روی در آفتاب
«روی آفتاب به مولانا است، زیرا روی مولانا به آفتاب است».
این را شمس تبریزی؛ «آن غریب جهان معنی» در وصف شیدای خویش گفته، در وصف مولانا که از بلخ آمد، در قونیه سکنیگزید، عالم و فرزانه شد تا شمس آتش در جانش زد و پس از آن، عارف و شیدا شد و شور شیدایی را در شعر سرود؛ اشعاری که آن مردِ «روی در آفتاب» را جاودانه کرد.
مجموعه آلبوم «روی در آفتاب» بهمناسبت هشتصدمین سال تولد مولانا بههمت بنیاد فرهنگی- هنری رودکی منتشر شدهاست. آهنگساز آن صادق چراغی است و آواز علیرضا قربانی در کنار روایتهای عرفانی از زبان شمس، فصلهای زندگی مولانا را بازمیگوید.
مجموعه «روی در آفتاب» در دو جلد منتشر شده است: جلد اول با عنوان «بهار و تابستان» شرح کودکی و جوانی مولانا است. این جلد 9 قطعه دارد و در دستگاههای نوا و شور ساخته شده است. قطعات آن «بهچله»، «بهسوگ»، «بهشوریدن»، «بهدریا»، «بهراه»، «بهخاک»، «بهنای»، «بهنقش» و «بهرود» نام دارند که شامل همنوازی و تکنوازی بالابان، تکنوازی دوتار جنوبخراسان، همنوازی رباب و تصنیفهای «برگذری» و «من غلام قمرم» است.
جلد دوم با عنوان «پاییز و زمستان» شرح شیدایی و خلوت شعر مولانا است. این جلد 12قطعه دارد و در دستگاههای ماهور و شور براساس گامهای مقامی تنبور ساخته شدهاست. قطعات آن «بهشکوفهها»، «بهرسم هَزاران»، «بهروی یار»، «بهآفتابم»، «بهروشنی»، «بهخفتگان»، «بهشب»، «بهچاه»، «بهماه»، «بیگاه شد»، «بهمستی» و «بهپایان» نام دارند که شامل تکنوازی دوتار جنوبخراسان، تکنوازی تنبور، همنوازی بالابان و تنبور، دو قطعه آوازی و تصنیفهای «آفتاب» و «بیگاه شد» است.
بنیاد رودکی در راستای برنامههای خود برای بزرگداشت شاعران ایرانی، مجموعه «روی در آفتاب» را منتشر کرده است. پیشتر مجموعه «از خشت و خاک» در بزرگداشت فردوسی توسط این بنیاد منتشر شد و مجموعه بزرگداشت رودکی نیز در دست انتشار است.
علم باران
اگر راک ایرانی دوست دارید، حتما نام Minus1 یا منهاییک را شنیدهاید. این گروه خراسانی پیش از «علمباران»، دو آلبوم غیررسمی منتشر کردهاند و شاید اقبال مخاطبان به موسیقی آنها بود که حامد بهداد را بر آن داشت تا بعد از تهیهکنندگی آلبوم «سمبَل» از ججو، تهیهکننده نخستین آلبوم رسمی این همشهریهای خود نیز شود و «علم باران» متولد شد.
این آلبوم 9 قطعه دارد که همه از کارهای جدید گروه منهاییک است، به جز یک قطعه از آثار قدیمی که آن هم با تنظیم جدیدی در این آلبوم منتشر شده است.
ترانههای «علم باران» سروده سعید توانایی است، مسعود فیاضزاده آهنگسازی و تنظیم آلبوم را برعهده داشته و سیامک بغدادی و حامد مبرز، خوانندگی «علم باران» را انجام دادهاند.
اعضای گروه Minus1 شامل مسعود فیاضزاده، شهرام شقایق، سعید فیاضزاده، علی باغفر و سیامک بغدادی با گیتار الکتریک، گیتار بیس، کیبورد و درامز در این آلبوم به نوازندگی پرداختهاند. «علمباران» آلبومی به سبک هارد راک است با سلطه بیچونوچرای گیتار الکتریک بر سازبندی آلبوم، گرچه گیتاربیس هم در برخی قطعات با افکت دیستورشن خودی نشان میدهد. درامز هم بهعنوان رکن جداییناپذیر موزیکراک، ریتمهای محکم و سر ضرب خاص این سبک را اجرا میکند.
ابروکمان
غمزه چشم آن مست ابرو کمان
برده دل از قرار من ناتوان
ای دل و دین من، جان شیرین من
شعر محسن عسگری دستمایه نامگذاری آلبوم جدید محمد معتمدی با آهنگسازی احسان ذبیحیفر و نوازندگی پشنگ کامکار شده؛ آلبومی برای «ابرو کمان».
