هایده شیرزادی کارشناس محیطزیست
تقریبا سه دهه است که در ایران بر موضوع چگونگی کاهش زبالههای پلاستیکی متمرکز هستم بر همین اساس باید بگویم در سالهای اخیر دولتهای مستقر در ایران فرآیندهای کاهش زبالههای پلاستیکی را طراحی نکردهاند. این مسأله به فقدان سیاست و برنامه جامع مربوط است؛ بهطور مثال وزارت بهداشت به جای اینکه این روزها بگوید بهداشت را رعایت کنید، عنوان کرد که از ظروف یکبار مصرف استفاده شود تا کسی بیمار نشود. این تنها یک نمونه است. مسئولیت اجتماعینداشتن در قبال محیط زیست در وزارت صنعت یا حتی اصناف هم مشاهده میشود و هیچ نهادی مسئولیت خود را در قبال محیط زیست نمیپذیرد. درباره سیاستها و راهکارهایی که دولت میتواند در زمینه کاهش پلاستیک داشته باشد، باید چند مسأله را عنوان کرد؛ به طور مثال در بسیاری از کشورهای جهان هم اکنون قوانینی ایجاد شده است که افراد حین خرید و استفاده از کیسه پلاستیکی باید قیمت آن را بپردازند. تصور کنید که ما به میوهفروشی برویم و حدود 5 کیسه پلاستیکی نیاز داشته باشیم، هزینه هر کیسه هم 500 تومان باشد، اگر هر فردی هر هفته هم به میوهفروشی مراجعه کند، این قیمت بسیار میشود و حتی خود فرد هم دیگر راضی نمیشود که این مقدار را پرداخت کند و به جای آن سبد یا کیسه پارچهای با خود میبرد.
در وهله بعدی، در کشور باید قانون پسماند بستهبندی ایجاد شود. من در سال 81 قانون پسماند بستهبندی را که در دهه 90 میلادی اجرا شده بود ترجمه و به دولت وقت ارایه کردم. این قانون میگوید مصرفکننده باید هزینه پسماند بستهبندی را پرداخت کند. در کشورهای دیگر صندوقی وجود دارد که هزینه بستهبندی به آن صندوق واریز میشود و شهرداریها درنهایت با گرفتن آن پول به بازیافت محصول اقدام میکنند. متأسفانه این قانون در کشور ما اجرا نشد. پیشنهاد دیگر به دولت این است که بهطور مثال دولت بخشی از یارانه هدفمندی را که به مردم میداد صرف یارانه مدیریت پسماند میکرد.
در قدمهای بعدی دولت باید هزینه مدیریت واردکردن کالاها را پرداخت کند، این مسأله به این معناست که تولیدکننده و واردکننده مسئولیت اجتماعی خود را در قبال محیط زیست دیده و تنها به سود خود فکر نکنند. این هزینه در کشورهای اتحادیه اروپا پرداخت میشود، آنها میگویند هر کالایی که تولید میشود، تولیدکننده باید پول بازیافت و جمعآوری و امحای نهایی آن را از قبل پرداخت کند. شما تصور کنید که ما در ایران چندمیلیون اتومبیل داریم، این اتومبیلها هر کدام لاستیک دارند و این لاستیکها جزو زبالههای پلاستیکی هستند. در بسیاری کشورها تولیدکنندگان پیش از تولید لاستیک، هزینه آن را پرداخت میکنند و شهرداری هم زباله را جمعآوری میکند و با همان پولی که تولیدکننده پرداخت کرده دست به بازیافت یا امحای آن میزند. البته فقط سیاستهای تنبیهی جوابگو نیست، در خصوص سیاستهای تشویقی هم باید گفت که دولت باید روی شعور اجتماعی و ایجاد بینش در جامعه کار کند. این اتفاق هم شدنی است؛ به طور مثال در زمان کرونا مردم فهمیدند که باید مسائل بهداشتی را رعایت کنند، این مسأله در خصوص زباله پلاستیکی هم محقق میشود مثلا 2 تا 4درصد از درآمد یک آلمانی صرف هزینه برای مدیریت بازیافت میشود. دولت آلمان میگوید اگر هر فردی دست به تفکیک بزند این مبلغ که سالانه حدود 500 یورو میشود، به حدود 200 یورو تقلیل پیدا میکند و این خود راهی برای تشویق شهروند است. پس باید گفت که در قدم اول قوانین و برنامهای ایجاد شود که مردم به سمت استفاده از پلاستیک نروند. در قدمهای بعدی باید هر فرد مسئولیت اجتماعی خودش را بشناسد و مطالبهگر شود. آمارها میگوید که در کشور حدود 8درصد از زبالهها مطلقا پلاستیک هستند. این روزها پلاستیک حتی تا جداره خانههای ما آمده است. لوازم آرایش زنان، رنگ دیوار خانهها، لوازم منزل و لوازم الکترونیکی ما هم پلاستیکی شده، این پلاستیک به همه جا نفوذ کرده و اگر مقابل آن نایستیم باید منتظر عواقب محیط زیستی و بهداشتی آن هم باشیم. بیماریهای سرطانزا بر اثر استفاده از پلاستیک چند برابر میشود و این خود یک هشدار است. من همیشه گفتهام که شاید بتوانیم همه چیز را به کشور وارد کنیم اما نمیشود محیط زیست را هم به کشور وارد کرد. شاید برای کنترل مصرف پلاستیک بهتر باشد این گفته را به یک شعار تبدیل کنیم.