جمعیت هلال احمر ایران به عنوان نهادی غیرانتفاعی و بنابر وظایف ذاتی خود در زمان بروز بحرانها حاضر شده و خدماترسانی میکند. اقداماتی که هم جنبه بشردوستانه و خدمت رسانی دارند، هم جنبه حمایتی و معنوی. یکی از خدمات پررنگ جمعیت هلال احمر ایران، در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی است.
به جرات میتوان گفت که حضور جمعیت هلال احمر ایران در جبهههای نبرد، قوت قلب بزرگی بود که زخم رزم را کمتر میکرد. جمعیتی که در کنار تمام خدمات خود، بیش از ۴۷۶ نفر از نیروهایش در طول دوران دفاع مقدس شهید شدند.
راه اندازی واحدهای امداد تا اعزام به جبهه
در طی این هشت سال جمعیت هلال احمر خدمات ارزندهای ارایه داده است؛ این جمعیت از همان ایام آغازین رزم، نیروهای امدادگر یگانهای رزمی بهویژه بسیج را تربیت کرده است. البته خدمات و اقدامات جمعیت هلال احمر تنها شامل مرکز یا شهرهایی که به صورت مستقیم درگیر جنگ بودهاند، نبوده بلکه تمامی شهرها را شامل میشده است. برهمین اساس جمعیت در مراکز تمامی استانها واحد امداد جبهه را راهاندازی کرد. کاری که به منظور تامین نیروهای درمانی و خدماتی انجام میشده است.
همچنین این جمعیت در تأمین نیروهای مورد نیاز جبهه از جمله پزشک، امدادگر، راننده، نیروهای خدماتی، آشپز، نیروهای تاسیساتی و … هم کوشا بود.
جنگ در ذات خود حوادث زیادی به همراه دارد؛ بدون پرسش و پاسخ بسیاری کشته میشوند، بسیاری زخمی. همین امدادرسانی را واجب میکند؛ حتی واجبتر از واجب. هلال احمر همیشه نیروهای آماده و آموزش دیده به همراه دارد. نیروهایی که بیشباهت به سربازان نیستند. همیشه آمادهاند و همیشه حاضر به یراق. در هشت سال جنگ ایران و عراق هم امدادگران کم نگذاشتند. نیروهای امدادگر به صورت گروهی در مراحل مختلف جنگ حضور یافتند؛بعنوان نمونه در قالب گروه ۱۰۰۰ نفری با عنوان محمد رسول الله (ص) و گروههای ۴۰۰ نفری باقاغرود نیشابور و….
تجهیز و راهاندازی واگنهای بیمارستانی قطار
امدادرسانی تنها در زمان عملیات نیست. خیلیها مجروح میشوند، مجروحانی که طی روزهای متمادی به مراقبت و رسیدگی نیاز دارند. در این هشت سال، جمعیت هلال احمر ایران نقاهتگاههایی را برای مجروحان برپا کرده بود. نقاهتگاههایی هم در مناطق جنگی و هم در پشت جبههها. با تکیه بر همین نقاهتگاهها بود که امدادگران در کنار پزشکان و پرستاران در امور درمانی مجروحان مشارکت داشتند.
البته در کنار این نقاهتگاهها، بیمارستانهای صحرائی و دیگر مراکز درمانی هم بودند. اما بیمارستان با دست خالی نمیشود؛ هم تجهیزات میطلبد هم امکانات. خیلی وقتها به همت جمعیت هلال احمر ایران آمبولانس برخی از یگانهای نظامی بویژه بسیج و برخی از مراکز درمانی و بیمارستانهای صحرائی در مناطق جنگی تأمین میشد.
در کنار اینها جمعیت هلال احمر ایران در ستادهای انتقال مجروحین جنگ هم عضو بود. این ستادها در فرودگاهها و ایستگاههای راه آهن مستقر و نیروهای جمعیت در جابهجایی مجروحان هم در تلاش بودند. آنها در کنار نیروهای سایر ارگانها و با آمبولانسهایی که در اختیار داشتند، مجروحان را به بیمارستانها منتقل میکردند.
اما یکی از مهمترین فعالیتهای جمعیت هلال احمر در دوران دفاع مقدس که کمتر بدان اشاره شده، تجهیز و راه اندازی واگنهای بیمارستانی قطار است. البته جمعیت نیروهای مورد نیاز و کادر درمانی مربوط را هم تدارک میدید. به ویژه در زمان انجام عملیاتها و وقتهایی که لازم بود مجروحان همان وسط عملیات از جبهه خوزستان به مراکز درمانی پشت جبهه منتقل شوند.