«ابرو کمان» آلبومی بهشیوه موسیقی دستگاهی ایرانی در دستگاه سهگاه برای ارکستر سازهای ایرانی است. این آلبوم 7 قطعه دارد و توسط موسسه فرهنگی- هنری ماهور منتشر شده است. قطعات آن «پیشدرآمد (انتظار)»، «ساز و آواز (درآمد)»، «تصنیف کرشمه»، «ساز و آواز (زابل و مویه)»، «چهارمضراب شوق»، «ساز و آواز (مخالف)» و «تصنیف ابرو کمان» نام دارند. مقدمه بیکلام تصنیف «ابرو کمان» از قطعه «چهارمضراب اصفهان» ساخته فرامرز پایور برگرفته شده است. در پایان قطعه «شوق» نیز از یک نغمه آیینی جنوب استفاده شده است. در این آلبوم، احسان ذبیحیفر آهنگسازی و محمد معتمدی آواز را برعهده داشتهاند. پشنگ کامکار بهعنوان تکنواز سنتور، اعضای گروه مهتاب شامل احسان امامی، احسان ذبیحیفر، ترگل خلیفی، سولماز بدری و حمید قنبری با تار، عود، تنبک، سنتور، رباب، کمانچه و همچنین مجید وطنیان با دف، در این آلبوم بهنوازندگی پرداختهاند.
ترانههای آلبوم «ابرو کمان» سروده سعدی، حافظشیرازی و محسن عسگری هستند و برخی از مشهورترین اشعار شاعران شیرازی در این آلبوم با صدای محمد معتمدی خوانده شده است، مثل:
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
از محمد معتمدی؛ موزیسین برگزیده سال 2013 به انتخاب رادیوی دولتی فرانسه، تاکنون آلبومهای «عبور»، «دورها آواییست»، «گاهی سهگاهی»، «سراسر مه»، «بدرود با بدرود»، «صوفی» و «بودن و سرودن» با همکاری هنرمندانی چون مجید درخشانی، علی قمصری، پویا سرایی و... منتشر شده است. از احسان ذبیحیفر نیز آلبومهای «رهاوی1»، «رهاوی2»، «سَرخانه1»، «سَرخانه2» و «هیچ مگو» منتشر شده است.
من عاشق چشمت شدم
با «مدار صفردرجه» شروع میشود «وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید»، با «شب دهم» ادامه مییابد «مرز در عقل و جنون باریک است» و با جاودانترین بیت فردوسی بهپایان میرسد «چو ایران نباشد تن من مباد».
«من عاشق چشمت شدم» از آن آلبومهایی است که نمیتوان آن را نشنید. در زمانهای که بسیاری از آلبومهای جدید، موسیقی سرهمبندی شده و اشعار بیمحتوا و صدایی نهچندان خوش برای عرضه دارند، «من عاشق چشمت شدم» اثری درخور از مثلثهنری موفق علیرضا قربانی، فردین خلعتبری و افشین یداللهی است که دو قطعه خاطرهانگیز تیتراژ سریالهای «مدار صفردرجه» و «شبدهم» را هم با خود دارد.
شعر پخته و موزون است؛ چنانکه بیآهنگ هم، آهنگین مینماید. موسیقی، روان و محکم، ارکستر و گروهکُر را بهخدمت گرفته و آواز با شعر و موسیقی چنان عجین است که همچون سازی خوشآهنگ، بر فراز و فرودهای آن دو مینشیند.
5 قطعه آلبوم «من عاشق چشمت شدم» از اجرای زنده ارکسترال توسط ارکستر مجلسی ایرانیان به رهبری بردیا کیارس ضبط شدهاست.
بدنه اصلی سازبندی و هارمونی آلبوم را موسیقی کلاسیکغربی و ارکستر سمفونیک تشکیل داده است. آهنگساز از تغییرات هارمونیک و فضاسازیهایی استفاده کرده که مخاطب حرفهای موسیقی کلاسیک با آن آشناتر است.
البته این تغییرات، بیدلیل نبوده و در پی ارتباط عمیق شعر و موسیقی بهوجود آمدهاست.
در بعضی قطعات، از سازهای ایرانی هم استفاده شده، اما چندان پررنگ نیستند و در راستای فضای حاکم بر موسیقی قرارگرفتهاند، نه مثل بعضی از آلبومها که تا صدای سهتار و تنبک در آنها بهگوش میرسد، فضا دگرگون میشود. آنچه موسیقی ایرانی را درکل آلبوم نمایندگی میکند، آواز خواننده است که علیرضا قربانی، آن را به کمال و به شیوه استادان بزرگ آواز
اجرا میکند.
