیده نمی‌شود نیاز به دلیل ندارد. در جواب این عقیده که ایشان در انتخابات تاثیرگذاری بالایی داشتند و همیشه انتخابات 92 نیز برای نمونه مثال زده می‌شود، باید بگویم هرکسی در انتخابات تاثیرگذار است؛ تاثیرگذاری ربطی به این مسأله ندارد. تاثیرگذاری و خلأ دومبحث جداگانه هستند. حالا مدتی فردی وجود دارد و تاثیرگذاری‌هایی نیز دارد و بعد می‌رود کنار و فرد دیگری چنین ایفای نقشی‌ را به‌عهده می‌گیرد و تاثیرگذاری خود را دارد. اما زمانی که صحبت از خلأ می‌شود به این معناست که کاری را فردی انجام ‌می‌داده یا انجام می‌دهد که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند انجام بدهد. من چنین چیزی را نمی‌بینم. درحال حاضر چه خلائی وجود دارد که اگر ایشان بودند می‌توانستند پر کنند و حالا در نبود ایشان این خلأ وجود دارد و هیچ‌کاری برای آن نمی‌توان کرد؟ به اعتقاد من هرکسی که در جامعه است، سعی می‌کند یک اثری داشته باشد، البته هرکسی به اندازه قدرت، نفوذ یا هر چیز دیگری این نقش‌آفرینی را دارد. اما زمانی که فرد نیست، افراد دیگری آن تاثیرگذاری را به شکل‌ دیگری می‌گذارند، بنابراین خلائی وجود نخواهد داشت. هرکسی نقش‌ خود را به شکل‌های دیگر بازی می‌کند. درواقع مشکل خاصی وجود ندارد. یک پزشکی هرچند پزشک خوبی هم باشد، زمانی که فوت می‌کند، پزشکان دیگر جایگزینش می‌شوند و کار او را ادامه می‌دهند. مگر این‌که یک پزشک منحصربه‌فردی باشد و در زمینه بیماری خاصی تبحر داشته باشد و بعد از فوتش کسی نتواند آن بیماری را درمان کند، البته چنین چیزی را من نمی‌بینم. ما مردان سیاسی داریم که کارشان این است، نه این‌که بخواهند نقش کس دیگری را ایفا کنند. در حقیقت‌ هاشمی نیز در کنار بقیه که نقش خود را ایفا می‌کردند، نقش خود را بازی می‌کرده است. نقشی که منحصر به ‌فرد نیست. یک صحنه تئاتر را متصور شوید، فردی نقش هملت یا فرد دیگری را بازی می‌کند، بعد فرد دیگری این نقش را بازی کند، شاید یک نفر کمی بهتر نقش‌آفرینی کند و فرد دیگری کمی بدتر که این هم یک بحث سلیقه‌ای است. با نبود یکی از افراد که آن نقش از تئاتر حذف نمی‌شود.

