| امانوئل اشمیت|
مادمازل ژرژ:
فردریک ما بازیگریم،
یعنی واقعبینترین آدمای روی زمین.
برای اینکه ما چیزی رو میدونیم که بقیه پنهانش میکنن.
ما میدونیم که هیچی نیستیم، فکر نمیکنیم که این خُلقمون به اون یکی سَره،
بلکه میدونیم که فقط یه خلق و خو داریم و اون بسته به اوضاع و احوال فرق میکنه.
ما چیزی رو میدونیم که فیلسوفا نمیدونن، و اون اینه که میشه به چند تا چیز در آن واحد فکر کرد.
و میشه به کسی گفت: «دوست دارم»،
درحالیکه داری به جوش دماغش نگاه میکنی.
یا میشه گفت: «ازت متنفرم» درحالیکه تو فکر اینی که وقتشه کفشتو عوض کنی.
ما میدونیم که آسمون یک رنگ نیست،
که حتی سنگ هم فرسوده میشه، که سهدقیقه بعد احساسمون فرق میکنه،
که بین گریه و خنده فقط یه حرکت شکم فرق میکنه.
ما میدونیم که هیچی دوام نداره، همه چی سرگرمیه و آدما تداوم ندارن. میدونیم که «برای ابد» خواب و خیاله و «هرگز» فقط یه آه کشیدنه.
فردریک: ژرژ تو ناامیدم میکنی. دلم میخواد برنیسو دوست داشته باشم.
مادام ژرژ: میترسم که مفهوم دوست داشتن، معنیش میل به دوست داشتن باشه.
فردریک یا تئاتر بلوار