کینه
مسیر مستقیم مسدود است. مسیر جایگزین به «نیوش» میرسد.
اسمشان بهمعنای گوشکردن است؛ نیوشیدن با گوشجان. لوگویشان جغد است، نماد مرغ حق و نگهبان دانایی و رنگ اصلیشان، زرد؛ نماد گرمای زندگی، امید، روشنایی و خوشبختی است. در نگاه اول «کینه» در هیچجای این جهانبینی جایی ندارد، اما «کینه» نخستین کار مستقلشان است.
آلبوم «کینه» از گروهنیوش، اثری راک است که با موسیقی ایرانی تلفیق شده. این آلبوم 8 قطعه دارد که «انار»، «بیگاهان»، «صدایقلب»، «هم مستیم و هم قلاش»، «وقتی که نیستیم»، «کینه»، «شهریار جان» و «مرثیهای برای شادی» نام دارند.
اعضای گروه نیوش را آرش قهرمانلو سرپرست و خوشنویس، سروش قهرمانلو خواننده و نوازنده سهتار و سهتار الکتریک، کیکاووس مختاری تنظیمکننده و نوازنده پیانو و سینتیسایزر، آرش آردفروشان همخوان و نوازنده گیتار و سهراب فتحعلیزاده نوازنده دف و درام و سازهای کوبهای تشکیل میدهند.
ترانههای آلبوم «کینه» سروده حافظ ایمانی، گروس عبدالملکیان، شاهنعمتاللهولی، عماد خراسانی و دو لالایی کرمانجی است. نام آلبوم نیز از شعر سروده حافظ ایمانی برگرفته شده است:
«دوست، اما خونی، اما کینه، اما چاقو زد
یار، اما نارو، اما نارو، اما نارو زد»
گروه نیوش در آلبوم «کینه» ریتمهای موسیقی راک و متال را با موسیقی ایرانی ترکیب کرده و گیتار الکتریک را با دف همراه ساخته است. شور دف و غوغای گیتار هارد راک، فضایی مدرن از موسیقی سماعمانند ایجاد کردهاند؛ فضایی شلوغ که مخاطب خاص خود را میطلبد.
در قطعه «بیگاهان» صدای خرتخرت کشیدن قلمنی خوشنویسی بر کاغذ، با موسیقی عجین شده و خود به صورت یک ساز درآمده است. قطعه «مرثیهای برای شادی» نیز بداههنوازی آنسامبل دارد که همزمان با اجرای زنده هنرمند بحرینی، حسن حجیری میکس و مستر شده است.
از گروه نیوش قبلا آلبومی بهنام «خردههای تاریکی» با شعرخوانی گروس عبدالملکیان منتشر شده است.
اینک از حافظ و روایت تکنیکهای گذشتگان
شهروند| آلبوم «اينك از حافظ» ماحصل همكاري شيخزاده و سرايي است كه ابتدا با عنوان آلبوم «بزرگداشت حافظ» در استراسبورگ فرانسه بهواسطه كسب نشان درجهیک خیام دانشنامه فردریک لونورمان فرانسه توسط صادق شيخزاده منتشر شد و هماكنون با اعمال تغييراتي با اين عنوان در ايران منتشر شد.
آلبوم «اينك از حافظ» شامل تصانيفي چون دفتر بيمعني، مرغان قاف، شهره شهر، پيرما و ساز و آواز براساس اشعاري از حافظ است که هنرمندانی چون پويا سرايي: سنتور، مصباح قمصري: بم كمان و زكريا يوسفي: كاخون در آن به هنرنمايي پرداختهاند. محتوای مشخصات این فرآیند براساس موضوع گرامیداشت یکی از شاعران تاثیرگذار مشرقزمین و با فرم استفاده از یکساز ملودی و یکساز ریتمیک در فضای موسیقی دستگاهی ایران براساس محوریت توضیح و تفسیر عملی آواز ایرانی درقالب تصانیف و استفاده از تکنیکهای شایع گذشتگان این آوردگاه معرفی شده است.
این اثر در توضیحی که شیخزاده در کارنامه آن آورده رهاوردیست درجهت اجرای موضوعی موسیقی ایرانی درقالب فرمینو و الهام از تمامی قوتها و ضعفهای اثر پیش از خود یعنی اینک از امید که جهد بر سر آن دارد تا ترمولوژی دستاندرکاران خویش را در باب اندیشه حافظی به سبب جهانبینی آنچنان که این دیباچه ادبی میاندیشد بر صحیفه نیوش مخاطبان بنگارد و در این رویکرد فروگذار هیچ تلاش و توفیقی نباشد.
