[ لیلا مهداد]«کاجو» چندماه است طغیان کرده و روستاهای بیدفاع در محاصرهاند. 7هزار نفر در اطراف «قصرقند»، 9هزار نفر در اطراف «حُمیری» و چندصد نفری هم در «بِنت»، «نیکشهر» و «راسک» در بلوچستان اسیر آب شدهاند. «کاجو» که از بالا راه میافتد، روستاها را پشت سر میگذارد و «بِنت» و «نیکشهر» را سیراب میکند. بعد، دشتیاری را هم زیرپا میگذارد تا پشت سد «زیردان» جا بگیرد و در نهایت در عمان خود را پهن کند.
دیماه که آب، روستاها را به اسارت بُرد، زندگی به کام اهالی تلخ شد. زمینهای کشاورزی به خورد سیل رفتند و باغات در حسرت بار ماندند. عقربها میهمان روستاها شدند و زنان باردار و کودکانی که در تب میسوختند، سوار بر تراکتور راه «قصرقند» و «نیکشهر» را برای عبور در پیش گرفتند. لودرها هم آمدند و دل به «کاجو» زدند اما حریف محاصره نشدند. آب ماند و اهالی.
زندگی به «کاجو» برنگشت
از سیل دیماه هنوز کام اهالی تلخ است. چرخ زندگی به سختی میچرخد. چشم اهالی به آسمان است تا گره از پیشانی باز کند. «راه ارتباطیمان بستر رودخانه است و بس.» «یوسف» طغیان «کاجو» را از پدر و پدربزرگ شنیده و بارها به چشم دیده. او از «کاجو»ی عصبانی میگوید که جوانترها را راهی «مرادآباد»، بزرگترین روستای حاشیهنشین چابهار کرده برای کارگری. «بارندگیهای هفته قبل عملا ارتباط روستاها را قطع کرد. غیراز 33روستای «کاجو»، روستاهای بسیاری مستقیم درگیر مشکلاتاند. این اسارت دارد یکساله میشود.»
گذر جادهها هیچوقت به «شادیگور»، «گتی»، «کلک» و «سرکاجو» نیفتاد. اهالی همسایه با «کاجو» سیلبندها را بالا بردند برای در امان ماندن روستاها اما بارشهای پشت سر هم، سیلبندها را شکستند و روستاها بیدفاع ماندند. «360کیلومتر طول آبریز کاجوست. تمام روستاهای این مسیر، مشکل ارتباطی دارند. سرانه راه «قصرقند» حدود 10درصد میشود. خود حدیث مفصل بخوان از این ماجرا.»
روستاها تکبهتک محاصره شدند. روستای بالادستی از پاییندستی بیخبر ماند. عدهای بیل و گلنگ برداشتند و افتادند به جان راههای فرعی. برای رسیدن به روستای پاییندست. «اهالی «میرآباد» تیشه برداشتند و افتادند به جان راهها برای رسیدن به سرباز.» کیلومترشمارها از «میرآباد» تا «قصرقند» روی 20کیلومتر میایستند اما اهالی دل بستهاند به راه فرعی و 300کیلومتری که باید راه بروند و برسند به «قصرقند». ماه رمضان کیسههای آرد خیرین سوار لَندکروزها شدند و دل به آب رودخانه زدند.«ماه رمضان به کمک خیرین موادغذایی داشتیم. اما حالا کار سخت شده. پای پیاده میرویم برای خرید، البته اگر پولمان کفاف بدهد.»
بایکوتشدهها
سیل که به روستاها زد، مردها سوار بر الاغها یا پای پیاده راه «نیکشهر» و «قصرقند» را در پیش گرفتند. کیسههای آرد و برنج روی دوش مردها رسیدند به خانهها. «اهالی برای دسترسی به مواد غذایی مشکل دارند. سطح درآمد اهالی هم خیلی پایین است.» یونس زینالدینی، فعال اجتماعی از سیل دیماه تا همین بارندگیهای هفته قبل به «بِنت» و «کاجو» و... رفتوآمد میکند. دیماه که «کاجو» یاغی شد، سیل به جان شبکههای آبرسانی افتاد. پمپهای آب خراب شدند و چاهها زخم دیدند تا حالا بیشتر اهالی در حسرت آب سالم چشم به راه بمانند. «سیلبندها از بین رفتهاند و نیاز به ترمیم دارند.»
بیست-بیستوپنج سالی است کشاورزی و باغداری منطقه محکوم به مرگ است. جادهها که گذرشان به روستاها نیفتاد، بهیاریها بیپزشک ماندند تا عقربگزیدگی بزرگترین بلای جان اهالی باشد. «متأسفانه منطقه «کاجو» یک مرکز درمانی نیمبند دارد.» سیل دیماه و شیوع کرونا، آموزش را به تعطیلی بُرد و هنوز هم در تعطیلی است. گذر دبیرستانهای دخترانه اما هیچگاه به 33روستای کاجو نرسیده. «قصرقند» هم با مراکز شبانهروزی غریبه است. «آمارهای آموزشی فاجعه است. آمارهای ورودی پایه اول و خروجیهای متوسطه اول کل منطقه رقم ناراحتکنندهای است. بچهها اینجا به دوره دبیرستان نمیرسند چه برسد به دیپلم گرفتن و سودای دانشگاه رفتن.»