نظر کارشناس

مسیر‌ هاشمی مشخص است

صادق زیباکلام - استاد علوم سیاسی| نبود ‌هاشمی از نظر عاطفی احساس می‌شود اما واقعیت‌ امر بر این است که پیام، نقش، جهت‌گیری‌های وی در انتخابات پیش رو کاملا مشخص است و کسانی که وی را قبول دارند، کسانی که می‌خواهند مسیری آیت‌الله را اگر می‌بودند و در آن مسیر حرکت می‌کردند، کسانی که می‌خواهند به نامزدی که اگر وی می‌بودند از آن حمایت می‌کردند و می‌خواستند به او رأی بدهیم اگر می‌خواهند در این مسیر حرکت کنند به تعبیر من باید به آقای روحانی رأی داده شود. اگرچه‌ هاشمی‌رفسنجانی اشکالاتی به دولت روحانی و عملکردش داشتند اما نسبت به کلیت دولت ایشان نظرشان بسیار بسیار مثبت بود و در قبال سیاست‌های اعتدال و میانه‌روی که به‌خصوص در سیاست خارجه دولت روحانی از خود نشان داده است نظرشان مثبت بود. تغییرات و تحولاتی در داخل کشور به وجود آمده اگر دانشگاه‌ها را با دانشگاه‌های دوران دولت نهم و دهم مقایسه کنیم به‌خصوص دورانی که اصولگرایان در 22خرداد 88 به وجود آورده بودند؛ اغلب تشکل‌های دانشجویی فعالیت نمی‌کردند و مسائل زیادی که همگی بر آنها واقفیم پیش آمده اما فضایی که در دولت یازدهم شاهدیم متفاوت است؛ فضا ایده‌آل نیست اما تفاوت‌های فاحشی با دولت قبل خود دارد. درحال حاضر کشور از یک بحران هسته‌ای خارج شده و به یک توافق تاریخی دست یافته‌ایم. درواقع از خیلی جهات مسیری که دولت یازدهم درحال حرکت در آن است مسیر درستی است، البته رکود همچنان وجود دارد، تورم دیده می‌شود اما واقعیت امر این است که باید دید چه مقدار از تورم و رکود متوجه سیاست‌های دولت یازدهم است و چه‌درصدی به اقتصاد کلان جامعه برمی‌گردد، بنابراین به اعتقاد من اگر ‌هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم حضور داشت قطعا با تمام وجود از دولت یازدهم حمایت می‌کرد. به اعتقاد من با همه این تفاسیر خلأیی وجود ندارد و کسانی که می‌خواهند به روحانی رأی بدهند و بسیاری از کسانی که در‌ سال 92 به وی رأی دادند بر این مسأله واقف هستند که اگر آقای‌ هاشمی حضور داشتند از این دولت قطعا حمایت می‌کردند. این افراد آگاهی دارند که دولت یازدهم دستاوردهای مهمی برای کشور داشته‌اند دستاوردهایی که در دولت نهم و دهم کارهایی برایش صورت گرفت اما هیچگاه نتیجه‌بخش نبود و نتوانستند حتی گامی به سوی مصالحه بردارند، اگرچه تندروها سعی دارند بر این نکته تأکید کنند که برجام هیچ دستاوردی نداشته است اما همین‌قدر که کشور در شرایط سال‌های آخر دولت دهم نیست بزرگترین دستاورد است. در عرصه اقتصاد نیز که در این هجمه به دولت یازدهم حمله می‌شود باید این مسأله گفته شود که چه میزان از اقتصاد در دست دولت یازدهم است؟ 

