فاطمه صفری| 40-30 میلیون حداقل پولی است که میتواند آرزوی کامران و پری را محقق کند، آرزویی که درحال 6سالهشدن است! گویی این روزها تحقق رویاها کمی گران شده است؛ رویاهایی که پدر و مادرها برای دختران و پسرانشان میپرورانند اما بیخبر از اینکه همان تورسفید عروس و لباس بختی که از آن میگویند حالا کمکم برایشان3 تا 4میلیون آب میخورد و داماد بیچاره هم برای چشموهمچشمی و آبروداری هم شده مجبور به تهیه لباس نو عروسی است. دختری که با چشم امید و آرزویی میخواهد قدم به خانه او بگذارد اما کاش فقط همین هزینه 4-3میلیونی برای پسر و دختری که به خانه بخت میروند، رقم میخورد. هزینههای گزافی که در تخیلشان هم نمیگنجد. معمولا پدر و مادرها تصمیمگیرنده اصلی هستند که فرزندشان در کدام سالن پذیرایی یا باغ و در کدام منطقه تهران جشن عروسیشان را برگزار کنند. هرچه باشد عمری به پای فرزندشان گذاشته و به قول خودشان موی سیاه خود را سفید کردهاند تا شاهد چنین روزی باشند. اما به این موضوع فکر نمیکنند که فرزندشان متحمل چه هزینه گزافی میشود. هزینهای بالغ بر 7 تا 25میلیون تومان آن هم با سادهترین تدارکات و دیزاین، بدوندر نظرگرفتن خرجهای حاشیهای که خود مبلغ قابلتوجهی برایجوانان امروز آن هم در روزهای آغازین زندگی است.
ملیکا دختر جوان دل پری دارد و میگوید: «ازدواج نکنید، مبادا که ازدواج کنید! خرج و مخارج عروسی سر به فلک کشیده است. از من میشنوید، جشن عقدی بگیرید و به مسافرت بروید.» اینها فقط حرفهای دل ملیکا نیست، بلکه سیامک 30ساله هم دل پری دارد که پس از گذشت یکسال از دوران عقدش در تبوتاب تدارک مراسم عروسی است. ملیکا و همسرش با این پیشفرض که از استقلال برخوردارند و میتوانند از پس هزینهها و مخارج جشن عروسی برمیآیند، نامزدکردند اما اکنون با توجه به وضع اقتصادی حاکم بر جامعه، آنها به فکر چارهای برای پرداخت هزینههای پیشرو هستند. ملیکا که بهمنماه مراسم عروسیاش برگزار میشود، میگوید: «در زمانهای زندگی میکنیم که جوانان به تنهایی از عهده خرج و مخارج عروسی برنمیآیند، برای همین مجبورند از سنین کم پسانداز کنند و اگر این پسانداز وجود نداشته باشد باید به کمکهای خانوادگی متوسل شوند وگرنه وامهای ازدواج هم کفاف این مراسم را نمیدهد. یک وام سهمیلیون تومانی کجای کار را میگیرد؟ جهیزیه؟ تالار؟ لباس عروس و داماد؟ تنها اینها نیست که هزینه ازدواج را دربرمیگیرد اما این چند مورد بیشتر به چشم میآیند. لباس عروس ملیکا را خواهرش که خیاط است به دست گرفته اما او میگوید: «من با اینکه از ارزانترین لوازم برای دوختهشدن لباسم استفاده کردم مبلغی بالغ بر700هزارتومان برایم تمام شد. در ابتدا که قصد خرید داشتم قدیمیترین و ارزانترین لباسی که قیمت کردم از 900تومان شروع و تا حدود پنجمیلیون تومان تمام میشد، لباسهای کرایهای هم چنگی به دل نمیزد و حدود550 تا یکمیلیون و 700 آن هم فقط برای یک شب تمام میشد. برای همین این لباس را دوختم شاید بعدها به کار نوعروس دیگری هم بیاید یا در مزون به اجاره بگذارمش.» ملیکا که از هزینههای گران تالارها رنجور و آزردهخاطر است، میگوید: «قیمت یک نوع غذا همراه با سالاد و نوشابه برای هر مهمان مبلغی بالغ بر 15 تا 35هزار تومان آن هم در یک تالار معمولی تخمین زده شده است. متاسفانه از آنجایی که فرزند اول هستم و پدر و مادرم آرزوهایی در سر دارند، ما را مجبور به کرایه تالاری کردند که ورودی هم دریافت میکنند و قیمت آنها در شبهای جمعه و اعیاد تعطیل، بیشتر میشود. برای ورودی معمولیترین سالن و حتی بدون درنظر گرفتن تعداد مهمانها باید ۳۰۰ تا ۵۰۰هزار تومان پرداخت کرد.» ملیکا میگوید: «تالارها برای هر امکاناتی که در اختیار ما قرار میدهند، مبلغی اضافه دریافت میکنند که بهدرستی نمیدانم این قاعده در قوانین صنفیشان تعریف شده است یا خیر؟ همچنین بابت هر ظرف شیرینی و میوه مجلسی نیز ۲۰۰تومان درنظر گرفته شده، آن هم بدون حق سرویسی که وجود دارد.» از تالار، لباس عروس و داماد، حلقه و...که بگذریم با موضوعی به نام آتلیه باغ و انواع و اقسام عکسهای اسپرت و.... روبهرو میشویم که هزینه آتلیه ممکن است بعد از تالار جزو گرانترین هزینهها قرار بگیرد، حتی شاید بیشتر از تالار. معمولا جوانها به این قسمت از جشن اهمیت بیشتری میدهند و زمان زیادی را صرف این کار میکنند. تا زمانی که کمی پا به سن گذاشتند از این روزهای خوش یادکنند. اما غافل از قیمتهای پیشرو که معمولا سادهترین نوع عکسهای یک زوج مبلغی بین 5 تا 25میلیون تومان و گاهی بسیار بیشتر از این برایشان تمام میشود. برای عکسهای آتلیه جشنهای عروسی تعرفهای برایشان در نظر گرفته نشده و زمان، مکان و حتی نوع عکس در افزایش یا کاهش قیمت دخیل است. چیدمان گل و دستهگل عروسی نیز به همین منوال است و به خاطر تنوع و تعدد روزها نمیتوان برای این مسائل قیمت خاصی تعریف کرد.