بعد از سیل، خیرین آمدند و بالگردهای هلالاحمر موادغذایی تاریخدار را هدیه دادند به روستاها. ماشینهای سنگین هم برای آرام کردن رودخانه آمدند. تب سیل که خوابید، غریبهها رفتند. روستاها ماندند و زخمهای هرازگاهی «کاجو». «دوماه قبل از طریق اینستاگرام با وزیر ارتباط گرفتیم. معاون استانداری و مسئولان منطقه آمدند. بستر رودخانه سامان داده شد اما دوباره احتمال طغیان رودخانه هست.»
نه راه و نه کورهراهی «کاجو» را به جایی نمیرساند. رودخانه تنها راه گذر اهالی است و بس. آشتی جادهها با «کاجو» و روستاهایش یعنی بودجهای هنگفت؛ بودجهای که توان شهرستان و استان به آن نمیرسد و چشمانتظار مرحمت دولت است. «بنیاد علوی گفته 50درصد بودجه را تأمین میکند و 50درصد باقیمانده را دولت به دوش بگیرد.»
از ماه شوال تا به حال، «کاجو» 17بار غریده و 33روستای منطقه «کاجو» بارها محاصره شدند. دهستان «حُمیری» هم شاهد انزوای 9هزار جمعیتش شد. شرایط سخت شد و پای وزیر راه به میان آمد. وعدهها داده شد اما «تقریبا این منطقه بایکوت بوده. بارندگی که میشود، همهچیز تعطیل است.» سالهاست دردسرهای «کاجو» به جان اهالی افتاده. جوانترها رفتهاند به حاشیه؛ به «مرادآباد». 25هزار جمعیتی که از روستاها دلکَندهاند و آینده را در حاشیه چابهار جستوجو میکنند.
حبس در روستا
«حُمیری» یعنی تعداد زیادی روستا. روستاهایی که تعدادیشان در دشتها پهن شدهاند. تعدادی هم جزو روستاهای کوهستانیاند. تعدادی هم چندمتر آنطرفتر از رودخانه «کاجو» جاخوش کردهاند. «حمید» همه عمرش را در دهستان «حُمیری» گذرانده. «سیل دیماه از روی پل رد شد. روستاها به هیچجا دسترسی نداشتند.» بارندگی برای «حُمیری» و ساکنانش یعنی تعطیلی همهچیز. یعنی از دسترس خارج شدن. یعنی حبس شدن در روستا. «باران که میبارد، نیکشهر، بنت، فنوج و ... همه درگیر میشوند.»
چند روزی است آسمان دوباره میل باریدن کرده. هر قطرهای که به سقف خانهها میزند لرزه میافتد به جان اهالی خانه. خانههایی که از سالهای دور در همسایگی رودخانه جاخوش کردهاند. ««بش» که شروع شود- بارانهای موسمی به زبان محلی- هر لحظه احتمال رفتن آب به روستا هست.» پای آب رودخانه که به روستا برسد، خانهها طعمه آب میشوند. زمینهای کشاورزی هم بینصیب نمیمانند. «باران یعنی ترس و دلهره.» حمید میگوید: «چند روز بولدوزرها بودند، بعد جمع کردند و بردند «بِنت». هنوز هم نیاوردند به شورا و دهیاری و بخشداری رفتیم اما کاری نکردند.»
قرار است جاده بیاید
سالها بود آسمان ابری به خود نمیدید. رودخانه«کاجو» پرآبی را به رویا میدید. رودخانه بیآب، کمکم تبدیل به جاده رفتوآمد بیش از 30روستا شد. اهالی پا در آب میگذاشتند و میرفتند در عرض آن برای رسیدن. حالا واعظ مهدوی، رئیس موسسه همدلان استان سیستانوبلوچستان به «شهروند» میگوید قرار است جادهای احداث شود. بخش خیرین و بنیاد علوی پای کار آمدهاند.
جاده چشمانتظار فروکش کردن آب است برای رسیدن به «کاجو». آبها که به خورد زمین بروند، صدای ماشینآلات میپیچد در «کاجو»؛ جادهای که قرار است بارندگی را بهانهای برای از دسترس خارج شدن نداند. «کل جاده را بنیاد مستضعفان پذیرفته اما بارندگیها امکان شروع عملیات اجرایی را نمیدهد.» بارانهای موسمی خیال رفتن ندارند. گرمای مرداد است و خرماپزان سیستان اما آسمان همچنان میبارد تا «کاجو»یی که در گذشته سالی دو، سه روز آب به خود میدید، طغیان کند. «با طغیان «کاجو» جاده جایگزین اهمیت پیدا کرد.» البته قرار نیست جاده به «حُمیری» برسد و قول و قرارش ماندن در «کاجو»ست.
