شهروند| «زمستان و آیینهای مرتبط با آن میراثی مشترک و عامل پیوند دهنده اقوام و ملتهای مختلف است.»، « زمستان نقطه مقابل فصلی است که زندگی در حرکت و همراه با برداشت محصول و شادی است به همین خاطر است که زمستان زمانی طولانی برای اندیشیدن و فکر کردن است، همان چیزی که در آیین هایی زمستانی ایران وجود دارد.» اینها بخشی از سخنان مطرح شده در نشست فرهنگی جشنها و آداب زمستانی است که عصر دیروز در سالن اجتماعات موزه دوران اسلامی، موزه ملی ایران
برگزار شد. در این نشست در حالی رضا سجودی، معاون مرکز میراث ناملموس تهران به عنوان سرپرست این مرکز معرفی شد که پیش از این یدالله پرمون از کارشناسان حوزه میراث ناملموس و مردمشناس، رئیس این مرکز بود. سازمان میراث فرهنگی درباره این تغییر اطلاعرسانی نکرده بود تا اینکه افراد حاضر در نشست فرهنگی جشنها و آداب زمستانی که هم اکنون در موزه دوران اسلامی درحال برگزاری است، در کنداکتور این برنامه متوجه شدند ، رضا سجودی به عنوان سرپرست این مرکز معرفی شده و سخنرانی کرد.
سجودی در نخستین روز ریاستش در این نشست گفت:«بسیاری از آیینهای سنتی در تمام جوامع در پیوندی استوار با طبیعت است. این ارتباط ممکن است مستقیم یا بی واسطه یا به واسطه تعامل بشر با محیط طبیعی باشد. تغییرات فصلی، اعتدالها و انقلابهای جوی مانند نوروز و شب چله نمونههای روشنی از پیوند مستقیم آداب و رسوم مردم با طبیعت است.»
او ادامه داد:«آیینها و رسوم جوامع کشاورزی نیز در بسیاری از موارد ارتباط روشنی با طبیعت دارند؛ طبیعت آنگونه که هست و آنگونه که میخواهیم باشد. پاسداری از این آداب و رسوم به معنای زنده نگاه داشتن آنها در بستر واقعی و نزد حاملان طبیعی آن است.»
سرپرست مرکز میراث ناملموسی تهرام گام نخست در پاسداری از این مواریث زنده، را شناساندن آنها و برجسته ساختن اهمیت آنها نزد جوامع محلی دانست و گفت:«زمستان و آیینهای مرتبط با آن به عنوان میراثی مشترک و عامل پیوند دهنده اقوام و ملتهای گوناگون است.»
محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سخنران دوم بود که فصل زمستان را از بابت نوع آیینهایی که در آن برگزار میشوند با فصول دیگر متفاوت دانست و وجوه مختلفی را برای این تفاوت برشمرد:« زمستان فصل سرما و فصل خواب طبیعت است اما ما در آیینهایمان کاری کاملا بالعکس انجام میدهیم و درست با آغاز زمستان جشن تولد خورشید را برگزار میکنیم. آیینهای کشور ما از جهتی ارتباط پررنگی با تحولات طبیعت دارند و از سوی دیگر در «مرتبه بشری» خانواده در این آیینها موضوعیت دارد، به طوری که ما تقریبا هیچ آیینی نداری که خانواده در آن نباشد و سفره ای در آن چیده نشود. این همان مرتبه ای است که باعث انس و الفت میشودو استحکام خانواده، محله و کل جامعه را به دنبال دارد.» او ادامه داد:«همه آیینهای زمستانی روایت، داستان و اسطوره ای در خود دارند و حضور پررنگی در ادبیات پیدا کرده اند. از سوی دیگر همه این آیینها یک وجه قدسی دارند و به همین اعتبار است که پای بر زمین دارند و سرشان بالای ابرها است.»
بهشتی با بیان این پرسش که چرا شب یلدا و نوروز و صدها آیین و اتفاق طبیعی دیگر هر روز و هر سال تکرار میشوند اما کسل کننده نیستند؟ پاسخ را این دانست که امر اصیل اصلا کسالت آور نیست و این آیینها همه اصیلاند.» او با طرح سوال دیگری مبنی بر اینکه فرهنگ چطور منتقل میشود، گفت: «مهم ترین چیزی که منجر به انتقال فرهنگ در جامعه نسبت به یک فرد میشود سطح تماسش با مظاهر آن فرهنگ در جامعه است. در بین مظاهر فرهنگی وجه ناملموس خاصیت مؤثرتری دارد برای همین است که زبان بیشترین اثر را در انتقال فرهنگ دارد.»
بهشتی با تاکید بر اینکه برپا کردن آیینهای زمستانی تاثیر زیادی در انتقال فرهنگی دارد، ادامه داد:« در برخورداری از فرهنگ همه با هم برابرند اما برخورداری با بهرهمندی متفاوت است و تربیت به ما کمک میکند که بتوانیم این برخورداری از فرهنگ را به بهرهمندی تبدیل کنیم و این میان آیینهای زمستانی ما را تربیت میکنند.» در این نشست همچنین احمد محیط طباطبایی، رییس کمیته ملی موزههای ایران (ایکوم) هم در این باره سخن گفت که زمستان نقطه مقابل فصلی است که زندگی در حرکت و همراه با برداشت محصول و شادی است و «به همین خاطر است که از همان عصر انسان اولیه و ما بعد آن، زمستان زمانی طولانی برای اندیشیدن و فکر کردن است. »
او ادامه داد:« در فرهنگ ما که از شب به روز رسیدن، از تاریکی به نور آمدن و از سرما به گرما آمدن یک اصل است. درست در بهار، تابستان و اواسط پاییز که آیینها بیشتر جشن گندم، مهرگان، آب پاشان و اینهاست، صورت عمده جشنهای زمستان مبتنی بر تفکر است. این آیینها برای همگرایی، نگاه به گذشته و آینده و ریشه حیات جشن گرفته میشود؛ چیزی که در میراث ناملموس
تجلی دارد.»
همچنین ژانت الیزابت بلیک، متخصص بین المللی یونسکو در حوزه میراث فرهنگی ناملموس هم که به زبان فارسی سخنرانی میکرد با بیان اینکه کنوانسیون حراست از میراث فرهنگی ناملموس (2000) 5 دامنه دارد، گفت:« آیینهای زمستانی در دو اصل این کنوانسیون جای میگیرد: یکی عملیات اجتماعی و دیگری دانش مربوط به طبیعت. اینها نشان میدهد آیینها و آداب زمستانی مردم ایران در قلب کنوانسیون حراست از میراث فرهنگی ناملموس جا دارد.» او با بیان اینکه یکی از اهداف کنوانسیون حفاظت از تنوع فرهنگی است اما گفت: «با این حال یک تناقضی وجود دارد و آن اینکه با وجود ارزش تنوع اما چیزی مشترک میان همه اقوام و ملت هاست و آن «بشریت» ما است.»