مهدی نوروزی استاد رشته مترجمی زبان انگلیسی
چندسال پیش توفیق داشتم در دانشگاه آزاد (مرکزی) در رشته مترجمی زبان انگلیسی تدریس کنم. واحدهایی که بنده مسئول تدریس آنها بودم، دو واحد بررسی آثار ترجمهشده اسلامی یک (قرآن و نهجالبلاغه) و دو واحد بررسی آثار ترجمهشده اسلامی دو (ادبیات شامل نظم و نثر) بود. البته این چهار واحد را پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنا به تشخیص شورایعالی انقلاب فرهنگی به دیگر واحدهای این رشته افزوده بودند. چهار واحد مذکور معمولا جزو واحدهایی بود که دانشجویان در ترمهای آخر قبل از فارغالتحصیلی آموزش میدیدند. بنده که دوره آموزش زبان انگلیسی درخارج از کشور (انگلستان) را گذرانده بودم و فارغالتحصیل رشته الهیات (کارشناسی ارشد علوم قرآنی و حدیث) از دانشگاه تهران بودم، با اشتیاق زیاد این چهار واحد را تدریس میکردم. با گذشت زمان متوجه شدم دانشجویانی که درحال فارغالتحصیلی هستند، نه آنچنان توان ترجمه متون انگلیسی به زبان فارسی را دارند و نه میتوانند خوب و سلیس صحبت کنند!
وقتی به بعضی از آنها انتقاد کردم و علت چنین مشکلی را جویا شدم، جوابدادند: «ما با یک علاقهمندی و اشتیاق این رشته را انتخاب کردیم، الان بعد از چندسال از هرچه زبان و ترجمه است، متنفر هستیم!»زمانی که به گذشته تحصیلات خودم رجوع میکردم، به خاطر میآوردم که بنده و همکارانم سالها قبل (دهه50) در عرض 6ماه زبان انگلیسی را در مرکز آموزشهای نیروی هوایی یاد گرفتیم؛ به نحوی که نه فقط انگلیسی صحبت میکردیم، بلکه همه کتب آموزشی را که به زبان انگلیسی بود (الکترونیک)، به خوبی مطالعه میکردیم و درصورت نیاز به ترجمه آن میپرداختیم.اکنون مواجه بودم با دانشجویانی که پس از چهارسال آموزش زبان انگلیسی در ابتدای راه بودند و شخصا پشیمان از اینکه چنین رشتهای را انتخاب کردهاند! بعضی از آنها انتقاد میکردند: «دو واحد ادبیات داستانی، دو واحد ادبیات نمایشی، دو واحد شعر و ادبیات، چهار واحد اسناد و مکاتبات، دو واحد ترجمه نوار و فیلم، دو واحد ترجمه مطبوعات و... توی این واحدها گم شدیم، وقتی همه را گذراندیم، همینی شدیم که میبینید!»شکایت چنین مشکلی را همان زمان به بعضی از مسئولان کردم، متأسفانه اهمیتی داده نشد و از یکی از عزیزان جواب شنیدم: «اینها در مرحله فوق لیسانس مشکلشون حل میشه!» الان که حدود 20سال هم از آن زمان میگذرد، با اطلاعی که دارم، هنوز تجدیدنظری در دروس مربوط صورت نگرفته است.نتیجه چنین وضعی را در کتب ترجمهشده در بازار کتاب مشاهده میکنیم. ترجمهها قابل فهم نیستند و بعضا با ادبیاتی نهچندان روان و نامفهوم مواجه هستیم. شاهکارهای ادبی و علمی ترجمهشده، جذابیت قابل انتظار را ندارد و از زیباییهای زبان مرجع برخوردار نیستند. اگر اجازه بازنگری در واحدهای این رشته و شیوه تدریس در آن داده شود، میتوان پیشنهاد کرد دوسال اول تحصیلی در رشته مترجمی به تدریس دستور زبان انگلیسی (گرامر) و مکالمه به همراه چند واحد ادبیات زبان فارسی اختصاص یابد و دوسال باقیمانده بحث ترجمه به صورت چند رشته تخصصی ادامه پیدا کند؛ رشتههایی در تخصصهای مختلف نظیر مترجم رشته علوم پزشکی، مترجم رشته علوم انسانی، مترجم رشته علوم فنی، مترجم رشته الهیات، مترجم رشته علوم کشاورزی و... بدون تردید واحدهای تخصصی مختلف را میتوان زیرمجموعه رشتههای مذکور قرار داد، به نحوی که مثلا در رشته علوم پزشکی، دانشجو بتواند با واژهها، اصطلاحات و ادبیات چند تخصص عمده رشته پزشکی آشنا شود تا در ادامه کار، توان ترجمه متون پزشکی را به دست آورد. چنانچه چنین روشی تأیید و تدریس شود، ما میتوانیم تا چندسال دیگر برای واژههایی که در بیمارستانها روی تابلوها استفاده میشود و هیچکس اعم از بیسواد و تحصیلکرده آنها را نمیفهمد و با آنها مأنوس نیست، معادل واژه فارسی تعریف و استفاده کنیم. همینطور در علوم دیگر اعم از علوم انسانی و دیگر رشتهها از ورود سیلآسای واژهها و اصطلاحات خارجی جلوگیری کنیم، البته نقش فرهنگستان زبان فارسی میتواند در این جهت موثر و بسیار راهگشا باشد. به این ترتیب مترجمان زبان انگلیسی ما بعد از فارغالتحصیلی توان ترجمه انواع متون تخصصی را خواهند داشت و ما با این مشکلی که الان مواجه هستیم، برخورد نخواهیم کرد.چنین طرح و نظری در ابتدا مشکل به نظر میرسد اما با اعتقادی که وجود دارد و با اعتمادبهنفسی که در اساتید سراغ داریم، انجام این بازیگری و تدوین روش جدید مسیر را برای دانشجویان و اساتید جدید هموار خواهد کرد.
* مؤلف کتابهای «دو قدم مانده به نور» و «همافر»