تامین امنیت شهروندی با مشارکت مردم و دولت
 
مدرنیته درخدمت بزهکاری
 

 

طرح نو| ماندانا فتحی‌جو| طبق آمار اعلام شده از تصادفات شهری، روزانه یک عابرپیاده تهرانی به‌دلیل استفاده نکردن از پل عابر جان خود را از دست می‌دهد. بسیاری از مردم اگر ستون برخی از روزنامه‌ها که به حوادث مختلف می‌پردازند را خوانده باشند، در چند سال اخیر به حوادثی برخورده‌اند که در آن یک شهروند روی پل عابر به دلایل مختلف کشته شده است. کارشناسان علوم اجتماعی آسیب‌های زندگی شهری را بر اثر ورود به مدرنیته مورد بررسی قرار می‌دهند و معتقدند، «علت بی‌توجهی مردم به پل‌های عابرپیاده، به دلیل عدم آگاهی آنها از وجود پل‌های آهنی در خیابان‌ها نیست، بلکه به دلیل عدم امنیت و اتفاقات هولناکی است که در ارتفاع چندمتری از سطح خیابان در شرف وقوع است.» درحال‌حاضر بسیاری از پل‌های عابرپیاده به مکان‌های امنی برای رفت‌وآمد بزهکاران تبدیل شده است؛ آنها در کمال آرامش به جولان و سوءاستفاده از این مکان- که هیچ نوع نظارتی از سوی ماموران شهری از آنها صورت نمی‌پذیرد- مبادرت می‌ورزند و حتی به تهدید و زورگیری از عابرانی که مجبور هستند برای حفظ امنیت خود از خودروهای عبوری به پل‌ها پناه ببرند، می‌پردازند و آنها را مورد تعرض و سوءاستفاده جسمی و مالی قرار می‌دهند.
بسیاری از شهروندان می‌گویند: «امنیت روحی و روانی برای عبور از پل‌های عابری که تردد در آنها به نسبت از خیابان‌های پر رفت‌وآمد کمتر است، به شدت پایین آمده و حتی جرأت عبور از آنها در مواقعی از روز و شب را نمی‌یابند. یک عابر با نگرانی می‌گوید: «تا به حال چندین‌بار توسط افرادی که با چاقو بر سر راهم قرار گرفته‌اند، تهدید شده‌ام. در آن وقت نمی‌توانستم خودم را از بالای پل پرت کنم، چون توسط بیلبوردهای بسیار بزرگ و بلند پوشیده شده بود و تنها با داد و فریاد و تهدید به پرت‌کردن خودم از بالای پل آنها را مجبور کردم تا از من فاصله بگیرند. مدت‌ها از ترس آنها نمی‌توانستم از آن خیابان رد شوم و مجبور بودم با یکی از والدین خود از آن‌جا بگذرم. متاسفانه پل پله‌برقی نداشت و والدینم که مشکل روماتیسم داشتند، نمی‌توانستند از پله‌های متعدد بالا بیایند و به ناچار راه خود را عوض کردم.» برخی از مردم ترجیح می‌دهند حتی به قیمت از دست دادن جانشان از عرض خیابان رد شوند، تا آن‌که از میان کوهی از معضلات و مشکلات اجتماعی گذر کنند. «کیومرث فلاحی» استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم اجتماعی معتقد است: «در بسیاری از شهرهای بزرگ با ورود مدرنیسم و ماشین، معضلات شهرنشینی گریبان مردم را گرفته است، به‌طوری که آنها ناچار هستند در طول روز با انبوهی از مشکلات متعدد که بر سر راهشان قرار می‌گیرد، برخورد کنند. یکی از این مشکلات که چندی است مردم با آن دست به گریبان هستند به پل‌های عابری بازمی‌گردد که برای
 عبور و مرور ایمن مردم در همه‌جای دنیا تعبیه شده، تا آنها را از میان بزرگراه‌ها و خیابان‌های شلوغ به سلامت به مسیر دیگر برسانند. اما درحال‌حاضر این پل‌ها در کلانشهرها به‌خصوص در تهران به مکانی برای افراد بزهکار، بیماران روانی و معتادان ناقل انواع بیماری‌های خطرناک تبدیل شده و هیچ‌کس جرأت عبور از آن را ندارد. متاسفانه درحال‌حاضر هیچ نوع نظارت درستی از این پل‌ها در سطح شهر صورت نمی‌گیرد و مدیران شهری تاکنون برای حل این معضل اقدام جدی صورت نداده‌اند؛ در صورتی که اگر