بهگفته این خواننده، حافظ که آیینه تمامنمای ویژگیهای انسان کامل را در جامعه خود نیافتنی میبیند میکوشد تا خصوصیات کاملا انسانی را بین آدمیان بشناساند و این همان دغدغهایست که سبب ایجاد اینک از حافظ در سراچه اندیشه ما خود را معرفی میکند به نحوی که در انتخاب و اجرای غزلیات در قالب تصنیف یا آواز با درنظر گرفتن موضوع پرداخته شده در آن فرم موسیقایی و آوازی اثر شکل گرفته و چندان که مستقل از یکدیگر نقشآفرینی میکنند حول محور تأیید و تأکید موضوعی چارهای جز همصدایی و در هم تنیدگی ندارند.
اینک از حافظ، هماکنون بعد از انتشار در ایران و رسیدن به نشر دوم در کشورهای آفریقا، آمریکایجنوبی و آسیایشرقی نیز منتشر شده است.
دستكم مخاطب را دلزده نمیکند
فرق است بین کار متفاوت ارایهدادن و توهم ارایه یک کار متفاوت. از سوی دیگر، فرق است ميان تفاوت را فهمیدن و آن را نفهميدن، پنداري گمشدن در پیچیدگی یک کلاف سردرگم مترادف با نوآوري و خلاقيت است! از ميان آلبومهاي موسيقي منتشر شده در ماههاي اخير، آلبوم «آقاي سماع» توهمهای خطا را از خود دور کرده است. آلبوم، مثل شعر مولانا ساده است و بازهم مثل شعر مولانا دارای برخی پیچیدگیهای کمتر دريافتهشده. آوردن نام شاعری بلند آوازه چون مولانا به آن خاطر است که آهنگساز جز یک قطعه، تماما از کلام مولانا استفاده کرده و برخلاف عادت مرسوم در میان آهنگسازان و خوانندگان موسیقی ایرانی، اصلا کلام را با لحن تغزلی ارایه نداده است. در تکتک قطعات (بهعنوان مثال قطعهدوم آلبوم که «شب» نامدارد) بنمایه شعر مولانا (از درونمایههای عرفانی گرفته تا رنگ عاشقانه، وصالی و البته حماسی) در موسیقی هم وجود دارد. مصنف با وجود آنکه لزوما از ریتم شعری مولانا پیروی نکرده، ریتم را بهخوبی در بدنه ملودی تزریق کرده است. المانهای ردیف موسیقی ایرانی در کار موجود است اما مخاطب این نوع موسیقی را (مراد موسیقی عارفانه است) دلزده پیچیدگیهای مرسوم نکردهاست. ما بهواسطه دریافت ناخواسته بسیاری از دادههای محیطی با استفاده از چشم، به نسبت چشمهای تربیتشدهای داریم. با این وجود اما وضع گوشها اصلا امیدوارکننده نیست. بنا به گفته کارشناسان، گوش انسان هم نیاز به تربیتشدن دارد. آلبوم«آقایسماع» از این منظر هم قابلتامل بهنظر میرسد. نخستین تجربه گروه موسیقی «آقایسماع» در حوزه آلبوم، عرصه را برای تلفیق آگاهانه موسیقی ایرانی، ترکی و حتی فلامنکو بازگذاشتهاست. از دیگر ویژگیهای آلبوم آن است که اسم قطعات تا حدود زيادي با فضای موسیقی انطباق دارند، به عبارت بهتر خبری از ذوقزدگیهای واژگانی نیست. ادای درست کلمات که از اصلیترین ویژگیهای آواز ایرانی است در این آلبوم که چنین داعیهای ندارد به خوبی رعایت شده است. آلبوم بهصورت آنسامبل زنده ضبط شده اما هماهنگی در نواختن سازها واضح است. این آلبوم به واسطه لحن موسیقایی شیرین و البته سهل و ممتنعبودنش، قابلیت شنیدهشدن از سوی مخاطب خاص را هم دارد. امیرحسین حسنینیا (سرپرست گروه، آهنگساز و نوازنده بربت، همخوان)، وحید قاسمی (درامز)، محمود خیرگو (ادواتمراقبه)، علیرضا مقراضی (کمانچه)، امیرحسین جعفری (گیتار و همخوان)، سینا مشفقی (سهتار، دف و همخوان) و راحله فیروزی (همخوان) اعضای گروه «آقایسماع» در این آلبوم هستند.