ایران در تقابل میان کنگره و رئیس‌جمهوری
 

 

متین مسلم کارشناس روابط بین الملل

 

 

ایران برای ایالات متحده همواره مهم بوده و مهم خواهد ماند. مهم‌ترین دلیل، توافقی است که روز پنجشنبه در لوزان صورت گرفت. با هر استانداردی بسنجید این عملا توافقی میان تهران و واشنگتن بود. لاوروف که غایب بود، چین که حضوری حاشیه‌ای داشت و وزیر خارجه‌اش بلافاصله به پکن بازگشت، فابیوس در رفت و آمد لوزان – پاریس به سر می‌برد و ظاهرا ترجیح داد اجازه دهد تحولات مسیر طبیعی خود را طی کند، هموند بریتانیایی خود را زیر سایه جان کری پنهان کرده بود و لوزان را ترک نکرد. منابع دیپلماتیک نزدیک به مذاکرات گفتند به‌طرز شگفت‌انگیزی اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان نقش‌آفرینی داشته است. خانم موگرینی نیز که موضعش از پیش مشخص بود. یک دیپلمات غربی مستقر در لوزان می‌گوید: «اغراق نیست اما همه کنار کشیدند و فقط ظریف و کری وسط میدان بودند.» نیویورک‌تایمز نیز روز پنجشنبه نوشت این حجم از مذاکرات مستقیم با یک طرف خارجی در تاریخ دیپلماسی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بی‌سابقه بوده است. شگفتی قابل تحسینی است. بهتر است واقعیتی که با آن روبه‌رو شده‌ایم را زودتر قبول کنیم. این تنها به مخالفان مذاکرات با ایران مربوط نمی‌شود، گرچه باورش برای آنان سخت و دشوار خواهد بود. بلکه پذیرش این واقعیت شگفت‌انگیز و ارزشمند بیشتر به موافقان مذاکرات و دیپلمات‌هایی مربوط می‌شود که طی 18 ماه گذشته سرمایه‌گذاری هنگفتی برای به نتیجه رسیدن آنچه پنجشنبه اتفاق افتاد، انجام دادند اما می‌تواند از سوی همان مخالفان با مواجهه و مقابله جدی روبه‌رو شود. این‌که می‌گویم بهتر است این واقعیت را موافقان دیپلماسی زودتر از مخالفان توافق هسته‌ای درک و قبول کنند به این اعتبار است که ضروری است موافقان قانونی هر چه زودتر از فضای احساسی و هیجانی عبور و برای آنچه ظریف، وزیر خارجه ایران «تدوین پیش‌نویس توافقنامه نهایی» اعلام کرده، آماده کنند و موافقان عمومی فرصت ادامه دیپلماسی و تدوین توافقنامه نهایی را مثبت نگه دارند؛ توافقنامه‌ای که تا ماه ژوئن باید آماده و به مانیفست دایمی یا کتاب مقدس میان ایران و جامعه جهانی خصوصا ایالات متحده تبدیل شود. در مقابل آنچه مایه نگرانی است، مخالفان توافق هسته‌ای و دیپلماسی‌اند که به نظر می‌رسد مصمم هستند با این واقعیت آن‌طور که خود می‌خواهند کنار بیایند، چرا که از دید آنها فعلا کار از کار گذشته است. در ایالات متحده کم نبودند کسانی که اعتبار و سابقه سیاسی خود را بر سر پرونده هسته‌ای ایران قمار کرده بودند، اینک و بلادرنگ آماده حرکت جدی و نهایی خود علیه این توافق و شخص رئیس‌جمهوری تا پیش از موعد ماه ژوئن می‌شوند. بینر، مک کین، منندز، کروز، کروکر، شومر، گراهام و کاتن و صدها سناتور پشت آنها آشکارا 3 ماه است هر آنچه می‌توانستند به کار بستند  تا کار به این‌جا نکشد، حال به دلیل مخالفت با ایران یا کینه شخصی با آقای رئیس‌جمهوری یا ترکیبی از هر دو. بینر که پای شرافت حرفه‌ای خود را به میان کشید تا ثابت کند توافق با تهران امکان‌پذیر نیست، به قول اهالی تنسی چاقو را تا آن‌جا در قالب پنیر فرو برد که در اقدامی برخلاف تمامی پروتکل‌های دیپلماتیک و عرف 200 ساله تاریخ ایالات متحده، نتانیاهو را برای سخنرانی علیه برنامه اتمی ایران و درواقع تحقیر رئیس‌جمهوری در 4 مارس به کنگره دعوت کرد.
اما آیا با توافق لوزان همه چیز تمام شد؟ و دیگر جایی برای بدبینی وجود ندارد؟ می‌توانیم خوشبین باشیم و در همراهی با 18ماه دیپلماسی به جای زور و تفاهم به جای اقدامات قهرآمیز مدتی را خوشحال باشیم اما به همان میزان که خوشبینی، می‌توان نگران هم بود. مخالفان توافق با تهران تاکنون به امید آن‌که شاید ایران میز مذاکره را ترک یا هیأت‌های شرکت‌کننده بیش از این حاضر به کوتاه آمدن در برابر تهران نباشند یا پرزیدنت اوباما بالاخره به اشتباه تقریبا 2‌سال خود پی خواهد برد، همه برگه‌های مقابله با این توافق و مشخصا مخالفت با آقای رئیس‌جمهوری را رو نکرده بودند اما این کاری است که از فردا و سناتورهای کینه‌جو پس از پایان تعطیلات ماه آوریل کنگره آغاز خواهند کرد اما موفق خواهند شد؟ به باور من این بستگی زیادی به برخورد آقای رئیس‌جمهوری با کنگره دارد که بخواهد از مسیر تعامل و همکاری با سناتور‌ها وارد شود یا از راه قانونی و اختیارات رئیس‌جمهور.
در هر صورت تا اندازه‌ای نگران‌کننده اما نه تا آن حد ناامیدکننده، دیر یا زود با تقابل بر سر ایران در کنگره روبه‌رو خواهیم شد. اوباما اینک و پس از توافق با تهران راه و انتخاب سختی در رسیدن به تفاهم یا اعمال اختیارات پیش رو دارد. شخصا فکر می‌کنم اکنون که مذاکرات به نتیجه نسبتا مطلوبی رسیده، آقای اوباما در موضع اخلاقی بسیار برتر و بالاتری در برابر مخالفان قسم خورده‌اش قرار گرفته است اما چنانچه با شرایط متفاوتی روبه‌رو شود، صرف‌نظر از ضرورت‌های امنیت بین‌المللی و نقطه‌نظرات جامعه جهانی، هم قانون اساسی، هم قدرت اجرایی رئیس‌جمهوری و هم کارت قرمز وتو اجازه رویارویی با کنگره را به رئیس‌جمهوری خواهد داد. در آن صورت ما شاهد اتفاقاتی بی‌مانند در صحنه داخلی آمریکا خواهیم بود. باید امیدوار باشیم، کار به آن‌جا نکشد.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/27289/ایران-در-تقابل-میان-کنگره-و-رئیس‌جمهوری