نظارت به موقع از این پل‌ها صورت گرفته بود، شاهد بیتوته‌کردن بی‌خانمان‌ها و معتادان روی پل‌ها نبودیم.» این استاد دانشگاه در ادامه صحبت‌های خود به تجربه‌های مختلف خود از زیست شهری اشاره کرد و گفت: «با چشم خود دیدم که بسیاری از کالاهایی که در سطح شهر امکان فروش آنها وجود ندارد، مثل سی‌دی‌های غیرمجاز، مواد مخدر و اقلام دیگر در پل‌ها به‌راحتی عرضه و به فروش می‌رسد. وظیفه اصلی مدیران شهری به دور از نگاه سیاسی و جناحی، تأمین امنیت تک‌تک شهروندان و تأمین حقوق‌شهروندی آنهاست. متاسفانه درحال‌حاضر این حقوق وجه‌المصالحه میان مدیران دولتی شده است.» به گفته فلاحی، «از منظر جامعه‌شناختی آموزش و فرهنگ‌سازی از ابتدا باید در مدارس آغاز شود؛ تا منجر به بالابردن آگاهی خانواده‌ها و عموم جامعه برای حل این معضل شود. مدیریت شهری باید علاوه بر تأمین نیازهای شهری به حقوق شهروندی بیش از پیش توجه کند. بودجه‌های سرسام‌آوری که برای تبلیغات در سطح شهر صورت می‌گیرد و اکثر پل‌های عابرپیاده با آنها پوشانده می‌شود به مکانی امن برای بزهکاران تبدیل شده است؛ اگر همان پول‌ها با مشارکت و دعوت از مردم، شورای محله و شهر برای پروژه‌های فرهنگی و اجتماعی شهری صرف می‌شد، می‌توانستیم بسیاری از معضلات پیش آمده را ساماندهی کنیم، در صورتی که پول حاصل از عوارض نوسازی و نگهداری شهر که از شهروندان اخذ می‌شود به ساخت گرمخانه‌هایی واقعی برای اسکان دایمی بی خانمان‌ها اختصاص می‌یافت و همچنین کمپ‌هایی برای درمان معتادان و بیماران روانی تعریف می‌شد و برای بسیاری از افراد که روی پل‌ها به داد و ستد و توزیع مواد مخدر و اقلام غیراخلاقی می‌پردازند، شغل‌های مناسب ایجاد می‌شد، دیگر شاهد توسعه این معضل اجتماعی در کلانشهرها نبودیم و می‌توانستیم بزرگترین معضل شهری را با حضور خود مردم مرتفع سازیم.» این استاد دانشگاه معتقد است که «حل این‌گونه معضلات اجتماعی با امکانات فعلی مدیریت شبه‌دولتی قابل رفع‌شدن نیست، بلکه باید به نهادهای مردمی اجازه حضور واقعی با پشتیبانی مالی از سوی سازمان‌های ذیربط داده شود تا در یک بسیج عمومی تمامی مردم برای تأمین حقوق شهروندی خود به صحنه وارد شوند. اما متاسفانه درحال‌حاضر این پول‌ها خرج امور دیگری می‌شود. درجوامع مدرن برای فرهنگسازی و آموزش شهروندان جهت تأمین حقوق‌شهروندی، آموزش کودکان را در مدارس با جدیت دنبال می‌کنند تا آنها بتوانند در طول زندگی اجتماعی خود هم حقوقشان را تأمین کنند و هم برای تأمین حقوق‌شهروندی دیگران سهیم  باشند.»
 فلاحی در ادامه به نقش رسانه‌ها و مراکز فرهنگی و اجتماعی اشاره کرد و صحبت‌های خود را به پایان رساند: «ساختن برنامه‌های فرهنگی، به بالا بردن آگاهی عمومی منجر می‌شود. در شرایط فعلی اگر به فراهم ساختن زمینه‌های آموزش شهروندی با مشارکت نهادهای مردمی در کنار مدیریت شهری بیشتر بها داده شود، می‌توان به پاکسازی و ساماندهی این مکان‌ها در اسرع وقت اقدام کرد. زمانی یکی از نهادهای مردمی برای پاکسازی محیط‌زیست کوهستان‌های اطراف تهران به اعضا فراخوان داد و آنها با مشارکت در این فعالیت اجتماعی توانستند بخشی از محیط‌زیست آلوده را پاکسازی کنند. درحال‌حاضر هم می‌توان از بدنه مردمی و با سازماندهی نهادهای خودجوش برای پاکسازی و تأمین امنیت پل‌های عابر پیاده اقدام جدی صورت داد.»

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/4387/مدرنیته- درخدمت-بزهکاری