شهروند| حرف کسانی را که میگویند استان کردستان و شهرهایی از آنکه درگیر مین هستند، بهطور کامل پاکسازی شده، قبول ندارد. «ایوب غلامی»، رئیس جمعيت هلالاحمر مریوان است. او در این گفتوگو از مشکلاتی که مین برای مردم روستاها و مناطق مرزی مریوان با عراق درست کرده میگوید؛ از مشکلات فیزیکی تا روانی. غلامی هرچند میگوید از تعداد مینهای منفجرنشده در خاک مریوان خبر ندارد ولی این موضوع را مشکلی میداند که تا سالهای سال مردم این منطقه را درگیر میکند و از آنها قربانی میگیرد.
سالهاست که مردم منطقه کردستان و بهویژه شهر مریوان با 140 کیلومتر مرز مشترک با عراق، درگیر انفجار مین و مواد منفجرهاند. بحث مهم در اینباره، آموزشهایی است که به مردم ساکن مناطق آلوده به مین داده میشود. آموزشهایی که بهنظر نمیرسد چندان گسترده و جدی باشد.
به هر حال برنامههایی برای آموزش افراد درگیر مین در این مناطق وجود ندارد. گروههای مختلفی درحال حاضر مشغول آموزش این افراد هستند. یکی از این برنامهها در سازمان هلالاحمر است؛ این سازمان برنامهریزی آموزشی به صورت یک ساله دارد که به 2 دسته 6 ماهه اول و دوم تقسیم میشود. در دوره اول، کل آموزشها روی افرادی است که در شهر زندگی میکنند و در ادارات مشغول به کارند یا شهروندانی هستند که در هلالاحمر ثبت نام میکنند، به این دلیل که در 6 ماه اول اهالی روستاها یا دامدارند یا کشاورز و در خانههایشان نیستند و نمیشود آنها را گیر آورد. برنامه 6 ماهه دوم روی روستاها و مدارس متمرکز است. چون مدارس و دانشگاهها باز میشوند و روستاییها هم در خود روستا حضور دارند. ولی در هرحال نمیتوان گفت که آموزشها در حد عالی است. ما 140 کیلومتر مرز مشترک با عراق داریم و این منطقه به دلیل توریستی، مهاجرپذیر و کوهستانی بودن وضع خاصی دارد و به دلیل جنگ، تعداد زیادی مینهای منفجر نشدهای در آن وجود دارد. از طرف دیگر به دلیل گسترده بودن مناطق آلوده به مین، برای کلاسهای آموزشی در سطح شهرستان زمانبندی میشود.
ولی با همه اینها وقتی به روستاهای این شهر سر میزنیم، تعداد زیادی از اهالی آنجا میگویند که هنوز یک نفر را هم ندیدهاند که به روستای آنها آمده باشد و درباره مین و خطرات آن آموزش داده باشد.
معلوم است که نمیتوان گفت صددرصد روستاهای مریوان در اینباره آموزش دیدهاند. هلالاحمر خیلی از روستاها را آموزش داده، ممکن است خیلی از روستاها هم مشمول آموزش نشده باشند. مثلا امسال فصل بهار برای همه دبیران و مدیران مدارس سطح روستاها جلسه آموزش مین داشتیم. به هرحال نمیتوانیم بعضی موقعها به همه آموزش دهیم و مجبوریم به دهیارها آموزش دهیم و این یعنی آموزش غیرمستقیم اهالی تعدادی از روستاها.
خب چرا آموزش غیرمستقیم؟ وقتی میتوان به این مناطق نیرو برای آموزش فرستاد.
به دلیل شرایط زمانی و بعد مسافتی. مریوان حدود 137 روستا دارد و نمیتوان زود به همه آنها رسید. به هرحال سعی شده همه روستاها بهرهمند باشد.
حدود 10سال است که عملیات پاکسازی در مناطق آلوده به مین شروع شده؛ آیا تا به حال نهادهایی که مسئول این پاکسازیها هستند از هلالاحمر خواستهاند که در این حوزه به آنها کمک کند؟
میدانید که بخش خصوصی با همکاری فرمانداری و سپاه برای پاکسازی به مناطق آلوده به مین میآیند. هلالاحمر عملا نقشی در این پاکسازیها ندارد ولی گاهی آنها از ما نیروهای امدادی درخواست میکنند. گاهی هم خودشان امدادگر میآورند و نیازی به امدادگران ما ندارند.
یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر مطرح بوده، پاکسازی مناطق غربی ایران است. چندسال پیش مسئولان اعلام کردند که کردستان پاکسازی شده ولی از آن زمان به بعد تعداد زیادی از مردم این منطقه قربانی مین شدهاند. نظر شما در اینباره چیست؟
واقعیت این است که منطقه کردستان کوهستانی است و نمیتوان گفت پاک است. چون مینها به دلیل بارندگی به دامنه کوهها که مناطق مسکونی است حرکت میکنند و میبینیم که مینهایی که منفجر میشود خیلی دورتر از منطقه کاشت مین است یا مینی که داخل پایگاهی در قله کوه کاشته شده، رانش میکند. بنابراین واقعا نمیتوان گفت مینی وجود ندارد. 2سال پیش شاهد بودیم که 6 نفر از کسانی که آمده بودند پاکسازی کنند، شهید شدند و این نشاندهنده این است که نمیتوان گفت منطقه پاک شده. فقط هم موضوع مین نیست؛ حتی ممکن است بمبهایی که عراق ریخته ولی منفجر نشده، گلوله توپ، راکت و... در مناطق وجود داشته باشد. از طرف دیگر فقط مینهای دم مرز نیستند، تعداد زیادی مینهای داخلی در منطقه ما وجود دارد. ما کشاورزهایی داشتهایم که میگویند در زمینهایشان این مواد منفجره عمل نکرده را پیدا میکنند. پایگاههایی را داریم که کل خاکشان شسته شده ولی هنوز مین دارند. ما نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم که استان کردستان از مین پاکسازی شده است. مثلا ممکن است در خط مرزی عراق و ایران، ایران مینهای خودش را برداشته باشد ولی عراق این کار را انجام نداده باشد.
مشکل دیگر هم این است که هم عراقیها و هم گاهی ایرانیها میگویند برای این مینها نقشهای وجود ندارد.
درست است ولی واقعیت این است که مین کاشته شده حتما باید طبق نقشه باشد.
شما همکاریها با انجمنهای فعال در حوزه مین در این منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟
تا جایی که من میدانم در منطقه ما کسی مانع انجمنهای فعال برای فعالیت در این حوزه نمیشود. من کسی را ندیدهام که بخواهد در اینباره به مردم آموزش دهد و کسی جلویش را بگیرد. موضوع دیگر، وضع درمانی کسانی است که قربانی مین میشوند. کسانی که گاه سالها طول میکشد تا بتوانند درصد جانبازی بگیرند. از نظر شما برای تسریع در روند درمانی آنها، چه باید کرد؟
البته اینطور نیست که برای این افراد هیچکاری نشود ولی به هرحال آنها مشکلاتی هم دارند. به قول یکی از بزرگان بحث بحران، بحثی است که طرف کشته یا زخمی میشود و... و بحث روانیاش بحث دیگری است. چیزی که ما میبینیم صدمه عادی و زخمیشدن و برگشتن به داخل منزل است ولی سه چهارم این کوه یخ زیر زمین است و ما آن را نمیبینیم. وقتی پدری که باهزار بدبختی در روستا برای امرار معاش خانوادهاش تلاش میکند، برود روی مین چه میشود؟ او سالها درگیر این قضیه است و زندگیاش هیچ وقت مثل قبل نمیشود. بعد روانی این اتفاق واقعا تاسفآور است. ما فکر میکنیم اگر او زخمی شد و برگشت خانه، مشکلش حل است. درحالیکه مشکل روحی و روانی آنها خیلی بیشتر از این حرفهاست.
اما با همه اینها گروههای روان درمانی برای این افراد و بهویژه کودکانی که قربانی مین میشوند، وجود ندارد.
من معتقدم علاوهبر آموزش خطرات مواد منفجره، تیمهای پشتیبان روانی لازم است. درحال حاضر تیم روانی هلالاحمر در این حوزه کار میکند ولی گسترده نیست و تعدادشان کم است. از نظر من کسی که دست و پایش قطع شده و رفته خونه و پا برایش درست کردهاند، تا سالها نیاز به جلسات متعدد روانی دارد. ما متخصص و روانشناس داریم ولی ممکن است هر روز نتوانند بیایند درحالیکه این جزو اولویتهایی است برای کسانی که صدمه دیدهاند، که باید باشد. من این را تا به حال چندینبار گفتهام.
مشخص است که تا به حال در مریوان چند نفر قربانی مین شدهاند؟ یعنی چند نفر کشته و زخمی؟ و اینکه چند کیلومتر از مریوان و روستاهایش درگیر مین هستند.
من این آمار را ندارم و از آن بیاطلاعم. این آمار را فرمانداری دارد.
یعنی تا به حال از فرمانداری درخواست نکردهاید که این آمار را در اختیار شما بگذارد؟
خیر ما نخواستهایم که بدهند.
چرا؟
فکر میکنم نیازی نبوده که ما این موضوع را منعکس کنیم. کانالی که باید منعکس کند، جای دیگری مسئول است.