توزیع 500 بسته غذایی در روستاهای قصرقند
بارشهای مونسون (بش) با تابستان میآیند. بارشهای تندی که راههای ارتباطی را قطع میکنند و خساراتی به زمینهای کشاورزی و خانهها میزنند. بارشهای مونسون که شروع شد، قصرقند، چابهار، نیکشهر، سرباز، راسک، فنوج و دشتیاری به خود لرزیدند اما بیش از همه اهالی روستاهای صکاجو بودند که به محاصره آب درآمدند؛ 35روستا با 15هزار نفر جمعیت. رحیمبخش پاکاندیش، فرماندار قصرقند از سیل دیماه و بازگشایی جاده بعد از فروکش کردن آب میگوید. از کمکهای هوایی و زمینی در زمان سیل به روستاهای محاصره شده. «از دیماه بارندگیها بوده. مدتی آب فروکش کرد و بازگشایی مسیر انجام شد. با امکانات راهداری و حملنقل شهرستان.» او شرایط تردد اهالی بعد از بازگشایی را سخت توصیف میکند و مشکلات موجود را مربوط به شروع بارندگیها از تیرماه میداند. «در سیل بحث امدادرسانی را داشتیم، هم هوایی و هم زمینی. مسیر بازگشایی شد و مردم در شرایط سخت تردد میکردند تا اینکه بارندگیها از تیرماه دوباره شروع شد.» فرماندار قصرقند در جنوب سیستان وبلوچستان میگوید ۵۰۰ بسته غذایی در روستاهای در محاصره سیل رودخانه کاجوی این شهرستان توسط جمعیت هلال احمر توزیع شده است. به گفته او، «در طول کمتر از ۲ ماه اخیر بیشاز ۳۰ بار شاهد سیل و بارندگی در روستاهای حاشیه رودخانه کاجو بودیم و راه دسترسی آنان به مرکز شهرستان قصرقند بسته است.» پاک اندیش میگوید روستاهای محدوده رودخانه کاجو از نزدیکی سد زیردان تا هزارهای، حمیری، عزیزآباد، منطقه کوشاتها، شادیگور، جنگل،دهیرک و پتهک راه دسترسی مناسبی ندارند، مسیر جاده آنها از بستر رودخانه میگذرد و با کمترین بارندگی و جاری شدن سیلاب این جاده بسته میشود. فرماندار قصرقند درباره سرگردانی و بیاطلاعی از مردم بیشاز ۴۰ روستا با حدود ۲۰ هزار نفر جمعیت حوزه مسیر رودخانه کاجو در زمان بارندگیها به «ایرنا» هم گفته است که طول جاده دسترسی حوزه کاجو در مجموع ۵۴ کیلومتر است که در پنج سال گذشته ۲۰ کیلومتر آن بازگشایی شده و ۳۴ کیلومتر باقیمانده حداقل ۹۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. به گفته او، علاوهبر کمکهای یاد شده به زودی یکهزار و ۲۰۰ بسته غذایی در بین خانوارهای ساکن در آن منطقه توزیع میشود.
چند روزی است، آسمان باریدن را از سر گرفته تا 23روستای بالادست رودخانه «کاجو» راه ارتباطیشان به مرکز شهرستان را از دست بدهند. روستاهایی که تنها جادهشان بستر رودخانهای بود که حالا به خورد آب رفته است. فرماندار قصر قند میگوید که «به محض فروکش کردن آب و نداشتن بارندگیها، بازگشایی مسیر شروع خواهد شد.»
فرماندار قصرقند از صحبتهای اولیه با بنیاد علوی برای پروژه جاده «کاجو» خبر میدهد؛ صحبتهایی که بعد از نهایی شدن قرار است ماشینآلات و تجهیزات را به «کاجو» بیاورد برای کشیدن راه. «پروژه ازسال 91 شروع و 16کیلومتر از مسیر بازگشایی شده. صحبتها با بنیاد علوی نهایی شود 40کیلومتر باقیمانده جاده به طرف ارتفاعات «کاجو» ادامه خواهد داشت.»
پل «حُمیری» هم رویایی قدیمی است برای اهالی. رویایی کهسال 98 قرار بود محقق شود اما لنگ اعتبارات ماند. 7میلیارد تومان اعتبار که در ردیف بودجه موردتوجه قرار نگرفته و تأمینش از منابع استانی غیرممکن است. «فقط میماند منابع ملی. هرچند مطالعات اولیه پل انجام شده و اجرایش چشمانتظار تأمین اعتبار است.»
سیل که به «حُمیری» زد، روستاها حبس شدند میان آب. بولدوزرها و بیل و گلمگ اهالی آمدند به کمک تا کوره راهی پیدا شود برای رفتوآمد. اما حالا دوباره باران زده و هیچراهی به روستاهای «حُمیری» نمیرسد. «برای رفع مشکل 12روستای «حُمیری» یک راه دسترسی در شرایط بحرانی بازگشایی کردهایم.» پاکاندیش معتقد است هنوز برنامهای برای انتقال روستاهای حاشیه رودخانه وجود ندارد و بعید است این روستاها به جای امن منتقل شوند: «مقاومت خاصی برای جابهجایی از طرف اهالی وجود دارد. هرچند انتقال باید به شکل صددرصدی باشد وگرنه انتقال ناقص مشکلات موجود را حل نخواهد کرد.»