جمعیت حتی برای مجروحان و جانبازان جنگ هم دست و پای مصنوعی و انواع پروتز میساخت. همین بود که به خیلیها انگیزهای دوباره میداد و راهی جبهههای جنگشان میکرد.
به یاد اسرا؛ از استرداد تا درمان
جمعیت هلال احمر ایران در زمینه اسرا و مفقودان جنگ هم فعالیت داشت. آن وقتها مرکز امور اسرا و مفقودین وجود داشت و به همت نیروهای جمعیت، نامههای خانواده اسرا در اردوگاههای عراق به خانوادههایشان میرسید. در این مرکز وضعیت مفقودان هم پیگیری میشد.
جمعیت در کمیته حمایت از اسرا و مفقودین هم عضو بود. در این کمیته کارهای مختلفی انجام میشد، مانند انجام مراحل استرداد اسرای مجروح ایرانی از اردوگاههای عراق به ایران. اما این تمام کار نبود؛ خیلی از رزمندگان در مدت اسارت شکنجه شده بودند، زخمی بودند و به درمان نیاز داشتند. در این کمیته امور درمانی اسرا بعد از آزادی هم پیگیری میشد.
البته حواس نیروهای امدادگر به خانوادههای اسرا و آزادگان هم بود. اسرا که آزاد میشدند، به خانوادههایشان کمکهای بلاعوض میکرد و برایشان سبد کالا میفرستاد.
در هر جنگی هر دو کشور درگیر، هم کشته دارند، هم مجروح و هم اسیر. طبیعتاً تعدادی از نیروهای عراقی هم در ایران اسیر میشدند و مجروح. خیلیهایشان هم به درمان احتیاج داشتند. جمعیت برای برخی از اردوگاههای اسرای عراقی در خاک ایران درمانگاههایی را راهاندازی، تجهیز و اداره کرده بود.
هلال احمر ایران اردوگاههایی هم برای مهاجران جنگ تحمیلی راه اندازی کرده بود و برایشان کارهای مختلفی انجام میداد؛ انجام امور درمانی، حمایت روانی، تدارکات، تهیه پوشاک، غذا و…
ماجرای شیمیایی در جنگ، قصه تلخ و جانکاهی است که هنوز گریبان خیلی از خانوادهها را گرفته و رهایشان نمیکند. جمعیت هلال احمر ایران در این موضوع هم ورود کرده و بخشی از کیف و ماسک ضد شیمیایی رزمندگان را تأمین میکرد. البته تأمین تجهیزات شیمیایی در کنار تأمین کیفهای کمکهای اولیه، برانکارد آمبولانسها و سنگرهای بهداری مناطق جنگی بود.
تیمهای عملیاتی امداد و نجات هلال احمر هم آماده باش بودند؛ آمادهباش حضور در مناطق شهری بمباران شده و بعد هم عملیات تجسس در شهرهای مورد هجوم هوایی و موشکی دشمن. با هر عملیات شیمیایی تعدادی از رزمندگان و حتی مردم بیگناه بعضی از شهرها آلوده میشدند.
به مدد جمعیت هلال احمر ایران اداره امور نقاهتگاه شیمیایی در سالن ۱۲ هزار نفری استادیوم آزادی راهاندازی و تجهیز شد و همین قوت قلب بزرگی برای کسانی بود که در عملیاتهای شیمیایی آسیب دیده بودند. بیماران شیمیایی وضعیت بدی داشتند؛ رسیدگی به آنها متفاوت بود و تخصص ویژهای را هم میطلبید.
جمعیت ، بیش از ۱۰۰ نفر از کارکنان مرکز و استانهای مختلف را به دانشگاه امام حسین (ع) معرفی کرد تا دورههای تربیت مربی شیمیایی را در دو ماه آموزش ببینند. در این دورهها کلاسهای مقابله با خطرات بمباران شیمیایی در شهرها هم آموزش داده میشد.
در تمام این هشت سال، جمعیت هلال احمر ایران از پشت جبههها هم غافل نبود؛ ستاد جمعآوری کمکهای مردمی در سراسر ایران به راه افتاده بود. چادرهایی در نقاط مختلف شهرها برپا بود و مردم هدایایشان را از طریق جمعیت به جبههها اعزام میکردند. هدایایی که لبخند بر لب رزمندهها مینشاند و امیدشان را برای مبارزه دو چندان میکرد.