تجربه دیگران

اندیشه‌های ماندگار

1- دوم اکتبر 1869 مهانداس کارامچاند گاندی دیده به جهان گشود. مردی که روزگاری رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود و ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک‌ماه روزه گرفت و در رژه نمک از 12مارس تا 6آوریل 1930 به همراه چندصد‌هزار نفر هندی 400کیلومتر از احمدآباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد؛ عملی که قانون مالیات نمک را بی‌اعتبار کرد؛ مبارزه‌ای برای دعوت هندی‌ها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و بازتاب جهانی داشت و نهایتا انگلیسی‌ها مجبور به مذاکره شدند. گاندی چندین‌بار هدف سوءقصد قرار گرفت تا این‌که در 9بهمن 1326 «ناتورام قادسی» گاندی را در 79سالگی در میان جمعیت عازم محل عبادت مورد هدف گلوله قرار داد. خبر مرگ گاندی دنیا را متعجب و متأثر کرد، آسیایی‌ها مرگ کسی را که منادی استقلال آسیا بود باور نمی‌کردند. در لندن تمام شخصیت‌های بریتانیا پیام‌های تسلیتی روانه هند کردند. حتی چرچیل، دشمن دیرین گاندی هم پیامی به هند فرستاد. رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده؛ هری ترومن در سخنانی گفت: «همه دنیا در عزای هند شریک است» و  نخست‌وزیر فرانسه ژرژ بیدو بیان کرد که «همه کسانی که به برادری انسان معتقدند، در مرگ گاندی عزادارند.» بزرگترین رقیب سیاسی ‌گاندی، محمدعلی جناح در پیام تسلیتی نوشت:  «با مرگ جدل نتوان کرد. او یکی از بزرگترین مردان پرورده جامعه هندو بود.» مهاتما گاندی، رهبر بزرگ جنبش ضداستعماری هندوستان با استفاده از اندیشه‏ها و تفکرات مختلف، اندیشه‏ عدم‌خشونت را به شکلی روشن تدوین کرد و آن را به‌عنوان یک استراتژی سیاسی مورد توجه قرار داد. همچنین مشخص شد که این اندیشه چه ربط و نسبتی با جنبش‌های اجتماعی جهان معاصر پیدا می‏کند. جنبش بزرگ ضداستعماری هندوستان، جنبش حقوق‏ مدنی در ایالات متحده آمریکا به رهبری مارتین لوترکینک، جنبش بزرگ ضداستعماری آفریقای‌جنوبی به رهبری نلسون ماندلا و… به نحو مستقیم از اندیشه و روش عدم‌خشونت مهاتما گاندی استفاده کرده‏اند.
2- نخستین رئیس‌جمهوری آفریقای‌جنوبی در 18جولای 1918 دیده به جهان گشود. ماندلا پیش از ریاست‌جمهوری از فعالان برجسته مخالف آپارتاید و رهبر گنگره ملی آفریقا بود. ماندلا 27سال از زندگی خود را بیشتر در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد و عنوان مشهورترین چهره مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی را به‌دست آورد. او پس از آزادی از زندان در ‌سال1990 سیاست صلح‌طلبی را در پیش گرفت و همین مسأله منجر به تسهیل انتقال آفریقای‌جنوبی به سمت دموکراسی‌ای شد که نماینده تمامی قشرهای مردم باشد. ماندلا 5دسامبر 2013 در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای‌جنوبی در 95سالگی درگذشت. جاکوب زوما گفت: نلسون ماندلای دوست‌داشتنی ما که پدر موسس کشور دموکراتیک‌مان بود، درگذشت. بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل ماندلا را غول عدالت خواند و گفت: هیچ‌کس به اندازه او در عصر ما برای پیشبرد ارزش‌ها و آمال‌های سازمان ملل کار نکرد. او زندگی‌اش را صرف خدمت به مردمش و بشریت کرد و این کار را با فداکاری زیاد انجام داد. موضع‌گیری اصولی او و نیروی اخلاقی که زیربنای این موضع‌گیری بود، نقشی اساسی در برچیدن آپارتاید داشت. اوباما نیز اعلام کرد: دستاورد او بیش از چیزی بود که می‌شود از هر انسانی انتظار داشت. ما یکی از بانفوذترین، شجاع‌ترین و خوب‌ترین انسان‌هایی که می‌توان همزمان با آنها در زمین زیست را از دست داده‌ایم. او دیگر متعلق به ما نیست، بلکه متعلق به قرن‌هاست. دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس نیز در واکنش به درگذشت ماندلا گفت: امروز چراغی درخشان در جهان از تابیدن بازایستاد. کوفی عنان، دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد نیز طی بیانیه‌ای گفت که دنیا رهبر بزرگی را از دست داده است.

بیشتر بدانیم

با نزدیک‌شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری سوالات بسیاری مطرح می‌شود که هرکسی به فراخور خود به‌دنبال پاسخی برای آن است یا پاسخی برای آن دارد. یکی از سوالاتی که برای ما مطرح شده این است که آیا جای خالی‌ هاشمی و درایت‌های ایشان در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری احساس می‌شود یا نه؟ سوالی که برخی صاحب‌نظران صحبت‌هایی در زمینه آن داشتند که در همین صفحه می‌خوانید، البته لینک‌های زیر هم می‌توانند در رسیدن سریع‌تر به پاسخ این سوال شما را یاری کنند.  
ایسنا
http:  //www.isna.ir/news/95102012539
ایسنا
http:  //www.isna.ir/news/95111610673/
مهر
http:  //www.mehrnews.com/news/3925756/
فردا
http:  //www.fardanews.com/fa/news/613291/
انتخاب
http:  //www.entekhab.ir/fa/news/316069/
دیده‌بان
http:  //didban.ir/fa/news/3708/4
افکارنیوز
http:  //www.afkarnews.ir

 

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/97587/جای-خالی-مرد-سیاست